کودکی‌ هایم چه شد
کودکی‌ هایم چه شد
کودک همسری روایت کودکانی است که هنوز از عروسک بازی خود به خوبی بهره نبرده‌اند اما باید برای فرزندان خود لالایی بخوانند؛ کودکانی که یک شب رویاهای شیرین کودکی خود را چال کرده و بار سنگین بزرگسالی را به دوش می‌کشند و بدون مهارت و آموزش در جاده زندگی رها می‌شوند.

به گزارش عصرتبریز، کودک همسری نوعی ازدواج محسوب می‌شود که دختران قبل از رسیدن به ۹ سالگی و پسران قبل از ۱۸ سالگی وارد پیمان زناشویی می‌شوند. با وجود پیشرفت علم و افزایش آگاهی مردم در رابطه با عدم ازدواج در سنین پایین، متاسفانه هنوز هم شاهد کودک همسری هستیم. افزایش مشکلات اقتصادی، باقی ماندن باورهای غلط از نسل‌های پیش و دوستی‌هایی که در سنین پایین رخ می‌دهد، از دلایل اصلی این اتفاق هستند.

در واقع ازدواج در سنین پایین مشکلات بسیاری را برای کودک و جامعه ایجاد خواهد کرد و با افزایش آسیب‌های جسمی و روانی همراه خواهد بود.

آسیب‌های وارده بر کودک در اتفاق تلخ کودک همسری می‌تواند آینده‌ی او را کاملا تحت تاثیر قرار داده و دنیای کودکانه‌ی او را به تلخی‌های واقعیت‌هایی که متناسب با سن کودک نیستند، پیوند بزند.

معمولا در پدیده کودک همسری دختران مجبور به ازدواج با فردی می‌شوند که اختلاف سنی بسیاری با او دارد که این مسئله مشکلات بسیاری را در زندگی زناشویی آن‌ها ایجاد می‌کند و حتی ممکن است به کودک‌آزاری و همسرآزاری نیز منجر شود، همچنین احتمال موفق بودن اینگونه ازدواج‌ها بسیار پایین بوده و در اغلب مواقع این ازدواج‌ها به طلاق، خیانت، طلاق عاطفی و… منتهی می‌شود.

بر اساس پیمان‌نامه‌ی جهانی حقوق کودکان، به هر فردی که سن او کمتر از ۱۸ سال باشد، کودک گفته می‌شود؛ با توجه به این تعریف، ازدواج تا قبل از سن ۱۸ سالگی، کودک همسری تلقی شده و نوعی ازدواج رسمی محسوب می‌شود.

برخی از طرفداران کودک همسری، به این مسئله استناد می‌کنند که در دین اسلام برای ازدواج محدودیت سنی در نظر گرفته نشده است؛ بنابراین ازدواج در هر سنی بلامانع است، اما براساس نظر بسیاری از فقها، ازدواج دختران پیش از رسیدن به سن ۹ سالگی و بــلوغ جنسی دختران، جایز نیست.

همچنین در اسلام به رضایت طرفین و بلوغ فکری فرد برای اداره زندگی تاکید شده است و این در حالی است که بر اساس دیدگاه روانشناسان و متخصصین روانــشناسی کودک، در سنین پایین فرد قدرت تصمیم‌گیری صحیح و مدیریت شرایط مختلف یک زندگی را نخواهد داشت.

مطابق با آمار اخیر منتشر شده از سوی مرکز آمار، تعداد ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار ۱۴۰۰ با حدود ۳۲ درصد رشد در قیاس با آمار مشابه خود در بهار سال گذشته به ۹۷۵۳ ازدواج رسیده و از سوی دیگر این آمار فصلی ازدواج برای این بازه سنی از دختران با توجه به آمارهای مشابه فصلی طی دو سال اخیر بالاترین تعداد را نشان می‌دهد.

مطابق با همین آمار،  ۴۵ هزار و ۵۲۲ دختر ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز در بهار ۱۴۰۰ ازدواج کرده‌اند و این در حالی است که آمار مذکور تنها مربوط به ازدواج‌های ثبت رسمی شده در سازمان ثبت احوال کشور است و به گفته کارشناسان اغلب ازدواج کودکان ثبت نشده و همین امر منجر به نبود آمار دقیق در این حوزه می‌شود.

