یادداشت/به بهانه استقلال کردستان و رفتارهایی نادرست از هم وطنان کرد
یادداشت/به بهانه استقلال کردستان و رفتارهایی نادرست از هم وطنان کرد
هدف از این نوشتار بهانه ای بود برای محرم وروزهای پیش رو وحساسیت هایی که به بهانه استقلال کردستان عراق پیش آمدوشاهد رفتارهایی نادرست از هم وطنان کرد خودمان در برخی شهر وجود آمد.

عصر:هدف از این نوشتار بهانه ای‌ است برای محرم و روزهای پیش رو و حساسیت هایی که به بخاطر مساله استقلال کردستان عراق پیش آمد و شاهد رفتارهایی نادرست از هم وطنان کرد خودمان بودیم که در برخی شهرها بوجود آمد. برای بسیاری از ما که در خانواده ای شیعه و دوست دار اهل بیت متولد شده ایم، عشق به حسین از همان کودکی و با اولین کامی که از ما برداشته اند، نهادینه شده است.

کوچک تر که بودیم، کربلا برایمان حکم افسانه ای را داشت که کم و زیاد از والدین مان شنیده بودیم و یا در مجالسی که همراهی شان می کردیم، می شنیدیم و هر سال بیشتر از سال قبل درکش می کردیم. هرچه بزرگ تر شدیم، این افسانه، واقعیتی هر چند دردناک اما قابل افتخار برای تمام لحظاتی شد که دنیا فرصتی برای اندیشه و خلوت به ما می داد.

زمان ترک کربلا فرا رسیده و تو یاد کاروان کربلا می افتی که سال ۶۱ هجری باید کربلا را برغم تمام عزیزانشان ترک کنند… و تو اینجا می فهمی که زینب چه وداع سختی با حسین(ع) داشت و تو اینک می فهمی که امام سجاد(ع) – این زیباترین روح پرستنده – چه حالی داشت وقتی با پدر و مولایش، با عزیزترین کسانش و با باورهای برخون غلطیده اش وداع می گفت. یاد زینب می افتی و رسالتی که حسین (ع) بر دوشش نهاد.

اینک آن لحظه موعود فرا رسیده … زینب تمام خویش را فریاد می کند تا تمام تاریخ، تمام کائنات پیام عاشورا را بشنوند تا خون پاک حسین(ع) در این صحرا پامال زمان نگردد … و تو اینک باید همان فریاد را با خود ببری و در هرجای این پهنه خاکی پرچمی به نام نامی حسین(ع) برافرازی تا حسین (ع) این نماد آزادگی دیگر بار خونی شود در رگ همه محرومان جهان تا هجرتی کنند به خویشتن ….

و باوری به سراغت می آید؛ باوری که ترا از همه این تمدن دروغ و از این مناره هایی که به نام الله در هرجایی بنا شده و از این خلافتی که بازیچه ای شده است تا یزیدها و عبدالرحمن ها و کعب الاحبارها بنام رسول الله حکم جهاد با حسین ها را فتوی می دهند متنفر می سازد.. و چه زیباست که مظلومیت را به حسین(ع)نسبت داده اند. و عاشورا چراغیست تا من و تو بتوانیم در پرتو نورش راهمان را بیابیم … و دست آویزیست تا پیام آن پیام آور بزرگ را فراموش نکنیم تا حسین(ع) را بشناسیم که محمد (ص) را گم نکنیم … تا من و تو بیراهه نرویم. تا زر و زور و تزویر فریبمان ندهد تا بدانیم که حج را آنگاه که تایید کننده باطل است ترک کنیم. تا بدانیم که وظیفه من و تو آن است که هرگاه تاریخ ما را به شهادت خواند در هر مکان و هر زمانی که ایستاده ایم در کربلای عصر خویش حاضر شویم و با تمام هستی خود شهادت دهیم. اینها تصور و باور ما از کربلا و درسهایی که از حسین شهید گرفته ایم. همه وقتی ظهر تاسوعا فرا می رسد فداکاری ابوالفضل العباس که با ناله کودکان راهی نهر علقه می شود با مرارت های فراوان به آب می رسد ولی با یاد لب های تشنه در خیمه مانده ها آب را به نهر برمی گرداند.

این مکتب و فلسفه در هیچ دین و آینی وجود ندارد و ما مفتخریم به تشیع و باور عمیق که همیشه چراغ راه مان شده است و تا جان در بدن داریم باورمان خواهد بود. در دنیای پرتلاطمی زیست می کنیم و خاورمیانه ای که همیشه بوی خون و ناامنی می دهد. در کشوری زندگی می کنیم که تحت زعامت رهبری آگاه و تیز بین قرار دارد و تمام امور سیاسی و اجتماعی را به دقت رصد می نماید. نقش این رهبری عالمانه که ریشه در فرهنگ عاشورا دارد را در کشوری مثل سوریه نمی بینیم و در کشوری مثل عراق کمرنگ تر مشاهده می کنیم. در کشوری زندگی می کنیم که اقوام و گروه و گرایش های مختلف وجود دارند و در اداره کشور هم باهم ممکن هست اختلافاتی داشته باشند و همه در مواقع حساس و تعیین کننده گوش به فرمان مقتدایشان دارند که حرف اول و آخر را می زند.

لذا در این کشور حسینی ما نگرانی از هرگونه تفرقه و جدایی نداریم چون به برکت حسین(ع) و مکتب غنی آن همیشه وحدت داشته و خواهیم داشت و همواره نشان داده ایم که ذره ای از خاک کشور عزیزمان را با ذره ذره وجود خود حفظ کرده ایم و خواهیم کرد و در این کشور حسینی هیچ بیم و ترسی از تفرقه و نفاق منافقین نداریم.

به امید روزی که زمام امور را به صاحب اصلی اش حضرت حجت عج بسپاریم.

ان شاالله

به قلم دکتر احمد بایبوردی