به گزارش عصرتبریز، حملات هوایی اسرائیل به خاک ایران طی روزهای گذشته، نه تنها امنیت ملی را تهدید کرده، بلکه آرامش روانی میلیونها کودک ایرانی را نیز نشانه رفته است. بسیاری از خانوادهها مجبور به ترک خانههای خود شدهاند، برخی شبها را در نقاط امن سپری میکنند و کودکانی که تا دیروز دغدغهشان خراب شدن اسباب بازی یا نهایتا تکالیف مدرسه بود، حالا با مفاهیمی چون «بمباران»، «انفجار» و «مرگ» آشنا شدهاند.
اما چطور باید با کودکان در چنین بحرانهایی رفتار کرد؟ چگونه میتوان روان شکننده یک کودک را در برابر ضربههای سهمگین جنگ حفظ کرد؟
برای یافتن پاسخ، با دکتر مریم موسوی، روانشناس کودک و نوجوان گفتوگویی انجام دادیم.
چرا کودکان شدیدتر واکنش نشان میدهند؟
دکتر موسوی در این باره میگوید: « بحران، خواه طبیعی باشد و خواه انسانی، همواره یکی از عوامل تأثیرگذار بر روان انسانهاست؛ اما کودکان، به دلیل مرحله رشدی خاصشان، بیشترین آسیبپذیری را دارند.»
او ادامه میدهد: «کودک هنوز ابزار تحلیل و تفکیک واقعیت از خیال را بهطور کامل ندارد. برای او، صدای انفجار یعنی دنیای اطرافش در حال نابودیست. واکنشهایی مثل شبادراری، اختلال خواب، اضطراب جدایی، بیقراری و حتی سکوتهای طولانی، بخشی از مکانیزم دفاعی کودک برای مقابله با شرایطی است که نمیتواند آن را بفهمد یا کنترل کند.»
ایران کشوریست که در حافظه جمعیاش خاطرات حوادث طبیعی و انسانی فراوانی ثبت شدهاند. این پیشزمینه میتواند هم ابزاری برای تابآوری باشد و هم عاملی برای فعالشدن ترسهای کهنه.
دکتر موسوی معتقد است که تروماهای جمعی میتوانند از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند: «کودکی که مادرش در زمان کودکی شاهد جنگ بوده و آن اضطراب را کامل تخلیه نکرده، ممکن است در مواجهه با بحران جدید، آن اضطراب را به شکل غیرارادی به فرزند خود منتقل کند.»
آرامش خود را حفظ کنید
او تاکید میکند: «در مواجهه با بحرانهایی نظیر حمله نظامی، نخستین و مهمترین اقدام برای والدین این است که خودشان آرامش نسبی را حفظ کنند. کودکان بسیار حساساند و بیشتر از آنچه فکر میکنیم، از حالات غیرکلامی ما میآموزند. اگر پدر و مادر آشفته، ترسیده و بیثبات باشند، کودک احساس میکند دنیا در حال فروپاشی است.»
دکتر موسوی از «آموزش اضطراری والدین» سخن میگوید. او پیشنهاد میکند رسانه ملی و اپلیکیشنهای پرمخاطب به خدمت گرفته شوند تا والدین بیاموزند در برابر بحران، چگونه فرزندان خود را حمایت کنند. «آموزش باید ساده، کاربردی و فراگیر باشد. باید پدر و مادر بداند که وقتی کودک میگوید “میترسم”، بهترین پاسخ چیست.»
اطلاعات بدهید، ولی صادقانه و سنجیده
یکی از پرسشهای پرتکرار والدین این روزها این است: “آیا باید با کودک درباره جنگ صحبت کرد؟” پاسخ دکتر موسوی مثبت است، اما با شرط و شروط.
این روانشناس تأکید میکند که لازم نیست همه حقیقت را به کودک گفت، اما نباید دروغ هم گفت. پنهانکاری یا دروغ گفتن به کودک نهتنها کمکی نمیکند، بلکه باعث تشویش بیشتر او میشود. «به جای گفتن اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده، به کودک توضیح دهید که گاهی بین کشورها اختلاف پیش میآید و این صداها ناشی از درگیری آنهاست، اما ما در حال مراقبت از تو هستیم و مکان امنی داریم.»