از سوی دیگر مطابق با آمار یاد شده، ازدواج شش پسر کمتر از ۱۵ سال و ۶۵۷۳ پسر ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز در بهار ۱۴۰۰ به ثبت رسیده است.

همچنین در آمار فصلی ازدواج پسران و دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز به نوعی رکورد در بهار سال گذشته شکسته شد و تعداد ازدواج‌های به ثبت رسیده دختران و پسران ۱۵ تا ۱۹ ساله در بهار سال ۱۴۰۰ در قیاس با آمارهای مشابه فصلی طی دو سال گذشته، بالاترین تعداد را داشت.

آمارهای یاد شده در حالی است که مطابق با ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسرقبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط به اذن ولی است اما به شرط «رعایت‌مصلحت با تشخیص دادگاه صالح» و در این بین اگرچه اغلب موارد کودک همسری به طور غیر قانونی رخ داده و ثبت نمی‌شوند، اما  آنچه از پژوهش‌ها بر می‌آید این است که بعضاً قضات برای تشخیص مصلحت طفل تنها رضایت پدر و بلوغ جسمی کودک  را در نظر گرفته و رضایت و آگاهی طفل و بلوغ فکری وی را لحاظ نمی‌کنند.

به تازگی تصاویری از یک کتاب درسی پایه‌ی دوازدهم مدارس دخترانه با عنوان «مدیریت خانواده و سبک زندگی» در رسانه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود که ظاهرا کودک همسری و تبعیض جنسیتی را عادی‌سازی می‌کند.

منتقدان می گویند که این کتاب درسی «سلطه‌گری مرد بر زن» و «نداشتن اختیار در انتخاب پوشش» زنان را در قالب غیرت توجیه می‌کند. همچنین در متون این کتاب که توسط سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش تالیف شده است از اصطلاحاتی مانند «ترشی انداختن» برای «دختران ازدواج نکرده» استفاده شده است.

«برای تحصیل همیشه وقت هست؛ اولویت با فرصت ازدواج است»، «دخترها انگار می‌خواهند کوه بکنند برای کار خانگی»، «دختر نباید خود را با برادرش در رابطه با آزادی‌های فردی مقایسه کند. چون او پسر است و تو دختر» و «زن هیچ نقشی نباید در تامین مخارج زندگی داشته باشد و این وظیفه فقط به عهده مردان است» سایر گزاره‌هایی‌ است که در این کتاب به نوجوانان آموزش داده می‌شود.

در این کتاب در ذکر آمار «زنان مجرد» افراد بالای ده سال را حساب کرده است و به عبارتی کودکان دختر بالای ۱۰ سال را جزو جمعیت بزرگ‌سال حساب کرده است که نشان دهنده‌ی فرهنگ جامعه‌ی ما است؛ انگار مدیران کشور نیز از اتفاق نه تنها ناراحت نبوده بلکه خوششان نیز می‌آید بنابراین چگونه می‌توان انتظار داشت که جلوی این فاجعه را بگیرند.

 

پیامدهای روحی و روانی کودک همسری

یک روانشناس خانواده در این خصوص به عصرتبریز می‌گوید: بنابه قوانین بین‌المللی و قوانینی که در اکثر کشورها وجود دارد، ازدواج زیر ۱۸ سال، کودک همسری محسوب می‌شود که در اکثر موارد دختران با پسران بزرگتر از خود، حتی ۲۵ سال بزرگتر و در مواردی نه تنها با پسران مجرد بلکه با مردان متاهل نیز ازدواج می‌کنند.

لیلا مقدم با بیان اینکه در دو محور فیزیکی و روانی می‌توان آسیب‌های این اتفاق را بررسی کرد، ادامه می‌دهد: بُعد فیزیکی آن از نظر رشد فیزیکی بدن مسئله را واکاوی کرده که از نظر اکثر نظریه‌پردازان رشد را در بازه زمانی تولد تا ۱۸ سالگی عنوان کرده‌اند و حتی در بعضی نظریه‌ها نیز تا ۲۵ سالگی به ادامه‌ی روند رشد اشاره شده است؛ بنابراین کودکانی که در این بازه زمانی ازدواج کرده و مادر شده‌اند به اصطلاح «کودکان مادر» گفته می‌شود و به دلیل اینکه از نظر شناختی به بلوغ نرسیده‌اند، متاسفانه بعد از ازدواج نیز بلافاصله باردار می‌شوند که این بارداری می‌تواند برای بچه و حتی مادر خطرناک باشد.

