به گزارش عصرتبریز به نقل از قلم پرس، تربیت مادرانه از قدیم الایام موضوعی است که در خانواده ها دارای اهمیت بوده و حتی در دین اسلام آیات و روایات بسیاری در خصوص نقش مادر در تربیت فرزندان مطرح شده است، برای مثال پیامبر خدا (صلّىاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: «أکرِموا أولادَکُم، وأحسِنوا أدَبَهُم؛ یُغفَر لَکُم[۱]»؛ فرزندانتان را گرامى بدارید و نیکو تربیتشان کنید تا آمرزیده شوید.
حال این مساله اگرچه در ظاهر امری صرفا خانوادگی و شخصی به نظر میرسد، اما در واقع یکی از بنیادیترین نیروهای شکلدهنده فرهنگ عمومی در هر جامعه است.
بسیاری از جامعهشناسان معتقدند ریشههای نظم اجتماعی، اخلاق عمومی و رفتارهای جمعی، نه در ساختارهای رسمی، بلکه در خانههایی شکل میگیرد که نخستین تجربههای انسانی در آن رقم میخورد. در این میان، نقش مادر، نقشی تعیینکننده و بیبدیل است؛ نقشی که میتواند بنیانهای اخلاقی یک جامعه را تقویت یا تضعیف کند.
سالهای ابتدایی زندگی انسان، مهمترین دوره شکلگیری شخصیت است. در این سالها مادر با رفتار، گفتار و واکنشهای روزمرهاش، نخستین و اثرگذارترین الگوی رفتاری برای کودک به شمار میآید. آموزههای اولیهای مانند احترام، همدلی، صبر، تقسیمکردن، مسئولیتپذیری و رعایت حق دیگران، همگی پیش از ورود به مدرسه و جامعه در خانه و عمدتاً توسط مادر شکل میگیرند.
کودکی که در محیطی آکنده از محبت و امنیت عاطفی بزرگ میشود، بعدها در جامعه نیز رفتارهای مبتنی بر اعتماد، گفتوگو و احترام را بازتولید میکند. در مقابل، تجربه خشونت، بیثباتی، بیاعتمادی یا ناامنی عاطفی میتواند زمینهساز رفتارهای اجتماعی پرتنش در بزرگسالی شود.
مسئولیتپذیری، یکی از مؤلفههای مهم توسعه اجتماعی، ریشه در آموزشهای ساده و ابتدایی دوران کودکی دارد. مشارکت در کارهای خانه، نظم شخصی، پذیرش اشتباه، تلاش برای رسیدن به هدف و احترام به حقوق دیگران، ارزشهایی هستند که غالباً در خانه و با هدایت مادر شکل میگیرند.
کودکی که یاد میگیرد مسئول رفتار خود باشد، در بزرگسالی نیز فردی متعهدتر، قانونمدارتر و کارآمدتر خواهد بود. چنین فردی نهتنها در زندگی فردی، بلکه در نقشهای اجتماعی و حرفهای خود نیز تأثیرگذارتر عمل میکند. از این منظر، مادران در واقع نخستین پایهگذاران نیروی انسانی توانمند و مسئولیتپذیر در جامعهاند.
مادر؛ معمار خاموش انسجام اجتماعی
یکی از مهمترین شاخصهای جوامع توسعهیافته، سطح بالای انسجام اجتماعی است؛ یعنی توانایی افراد جامعه برای همکاری، تحمل تفاوتها و حل مسائل مشترک. این ظرفیت اجتماعی، برخلاف تصور عمومی، بیشتر از اینکه نتیجه قوانین رسمی باشد، نتیجه روابط اولیهای است که کودک با مادر تجربه میکند.
کودکی که محبت و امنیت را تجربه کرده، در بزرگسالی بهجای تولید خشونت یا بیاعتمادی، رفتارهای مسالمتآمیز و همدلانه بروز میدهد. خانوادههای دارای روابط سالم، با مادرانی آگاه و توانمند، عملاً کارخانههای تولید شهروندانی هستند که قادر به همزیستی و مشارکت مدنیاند.
یکی از ملزومات رسیدن به توسعه پایدار توجه به نقش مادر به عنوان کلید توسعه انسانی و به تبع آن تقویت نقش تربیتی مادران است. چرا که مادر تنها یک نقش عاطفی یا خانوادگی ایفا نمیکند، بلکه در واقع نخستین نهاد تربیتی و اخلاقی کشور است. هر جامعهای که خواهان فرهنگ اخلاقیتر، مسئولانهتر و منسجمتر باشد، ناگزیر باید به کیفیت تربیت مادری توجه کند.
تربیت مادرانه تنها زیربنای یک خانواده سالم نیست، بلکه پایه فرهنگی یک ملت است. اخلاق عمومی، مسئولیتپذیری شهروندی و انسجام اجتماعی—سه عنصر حیاتی برای توسعه—از همان روابط ابتدایی مادر و فرزند آغاز میشوند.
حمایت از مادران، تقویت مهارتهای تربیتی آنان و بهبود سلامت جسمی و روانیشان، نه یک اقدام فردی بلکه یک سرمایهگذاری ملی محسوب میشود. جامعهای که به مادران بپردازد، در واقع به فرهنگ آینده خود توجه کرده است.









