اجازه بدهید کودک احساساتش را بیان کند
بسیاری از والدین از شنیدن صحبتهای کودک درباره ترسها یا نگرانیهایش طفره میروند یا حتی او را توبیخ میکنند. این اشتباه بزرگیست. دکتر موسوی توضیح میدهد: «اگر کودک گفت که از مُردن میترسد یا فکر میکند خانهاش خراب میشود، نباید او را سرزنش کرد. باید گفت: “میفهمم ترسیدی. منم گاهی میترسم. بیا با هم کاری کنیم که احساس بهتری داشته باشیم.”»
بازی، نقاشی و قصه: درمانگران بیصدا
این روانشناس بازیدرمانی را مؤثرترین روش برای کاهش استرس کودکان میداند. «وقتی کودکی عروسکش را در آغوش میگیرد و میگوید “نترس، من پیشتم”، او دارد اضطراب خودش را روی عروسک فرافکنی میکند. همین فرایند، نوعی تخلیه روانی سالم است.»
او پیشنهاد میکند که والدین در این روزها زمان بیشتری را به بازی، نقاشی و قصهگویی اختصاص دهند، حتی اگر فضای فیزیکی محدود باشد.
اخبار را فیلتر کنید
بسیاری از خانوادهها، اخبار تلویزیونی یا فضای مجازی را در حضور کودکان دنبال میکنند. دکتر موسوی معتقد است این کار «مثل پخش فیلم ترسناک بدون توقف برای مغزی در حال رشد» است. او در این باره میگوید: «به هیچ وجه اجازه ندهید کودک در معرض تصاویر انفجار، جنازه یا گزارشهای حاوی خشونت قرار گیرد.»
نقش نهادهای آموزشی و دولتی
در کنار مسئولیت خانوادهها، نقش نهادهای آموزشی، فرهنگی و دولتی نیز حیاتی است. دکتر موسوی میگوید: «مدارس باید فضایی ایمن، آرام و مراقبانه برای کودکان فراهم کنند. حتی اگر کلاسها تعطیل شدهاند، ارتباط آنلاین با معلمان و مربیان میتواند به کودک حس تداوم و اطمینان بدهد.»
اما شاید ابتکاریترین پیشنهاد، تولید محتوای تصویری و انیمیشنی باشد که با ظرافت کودکانه، ترسها را در آغوش بگیرد و واقعیت را بیآنکه زخمی کند، برای کودکان توضیح دهد. دکتر موسوی میگوید: «ما نیاز به کارتونهایی داریم که کودک ببیند و بفهمد ترس طبیعی است، اما او تنها نیست. قهرمانی که در دل تاریکی، چراغی روشن میکند، میتواند برای یک کودکِ مضطرب، همان آرامشی باشد که هیچ دارویی نمیدهد.»
او تأکید میکند که این تولیدات نباید کودک را از واقعیت جدا کنند یا همهچیز را گلوبلبل نشان دهند: «واقعیت را باید با زبان کودک گفت. نه ترساندن، نه پنهانکاری. فقط تفسیر مهربانانه.»
تبدیل بحران به فرصت
بحران، گرچه مخرب است، اما میتواند بستر شکلگیری ویژگیهای روانی مثبت مانند تابآوری، همدلی و مسئولیتپذیری نیز باشد.
دکتر موسوی میگوید: «اگر کودک احساس کند که در بحران تنها نبوده، مورد توجه قرار گرفته و توانسته از احساسات خود عبور کند، این تجربه برای او به یک نقطه رشد روانی تبدیل خواهد شد.»
او در خاتمه میگوید: «کودکی را نمیتوان دوباره ساخت. اگر امروز صدای کودکان را نشنویم، فردا فریاد خاموش نسلی را خواهیم شنید که زخمخورده، بیاعتماد و آسیبدیده است.»
در پایان، این پرسش باقی میماند: آیا ما، بهعنوان جامعه، مسئولان، والدین و معلمان، برای حفاظت از کودکیِ کودکانمان در برابر زخمهای جنگ آمادهایم؟
گزارش: قمر طالبی