او اضافه می‌کند: اغلب نوزادان این مادران نیز دارای مشکلات جسمی، رشدی و کروموزومی هستند و به دلیل اینکه این دختران به بلوغ فیزیکی نرسیده‌اند، حتی قرار گرفتن جنین در رحم آنها چندان نرمال نبوده و مشکلات زیادی را ایجاد می‌کند چرا که از نظر فیزیکی فعلا بدن آنها در حال رشد بوده و جنینی هم از او تغذیه می‌کند؛ بنابراین تبعات خوبی برای بدن مادر ندارد.

او با بیان اینکه دوره‌ی نوجوانی از ۱۲ تا ۲۲ سالگی یعنی در بازه زمانی ۱۰ ساله تعریف می‌شود، می‌گوید: این دوره‌ بسیار پر تلاطم است و بر این اساس ایجاد شده تا در اثر تغییراتی، فرد را به بزرگسال تبدیل کند که ما از آن به‌عنوان انقلاب هورمونی در نوجوانان یاد می‌کنیم.

مقدم ادامه می‌دهد: در چنین دوره‌ای هویت فرد شکل نگرفته و اکثر کودکان تعریف مشخصی از خو ندارند و چه بسا دختران و پسرانی که حتی نقش جنسیتی خود را نیز قبول نمی‌کنند که فرد نمی‌داند که چگونه با جامعه و خانواده کنار بیاید و اغلب نوجوانان در این دوران از خانواده‌ تبعیت نکرده و بعد از گذشت این دوره یاد می‌گیرند که دوستان به جای خود و اصل اولویت با خانواده است که البته این نیز به تربیت خانوادگی فرد برمی‌گردد.

او خاطرنشان می‌کند: این کودکان در این بازه زمانی پرتلاطم ازدواج می‌کنند، لذا این ازدواج هیجانی بوده و درک درستی از زندگی و حتی از مردانگی و زنانگی خود نداشته و مانند فرد بالغ نیز معنای ازدواج را نمی‌دانند و زندگی مشترک آنها نیز یک طرفه خواهد بود.

او می‌گوید: در مشاوره‌های پیش از ازدواج معمولا از افراد جویا می‌شویم که آیا آمادگی زندگی مشترک و تئوری آن را دارند تا بر حسب جواب‌ها نقاط مشترک آنها را یافته و تشخیص دهیم که آنها به درد هم می‌خورند یا نه که این امر به این دلیل است، اساس زندگی مشترک بر روی رابطه که به معنای ارتباط متقابل دو جنس مخالف با یکدیگر بوده، می‌باشد.

این روانشناس یادآور می‌شود: این کودکان در این سنین در حال شناخت هستند؛ بنابراین در چنین رابطه‌‎ای فرد خود را منفعل دانسته و تمام کارها را باید طرف مقابل انجام دهد که به نوعی سلطه‌پذیر می‌شود؛ یعنی طرف مقابل سلطه‌گر شده و دختر حق هیچگونه رای و نظری را ندارد و باید به تبع شوهر خود امورات را انجام دهد که به مرور زمان باعث نوعی خمودگی و ایستایی در زندگی فرد شده و در خلق و خو و کاهش عزت نفس او تاثیر می‌گذارد.

او متذکر می‌شود: افسردگی پنهان و به تبع آن خشونت‌های غیر قابل جبران و اختلالات شخصیتی از جمله آسیب‌های روانی این دوران هستند و اکثر آسیب‌های این سن غیر قابل درمان بوده و یا به سختی درمان می‌شوند.

او در خصوص کودکان تربیت شده توسط این مادران بیان می‌کند: اکثر نظریه پردازان شرقی و غربی و حتی دین اسلام نیز به نقش پر رنگ مادر در تربیت کودک اشاره دارد چراکه نقش مادر بسیار مهم بوده و هرچه کودک، مادری آگاه به مسائل تربیتی و رشدی داشته باشد، فردی مستقل و با اعتماد به نفسی در آینده خواهد بود.

