عصرتبریز – سعید خسروشاهی: مسئله ترافیک تبریز سال هاست به یکی از مهم ترین دغدغههای عمومی تبدیل شده؛ مشکلی که نه تنها زمان، انرژی و اعصاب شهروندان را میفرساید، بلکه بر کیفیت زندگی، اقتصاد شهری و حتی سلامت محیط زیست اثر مستقیم دارد. با اینحال، پرسشی که در ذهن مردم شکل گرفته و هر روز پررنگتر میشود، این است: واقعاً چه نهادی مسئول اصلی مدیریت ترافیک تبریز است؟
وقتی پای پاسخگویی وسط میآید، هر نهاد توضیحی دارد، اما هیچ توضیحی مردم را قانع نمیکند.
شهرداری میگوید مأموریتش «مسیرگشایی و توسعه معابر» است و بارها اعلام کرده که طرح های عمرانی گستردهای در دست اجرا دارد. پلیس در واکنش به انتقادات از کمبود مأمور در گره ها و تقاطع ها میگوید: ما به سمت ترافیک فناوری محور رفتهایم
سردار علی محمدی فرمانده انتظامی آذربایجان شرقی در این باره می گوید: در تبریز یک بی نظمی و بی انضباطی ترافیکی حاکم است و فقط ۱۲ درصد از موضوع ترافیک مربوط به پلیس است؛ کلانشهر تبریز، تبریزِ ۲۰ سال قبل نیست؛ خودروها افزایش یافته اما خیابان ها توسعه نیافته است
شورای ترافیک نیز که باید محور هماهنگی این دو باشد، عملاً کمتر در سطح عمومی دیده میشود و خروجی ملموس آن برای مردم محسوس نیست. نتیجه این وضعیت، چیزی جز سردرگمی شهروندان نیست.
اما ریشه مشکل تنها در این خلاصه نمیشود. تبریز شهری است با بافت سنتی و هسته مرکزی قدیمی که دههها پیش شکل گرفته؛ خیابان هایی که برای شهری با چند ده هزار خودرو طراحی شده بود، امروز باید بار شهری با صدها هزار خودرو را تحمل کند. افزایش جمعیت، رشد بیضابطه خودروهای شخصی، ضعف حملونقل عمومی، توسعه نامتوازن شهر و نبود سیاست های بازدارنده در استفاده از خودرو، همگی دست به دست هم دادهاند تا این مجموعه نیمهجان، زیر فشار ترافیک خم شود.
تا چند سال قبل اگر شریان های اصلی قفل میشد، مردم از کوچه پس کوچهها راه فراری پیدا میکردند؛ اما امروز همان مسیرهای فرعی نیز صبح و عصر به صف طولانی خودروها تبدیل شده است.
اکنون راه فرعی دیگر معنای گذشته را ندارد؛ همه جا مانند هم قفل است و گره ها چنان به هم تنیدهاند که دیگر نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد. شهر در حال از دست دادن ظرفیت تنفس است.
در چنین شرایطی، ادامه طرح های مقطعی و واکنشی تنها نقش مُسکن دارد. نصب چند دوربین، اعمال چند محدودیت گذرا یا افتتاح یک خیابان جدید بدون نقشه جامع، نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه گاه شبکه ترافیکی را پیچیدهتر نیز میسازد. آنچه تبریز نیاز دارد، یک طرح جامع ترافیکی بهروز، منطبق بر واقعیتهای امروز و با پشتوانه اجرایی مشخص است؛ طرحی که همه نهادها به آن متعهد باشند و خروج از آن بدون پاسخگویی ممکن نباشد.
در این میان، مسئولیت پذیری نهادها کلید اصلی است. تا زمانی که پلیس، شهرداری و شورای ترافیک هر کدام بخشی از مسئولیت را قبول کنند و بخش دیگر را متوجه دیگری بدانند، این گره نه تنها باز نخواهد شد بلکه هر روز کورتر میشود.
مردم تبریز از مدیریت شهری انتظار معجزه ندارند؛ انتظار دارند یک نفر، یک نهاد، یا یک ساختار مشخص بگوید: «من مسئولم»؛ برنامه بدهد، زمانبندی ارائه کند و نتیجه ارائه دهد.
وگرنه پرسشی که امروز با تردید و ناامیدی در ذهن شهروندان میچرخد، همچنان بیپاسخ میماند:
این گره سنگین ترافیک تبریز را بالاخره چه کسی باز خواهد کرد








































