دوستی‌های تند، جدایی‌های بی ‌صدا
دوستی‌های تند، جدایی‌های بی ‌صدا
روابط جوانان ایرانی در آستانه یک بازتعریف بزرگ است؛ بازتعریفیکه هم فرصت دارد و هم تهدید. شبکه‌ های اجتماعی ابزارهای تازه‌ ای آورده ‌اند، اما در غیاب نهادهای حمایتی ممکن است بار سنگینی بر دوش روابط بگذارند.

به گزارش عصرتبریز، قمر طالبی؛ «همه ‌چیز از یک ریپلای ساده شروع شد؛ اما همانقدر سریع که شروع شد، تمام هم شد.» این جمله را جوانی ۲۲ساله که رابطه ‌اش به ‌تازگیپایان یافته، با آرامشی عجیب می‌ گوید؛ آرامشی که بیشتر از سر عادت است تا پذیرش. او می‌ گوید: «رابطه‌ های ما همین‌ طوری است. یکروز هست، فردا نیست. انگار قرار نیست چیزی عمق پیدا کند.»
این روایت، امروز تنها یک تجربه فردی نیست؛ نشانه ‌ای است از تغییرالگوهای دوستی و روابط عاطفی در میان نسل جوان ایرانی. الگوهاییکه زیر فشار تحولات تکنولوژیک، فرهنگی و اقتصادی دگرگون شده ‌اند. شبکه‌ های اجتماعی، اگرچه فرصتهای تازه ‌ای فراهم کرده‌ اند، اما صورت‌بندی رابطه‌ ها را به شکلی محسوس تغییر داده ‌اند.

رابطه ‌هایی که از پشت صفحه ‌نمایش شروع می ‌شوند
در سالهای اخیر، دایرکت، کامنتهای طولانی، گفتگو در گروههای تلگرامیو آشنایی در اتاقهای صوتی، جای همان ملاقاتهای حضوری و معاشر‌تهایطولانی را گرفته ‌اند. سرعت آشنایی بالا رفته، اما همزمان عمق رابطه ‌ها پایین آمده است. شبکه‌ های اجتماعی به جوانان امکان داده ‌اند با کسانیآشنا شوند که شاید هرگز در زندگی واقعی فرصت دیدارشان را نداشتند؛ اما این تنوع گسترده، پیامدهای خاص خود را هم دارد.
دانشجویی ۱۹ساله از تجربه ‌اش می‌گوید: «در اینستاگرام با آد‌مهاییحرف می ‌زنم که اگر قرار بود بیرون ببینمشان، همیشه خجالت می‌کشیدم. انگار آنجا جرأت ابراز کردن بیشتر است. اما همان آدم که تویدایرکت خیلی حرف می ‌زند، بیرون شاید حتی سلام هم نکند.»
به گفته کارشناسان، این «دوگانگی» یعنی صمیمیت زیاد در مجازی و سردی در فضای واقعی، یکی از نشانه ‌های اصلی تغییر الگوهایدوستی است.