مقدم ادامه می‌دهد: هنوز هویت این افراد تشکیل نشده و دارای نقص هستند؛ لذا زمانی که کودکی به جمع آنها اضافه می‌شود به دلیل اینکه رابطه‌ی آنها با همسر خود حتی شوهری با  اختلاف سنی کم، خوب نبوده است که البته باید توجه داشته باشیم، پسران تا ۲۲ سالگی هنوز در نوجوانی هستند؛ بنابراین دو نفری که هر دو همسر نوجوان و هیجانی باشند که در شناخت خود درگیراند، اگر فرد سومی هم به جمع آنها اضافه شود، مطمئناً در تربیت او کوتاهی خواهند کرد.

او بیان می‌کند: اگر فاصله‌ی سنی پدر و مادر را بالا در نظر بگیریم، در این مورد نیز چون مادر به طور کامل اقناع نشده البته نه اینکه انگشت اتهام به همه‌ی مردان جامعه داشته باشیم، بلکه بر حسب چندین سال تجربه‌ای که در این سال‌ها داشتم، آگاهی مردان نسبت به زن و تعریف دقیقی از او بسیار کم است.

او اظهار می‌کند: یادگیری روانشناسی زن و مرد برای همه‌ی افراد اجباری است و برای پایداری و استحکام زندگی بسیار مهم است؛ بنابراین زمانی که زنی وارد رابطه‌ای منجر به ازدواج می‌شود در موارد عاطفی و مواردی که مربوط به یک مرد باشد، طلبکار بوده و مرد نیز صرفاً به چشم یک زن به او نگاه می‌کند که این وظایف برای او از قبل تعریف شده و تنها تامین مادیات کافی است.

این روانشناس تاکید می‌کند: مردان باید بدانند که زن در زندگی نیازمند پشتوانه‌ای محکمی است یعنی باید از نظر عاطفی زنان را حمایت کنند که در غیر این صورت اگر فرزندی هم به متولد شود، این فرزند در شرایط عاطفی نقش متفاوتی برای مادر دارد برای مثال در جایی که مادر از شوهر راضی نیست، عصبانیت خود را بر روی این کودک خالی می‌کند یا در جاهایی نیز کودک نقش مشاوره‌ای برای مادر را دارد که اکثر این کودکان در سنین کم به اعتیاد به مواد مخدر دچار شده یا هویت ضد اجتماعی می‌یابند که نمونه‌ی آنها در جامعه کمتر نیست.

او همچنین اضافه می‌کند: این افراد درک درستی از ازدواج ندارند و حتی در تصمیم‌گیری‌های خود نیز دچار مشکل می‌شوند و قول وعده وعیدهای زمان خاستگاری را می‌خورند که بعدها می‌فهمند دروغین بوده‌اند؛ بسیاری از خانواده‌ها صرف اینکه دختر تنها از نظر جنسی به بلوغ برسد، برای ازدواج کافی می‌دانند اما در حالیکه رسیدن به بلوغ عاطفی، عقلی و شخصیتی نیز بسیار مهم است.

او در خصوص فرهنگ خانواده‌ها نیز می‌گوید: فرهنگ کلی  متشکل از خرده فرهنگ‌هایی است که خانواده‌ها دارند که فرهنگ خانواده در امر ازدواج بسیار مهم است و این باور که دختر نباید مدت زیادی در خانه‌ی پدر بماند، فرهنگی فقیر است یعنی به زن اجازه نمی‌دهند تا تصمیم بگیرد و مستقل شود لذا فرهنگ خانواده در ازدواج بسیار تاثیرگذار است.

مقدم با تاکید بر اینکه داشتن مادرانی بی‌هویت، زمینه‌ساز کودکانی سردرگم، خشن، وابسته و دارای مشکلات عاطفی بوده و باعث تشکیل گروه‌هایی در جامعه می‌شود که به ضرر جامعه است، یادآور می‌شود: در اکثر استان‌هایی که امور اقتصادی نقش مهمی دارد، حتی دختر را به جایی بدهی که دارند، می‌فروشند یعنی همان معامله؛ یا گاهی اوقات سرپرست خانوار که پدر بوده در برخی موارد به دلیل عدم توانایی در تامین نیازهای خانواده تصمیم می‌گیرد تا دختر را شوهر دهد در حالیکه این موضوع تبعات پیچیده و منفی فراوانی را دارد.

