عصرتبریز – مجید پالوایه: خیابان امام در شهر تبریز، روبهروی مسجد سالار شهیدان؛ همان مسجدی که پیش از انقلاب مسجد سالار ملی نام داشت، انتهای کوچه سالار؛ این آدرس خانهای متروکه و ویرانه است که برخی از محققان معتقدند خانه حاجفرج طوبی، مشهور به حاجرضا طوبی است. حاجرضا طوبی، داماد سرتیپ هاشمی که داماد باقرخان است، بود. گفته میشود باقرخان خود سازنده مسجد سالار شهیدان است که پس از انقلاب به این نام تغییر یافت. اما امروز در این خانه ویرانشده که جز نمایی کلی از آن باقی نمانده، نمیشود تاریخ را حس کرد، نمیشود به قلب روزهای استبداد سفر کرد، زمین این خانه دیگر محل پوکه فشنگ و نقشه حمله و دفاع نیست، دیگر اینجا کسی نقشه مبارزه با استبداد نمیکشد، اینجا بهجای آنکه محل حضور مبارزان راه آزادی باشد، محلی برای مصرف مواد مخدر شده، همین اتفاق باعث شده تا صدای همسایگان این عمارت قاجاری دربیاید، آنها میگویند حق باقرخان و حاجرضا طوبی این نیست که خانهشان اینطور بماند. باقرخان فرزند حاجرضا بنا بود، شغل خودش هم بنایی بود ولی در جریان مشروطیت به مجاهدین پیوست. زمین این خانه متعلق به دامادش بود که در همان حوالی صاحب کارخانه چرم بود.
باقرخان ریاست مجاهدین محله خیابان تبریز را برعهده داشت و پس از بهتوپبستن مجلس، به دستور انجمن ایالتی، همراه با ستارخان به جنگ مسلحانه با قشون دولتی که تبریز را در محاصره داشتند، پرداخت. همزمان با او، ستارخان در محله امیرخیز، محله دیگر تبریز، با دولتیان جنگ میکرد. در اثر همکاری او با ستارخان، کار مشروطهطلبان پیشرفت کرده و تبریز از محاصره درآمد. او برخلاف ستارخان که «شیخی» بود، متشرع بود و به علمای مخالف مشروطه احترام میگذاشت. او پس از آنکه مجلس به توپ بسته شد، در کنار ستارخان از اولین افرادی بود که برای حرکت به تهران نامنویسی کرد. آنها آماده حرکت به سمت تهران بودند که علی مسیو نامهای به اردوی آنها نوشت: «… کار شهر وارونه شد. باران بلا باریدن گرفت و چنین شهری منظم را که در سهماه با بلدهای متحد همعیار بود پرآشوب نمودند، خودتان را بهزودی به شهر برسانید». سالار ملی پس از بازگشت در محله خیابان و به اعتقاد بسیاری از مورخان شهر در همین خانه استقرار یافت. او ناخواسته در زمان حمله روسها اعلام بیطرفی کرده بود که با آغاز حرکت ستارخان پرچم تسلیم را پایین آورد و به ستارخان نامهای نوشت که من رفیق نیمهراه نیستم… . او در جنگ با نیروهای دولتی موفق شد ضربات سنگینی به آنها وارد کند. با حضور نیروهای روس در ۹ اردیبهشت ۱۲۸۸ از او و ستارخان درخواست شد با سلاح در بیرون دیده نشوند. او بههمراه ستارخان در نوروز ۱۲۸۹ راهی تهران شد و در مجلس لقب سالار ملی را دریافت کرد. او پس از آغاز جنگ جهانی در مرز ایران و عراق ساکن میشود و در آنجا بههمراه یارانش توسط فردی به نام محمدامین طالبانی و نیروهای او کشته شده و همه اجساد در گودالی دفن میشوند. ۵۹ سال بعد سرهنگ بازنشسته، سیدموسایی که از تبریز به قصر شیرین رفته بود، جسد باقرخان را کشف و به تبریز منتقل میکند و پیکر «سالار ملی» در گورستان طوباییه، مجددا به خاک سپرده میشود.
هرچند هنوز میراث فرهنگی برای ثبت این بنا اقدامی صورت نداده و کارشناسان این سازمان در سالهای گذشته بر نبود مستندات کافی برای ارزشمندبودن آن تأکید میکنند، ولی برخی ساکنان قدیمی این محل میگویند وقتی یکی از سقفها فروریخت، تعدادی سلاح گرم از دیوار پایین ریخت؛ انگار در سقف خانه جاسازی شده بودند. یکی از محققان حوزه تاریخ درخصوص این ساختمان میگوید: دو ساختمان قدیمی در این خانه بزرگ وجود داشت که یکی که قدیمیتر بوده، توسط قوای روس با دینامیت تخریب شده است. کریم میمنتنژاد ادامه میدهد: پیرامون این دو ساختمان باغ بوده و ساختمان در وسط آن قرار داشته است و به دلیل اینکه خانههای تاریخی تبریز کمتر این شرایط را داشتهاند بیشتر مورد توجه بوده است. حسن این خانه این بود که برخلاف سایر خانههای قدیمی، دورتادور این خانه باغ بود و عمارت مذکور در وسط باغ قرار داشت. میمنتنژاد ساختمان فعلی را اصالتا به «حاجرضا طوبی»، واقف و بانی قبرستان «طوباییه» متعلق میداند و میگوید که حاجرضا طوبی با باقرخان رابطه فامیلی و دوستی نزدیک داشت. او میگوید: روسها پس از ورود به تبریز، خانههای سران مشروطه اعم از ستارخان، باقرخان و… را تخریب کردهاند و سالار ملی پس از تخریب خانهاش در این مکان سکونت میکند و دلیل نسبتدادن این خانه به سالار ملی همین موضوع است.
او ادامه میدهد: قدمت ساخت این خانه به اواخر دوران قاجاریه یا اوایل پهلوی برمیگردد؛ یعنی حدود سال ۱۳۰۰ و از این جهت و همچنین با توجه به معماری خاصش میتواند ارزش ثبت و مرمت و نگهداری داشته باشد.او اضافه میکند: مهم نیست که باقرخان در این خانه زندگی کرده است یا نه، مهم این است که این خانه تاریخی یکی از سرمایههای گرانقدر فرهنگی و تاریخی ماست و باید حفظ شود، کمااینکه شخص «حاجرضا طوبی» هم شخصیت بزرگ و اثرگذاری در دوران مشروطه است.این خانه حالا، چه متعلق به باقرخان باشد یا نباشد، دیگر امان همسایههایش را بریده است.