نمایش‌ گری؛ چهره پنهان یک بحران
شبکه ‌های اجتماعی تنها ابزار ارتباط نیستند؛ صحنه ‌ای هم هستند براینمایش. نمایش خوشبختی، نمایش موفقیت، نمایش رابطه. هر چقدر در زندگی واقعی مشکلات وجود داشته باشد، در شبکه ‌ها همه ‌چیز صیقل‌خورده و فیلترشده دیده می
‌شود.
مریم موسوی، جامعه‌ شناس و پژوهشگر حوزه جوانان در این باره تاکیدمی ‌کند: «جوانان امروز در فضایی زندگی می ‌کنند که فشار برای دیده‌شدن و ارائه نسخه‌ ای ایده ‌آل از خود بسیار شدیدتر از نسلهای قبل است. این فشار نه‌ تنها در روابط عاطفی، بلکه در دوستی ها هم حس می‌شود. شبکه ‌های اجتماعی رابطه را به یک محصول نمایشی تبدیل کرده ‌اند؛ رابطه ‌ای که باید خوش عکس باشد.»
به گفته موسوی، این نمایشگری مقایسه اجتماعی را تشدید می کند. اینجامعه شناس ادامه می دهد: «جوانی که رابطه ‌اش کاملا طبیعی و معمولی است، وقتی تصاویر رابطه ‌های بی ‌نقص اینستاگرامی را می‌بیند، احساس ناکافی بودن می‌ کند. انگار رابطه واقعی، دیگر جذابیتلازم را ندارد؛ چون با استانداردهای نمایشی نمی ‌خواند.»
یکی از ویژگی های روابط امروز، حجم بالای سوء تفاهم‌ هایی است که از دل گفتگوهای متنی به‌ وجود می ‌آیند. نبود لحن، زبان بدن و تماس چشمی،کوچکترین جمله را می ‌تواند به یک سوء برداشت بزرگ تبدیل کند.
جوانان زیادی در گفتگوها از ذهن‌ خوانی سخن می ‌گویند: اینکه باید از روی میزان آنلاین بودن، زمان سین شدن و نوع ایموجی، احساس طرف مقابل را حدس زد. این شکل از ارتباط، استرس رابطه را بالا می‌ برد و شکل تازه ‌ای از نظارت را ایجاد می ‌کند که قبلا در روابط وجود نداشت.
موسوی این مسئله را یکی از پیامدهای ساختاری تغییرات می ‌داند و می گوید: «رابطه ‌های امروز در بسترهایی شکل می ‌گیرند که برای گفتگو طراحی نشده ‌اند؛ برای سرعت طراحی شده ‌اند. این سرعت با ذات رابطه عاطفی که نیازمند زمان و گفتگوست، در تضاد است. نتیجه ‌اش، رابطه ‌هایی است که بیش از حد شکننده‌ اند.»

رابطه ‌هایی بدون تعهد؛ انتخاب یا ناگزیری؟
بگفته این جامعه شناس، یکی از تغییرات مهم سالهای اخیر، افزایشروابط کوتاه‌ مدت و کم ‌تعهد است؛ رابطه ‌هایی که با نامهایی مثل «کَژوال»، «آشنایی بی ‌کُلیت» یا «رابطه سبک» میان جوانان توصیف می‌ شود. نسل جوان امروز از آینده اقتصادی نامطمئن، هزینه ‌های بالای ازدواج،فشارهای شغلی و محدودیتهای اجتماعی سخن می ‌گوید و بسیاری از آ‌نها شکلهای سبک‌ تر رابطه را انتخاب می‌ کنند، نه صرفا از سر میل بلکه به دلیل احساس ناتوانی در ساختن یک رابطه پایدار.
موسوی معتقد است این مسئله باید در بستر اجتماعی تحلیل شود.

او توضیح می دهد: «جوانی که امکان استقلال اقتصادی ندارد، فضایعمومی امن برای معاشرت ندارد و در ساختارهای رسمی رابطه با موانع متعدد رو به ‌روست، طبیعی است که به سمت رابطه‌ هایی برود که هزینهروانی و اقتصادی کمتری داشته باشند. این انتخاب یک واکنش است، نه یک ترجیح.»

وابستگی به گوشی و کاهش مهارت‌های ارتباطی
بررسی‌ های میدانی نشان می‌ دهد بسیاری از جوانان حتی در روابط نزدیک، دچار نوعی وابستگی رسانه ‌ای هستند. گفتگوها غالبا در پیام‌رسانها ادامه پیدا می‌ کند و ملاقاتهای حضوری به حداقل رسیده است.
موسوی این مسئله را جدی می‌ داند و می گوید: «مهارت ارتباطی چیزینیست که به ‌صورت طبیعی کسب شود؛ نیاز به تمرین دارد. وقتیمعاشرتها به فضای آنلاین منتقل شده، فرصت تمرین مهارتهای ارتباطیکاهش پیدا می ‌کند. نتیجه آن، افزایش تنش و کاهش کیفیت روابط است.»