او تاکید می‌کند: اطلاع رسانی و آگاهی‌دهی در این موضوع نقش مهمی را داشته و به منزله‌ی جهاد است که با برگزاری کارگاه، همایش و سمینار یا حتی به صورت خودجوش در فضاهای باز و در جاهایی که در دسترس عموم هستند، می‌توان جلوی این فاجعه را گرفت.

او اضافه می‌کند: به همه‌ی والدین و خانواده‌ها توصیه می‌کنم، زمانی که زمزمه‌ی ازدواج دو نفر را می‌شوند آنها را راهنمایی کنند چرا که ازدواج چیز جزئی نبوده و تنها به این معنی نیست که صرفا یک مرد و زن زیر یک سقف روند؛ بعد معنوی و روانی نیز دارد، باید دو نفر به آرامش برسند، به همدیگر احترام بگذارند، پایبند باشند تا نسلی بی‌هویت تحویل جامعه ندهند.

 

پیامدهای جسمی کودک همسری

یک متخصص زنان و زایمان نیز می‌گوید: کودک همسری یکی از مسائلی است که متاسفانه امروزه در جامعه‌ای ما رواج یافته و به سمت فرهنگ‌سازی شدن حرکت می‌کند.

دکتر شهلا دانایی ادامه می‌دهد: این ازدواج عوارض متعددی دارد و اولین و بیشترین عارضه‌ی آن، شوک روحی و روانی برای کودکانی است که تعریفی از مسائل جنسی و زندگی زناشویی نداشته و در شرایط خاص مجبور به ازدواج با فردی که چندین برابر سن آنها را دارند، می‌شود که درک درستی از همسر نداشته و به‌عنوان بازیچه‌ی جنسی با ازدواج می‌کند.

او خاطرنشان می‌کند: کودک همسری آسیب روحی و روانی شدیدی دارد و گاها منجر به خودکشی می‌شود و در بخش جسمانی نیز این کودکان آسیب بسیار زیادی را متحمل می‌شوند.

او همچنین بیان می‌کند: از نظر مسائل جنسی به اندام‌های تناسلی آنها آسیب زیادی وارد می‌شود چرا که اندام‌های آنها  به طور کامل به بلوغ نرسیده است و در اکثر اوقات این اعمال با خشونت همراه بوده و آسیب‌ها چندین برابر می‌شود.

دانایی متذکر می‌شود: نمونه‌های بسیاری از آنها را در بیمارستان‌ها مشاهده می‌کنیم که دچار پارگی شدید مجاری تناسلی و ادراری شده‌اند و بعد از ترمیم نیز عارضه‌ی آن طولانی مدت است.

او تاکید می‌کند: حاملگی این افراد نیز با مشکلات بسیار زیادی همراه است چراکه حاملگی زیر ۲۰ سالگی عوارض شدید داشته و احتمال مسمومیت، فشار خون بالا و حتی مرگ و میر زیاد است؛ به دلیل کامل نشدن اندام جنسی آنها رشد نوزاد نیز با مشکل همراه بوده و اغلب اوقات دچار نارسایی می‌شوند.

او می‌گوید: این افراد به دلیل عدم داشتن اطلاعات کافی از روابط زناشویی اکثر اوقات دچار بارداری ناخواسته و پرتکرار می‌شوند که نمی‌توانند آن را مدیریت کنند.

این متخصص زنان و زایمان اضافه می‌کند: بیماری‌های مقاربتی، سرطان رحم و به‌ویژه سرطان دهانه‌ی رحم که عامل آن ویروسی است که از راه جنسی منتقل می‌شود، در این افراد بسیار شایع است.

کارشناسان و متخصصان این حوزه معتقدند کودک همسری فاجعه‌ای است که اگر جلوی آن را گرفته نشود به صورت تصاعدی در جامعه رواج خواهد یافت چراکه بحران‌های اقتصادی نیز ایجاب می‌کنند تا برخی از خانواده‌هایی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کنند به این امر تن دهند یا به اصطلاح «از شر یک نان خور» راحت شوند!

  • خبرنگار: اسرا درویشی