به گزارش عصرتبریز، رحمان قهرمان پور، پژوهشگر ارشد مسائل بینالملل در سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: برخی گمانهزنیها حاکی از آن است که احتمال شروع دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا در روزهای آینده وجود دارد. اولین دور مذاکرات ایران و آمریکا بعد از حمله اسرائیل به ایران در حالی ممکن است صورت گیرد که آمریکا از شرایط خود عقبنشینی نکرده و ایران هم اعلام کرده است که غنیسازی در خاک خود را بهعنوان خط قرمز تعریف میکند و حاضر به مذاکره درباره موضوعات موشکی و منطقه نیست.
بنابراین سوال این است که چه اتفاق مهمی رخ داده است که ایران حاضر به پذیرش مذاکرات مجدد شده است؟ در این مورد شاید بتوان به چانهزنیها و گفتوگوهای دیپلماتیک بین ایران و چین در هفتههای اخیر اشاره کرد. برخی دیپلماتها و رسانهها از گفتوگوهای فشرده بین ایران و چین برای افزایش حضور چین در این مذاکرات و احتمالا میانجیگری آن سخن گفته بودند، پس احتمالا به نظر میرسد که چین با نوعی نقشآفرینی در مذاکرات بین ایران و آمریکا موافقت کرده و این باعث شده است که ایران با نگرش جدیدی به مذاکرات وارد شود. از طرف دیگر آمریکا هم به نوعی به آغاز این مذاکرات احتیاج دارد تا نشان دهد که صرفا به دنبال استفاده از راهکارها و ابزارهای نظامی در برخورد با بحرانها نیست.
در عین حال میدانیم که رسیدن به توافق دشوارتر از قبل شده است؛ حمله آمریکا و اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران باعث تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات شده و از طرف دیگر آمریکا حاضر به دادن امتیازات بیشتر نیست، لذا باید از خوشبینی نسبت به تحقق توافق در این دوره از مذاکرات خودداری کرد. به نظر میرسد که ایران و آمریکا با این هدف وارد دور جدید از مذاکرات خواهند شد که ببینند ارزیابی طرف مقابل از وضعیت بعد از جنگ ۱۲روزه چیست.
آن چیزی که فعلا برای آمریکاییها اهمیت بسیار زیادی دارد، آگاهی از میزان خساراتی است که حملات انجامشده به تاسیسات هستهای ایران وارد کرده است. یکی از ابزارهای مهم چانهزنی ایران در مذاکرات، مساله غنیسازی و درجه غنیسازی بود. اگر میزان آسیب واردشده به تاسیسات هستهای ایران بیشتر باشد در آن صورت به آن معناست که ایران دیگر نمیتواند از این ابزار چانهزنی مثل گذشته استفاده کند.
از طرف دیگر آگاهی از میزان خسارات واردشده نیازمند آن است که بازرسان آژانس بتوانند از سایتهای مورد حمله قرارگرفته بازدید کنند؛ اما ایران با حضور بازرسان آژانس انرژی اتمی در این مراکز مخالفت کرده است، لذا به احتمال زیاد یکی از موضوعات اصلی در دور آینده مذاکرات این خواهد بود که دو طرف در این مورد بتوانند به یک توافق برسند. اگر ایران در گذشته از مساله غنیسازی بهعنوان ابزار چانهزنی استفاده میکرد، احتمالا در دور جدید مذاکرات از دستیابی آژانس به مراکز مورد حمله قرارگرفته بهعنوان یک ابزار چانهزنی دیگر استفاده خواهد کرد.
مساله دیگری که قاعدتا هم برای ایران و هم برای آمریکا مهم است، بازگشت مکانیسم ماشه است؛ هرچند مقامات ایرانی گفتهاند که دیگر اهمیتی به بازگشت مکانیسم ماشه نمیدهند، اما واقعیت این است که بازگشت تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت میتواند فشارها را بر ایران افزایش دهد و لذا جمهوری اسلامی ایران همه تلاش خود را به کار میگیرد تا بتواند راهی برای جلوگیری از بازگشت مکانیسم ماشه پیدا کند و بنابراین این مذاکرات احتمالا میتواند امیدواری را در این زمینه افزایش دهد.
اگر چین بتواند نقش موثر و تعیینکنندهای در میانجیگری بین ایران و آمریکا ایفا کند، در آن صورت با وجود موانعی که ذکر کردیم، امکان پیشرفت مذاکرات وجود دارد، اما هنوز چینیها در این مورد اعلام موضع نکردهاند. چینیها عموما به دیپلماسی محرمانه اعتقاد بیشتری دارند و لذا موضعگیری نکردن آنها دلیل بر این نیست که نقشی ایفا نخواهند کرد.
در هر صورت باید منتظر باشیم و ببینیم که آیا دور جدید مذاکرات با همان شکل و فرم قبل از جنگ برگزار میشود یا در شکل جدید و با میانجیگری چین آغاز خواهد شد؟ اگر دومی درست باشد در آن صورت میتوان گفت که امیدواری نسبت به توافق تا حدی افزایش مییابد.
اما در صورتی که مذاکرات با همان شکل و فرمت قدیمی انجام شود، در آن صورت میتوان گفت که احتمال پیشرفت در مذاکرات اندک است؛ زیرا همانطور که اشاره کردیم هر دو طرف بر موازین قبلی خود پافشاری دارند و نشانهای از عقبنشینی هیچکدام از آنها از مواضع خود دیده نمیشود.