دوستی‌ های مجازی؛ واقعی اما شکننده
این جامعه شناس اضافه می کند: «با وجود همه نگرانیها، نباید فراموش کرد که بسیاری از دوست‌ها و روابط عاطفی شکل ‌گرفته در شبکه ‌هایاجتماعی کاملا واقعی و عمیق ‌اند. جوانانی هستند که در دل همین فضا دوستان مادام‌ العمر یافته ‌اند یا به روابط عاطفی پایدار رسیده‌ اند. اما مسئله، نه واقعی ‌بودن یا نبودن، بلکه پایداری این روابط است. بستر آنلاین، هم شانس آشنایی را بالا می ‌برد و هم شانس گسست را.»
به گفته موسوی، این قطع ناگهانی روابط، نوعی ضربه عاطفی ایجاد می‌کند که در روابط نسلهای پیشین کمتر دیده می‌ شد.

حالا چه باید کرد؟
این پژوهشگر حوزه جوانان در ادامه با تاکید بر اینکه تغییر الگوهایرابطه پدیده ‌ای تکنولوژیک نیست بلکه یک مساله کاملا اجتماعی است و به همین دلیل راهکارهای فردی برای مواجهه با آن کافی نیست،توضیح می دهد: « مجموعه ‌ای از عوامل اقتصادی، فرهنگی و ساختاریبر کیفیت روابط جوانان تاثیر گذاشته و برای بهبود وضعیت بایدسیاست‌ گذاری در سطوح گسترده‌ تر صورت گیرد.»
به گفته موسوی، نخستین گام تقویت سواد رسانه‌ای و عاطفی در میانجوانان است. او توضیح می‌ دهد: جوانان امروز در فضایی رشد می ‌کنند که بخش قابل ‌توجهی از معاشرتها در بستر آنلاین رخ می ‌دهد، اما مهارتهایمدیریت رابطه، گفتگو و شناخت متقابل در این فضا به آنها آموزش داده نمی ‌شود. مدارس و دانشگاه‌ ها هنوز به نیازهای واقعی نسل جدید در حوزه ارتباطات توجه نمی ‌کنند.»
او در ادامه بر ضرورت بازسازی فضاهای واقعی برای معاشرت سالم تاکیدمی‌ کند و می ‌گوید: «وقتی وضعیت اقتصادی و محدودیتهای اجتماعیامکان دیدارهای جمعی و معاشرتهای طبیعی را کم می ‌کند، جوانان ناگزیر به فضای آنلاین منتقل می ‌شوند. باید فضاهای امن فرهنگی،ورزشی و مدنی ایجاد شود تا تعامل چهره ‌به ‌چهره و رابطه‌ های پایداردوباره فرصت رشد پیدا کند.»
موسوی تقویت مشارکت اجتماعی جوانان را سومین مسیر ضروری می‌داند و تاکید می کند: «وقتی جوانان در انجمنها، گرو‌ههای محلی و پروژه ‌های مشترک مشارکت می ‌کنند، فرصت تجربه روابط عمیق ‌تر برایشانفراهم می‌ شود. مشارکت اجتماعی، دوستی را تقویت می‌ کند و نوعیاحساس تعلق و مسئولیت جمعی ایجاد می ‌کند؛ احساسی که در روابط سطحی آنلاین کمتر دیده می‌ شود.»
او در پایان هشدار می‌ دهد که اگر سیاست‌گذاران نسبت به این تغییراتبی ‌تفاوت بمانند، شکل ‌گیری روابط شکننده و پرتنش، به یک الگویپایدار نسلی تبدیل خواهد شد و پیامدهای آن در سا‌های آینده در سطح جامعه قابل ‌چشم ‌پوشی نخواهد بود.
آری در دل این دگرگونی خاموش اما عمیق، صمیمیت برای نسل امروز معنایی دوگانه یافته؛ هم نزدیک است و هم دور. صمیمیتی که در لحظه شکل می ‌گیرد و با سکوتی طولانی فرو می‌ ریزد. با این ‌حال هنوز جوانانی هستند که می‌ کوشند رابطه ‌هایی واقعی بنا کنند؛ رابطه ‌هایی که نه از دل الگوریتم ‌ها، بلکه از مسیر گفتگو، تجربه مشترک و اعتماد شکل می ‌گیرد.

  • نویسنده : قمر طالبی