عصر تبریز/آناج:مهناز اسلامی بانوی فعال در مسائل زیست محیطی است، وی از سال ۷۱ به عنوان علاقه مند محیط زیست و فضای سبز مشغول فعالیت بوده ودر سال ۷۹ تشکل و اولین NGO زیست محیطی بانوان فرهنگی کشور را ثبت کرده و تشکیل داده است. تشکل زیست محیطی بانوان فرهنگی کشور قبل از تصویب قانون […]
عصر تبریز/آناج:مهناز اسلامی بانوی فعال در مسائل زیست محیطی است، وی از سال ۷۱ به عنوان علاقه مند محیط زیست و فضای سبز مشغول فعالیت بوده ودر سال ۷۹ تشکل و اولین NGO زیست محیطی بانوان فرهنگی کشور را ثبت کرده و تشکیل داده است.
تشکل زیست محیطی بانوان فرهنگی کشور قبل از تصویب قانون تشکل ها ثبت شد و این اهمیت فعالیت قانونی برای این تشکل مدنی را نشان می دهد.
هم اکنون اصلی ترین معضل زیست محیطی که تمام کشور را به خود درگیر کرده است، بحث احیای نگین فیروزه آذربایجان و مسائل مربوط به این دریاچه می باشد، در همین باب گفت گویی با این بانوی فعال زیست محیطی ترتیب دادیم که شنیدن حرف هایش خالی از لطف نبود.
در ادامه متن مصاحبه اختصاصی خبرنگار گروه اجتماعی آناج با مهناز اسلامی می آید…
در خصوص رشته تحصیلی خود توضیحاتی بفرمایید.
من در رشته های فلسفه، حقوق بین الملل و مدیریت بحران تحصیل کرده ام و در کل هرجا که نیاز و خلاء مشاهده کنم بر اساس تکلیف و احساس وظیفه در آن عرصه ورود می کنم و معلومات لازم را کسب می کنم. نزدیک بیست سال است به عنوان فعال زیست محیطی و فعال مدنی فعالیت دارم.
چرا نجات دریاچه ارومیه به یکی از دغدغه های شما و تشکل بانوان فرهنگی فعال در عرصه زیست محیطی بدل گشته است؟
بزرگترین بحرانی که منطقه ما و همه ی کشور ما را تهدید می کند، بحث دریاچه ارومیه است. هرچند دریاچه ی ارومیه باید در اولویت برنامه های تمام تشکل های زیست محیطی قرار بگیرد اما ما فارغ از بحث زیست محیطی، معتقدیم برای حفظ سلامتی مردم منطقه، دریاچه ی ارومیه نباید خشک شود.
لذا مدت هاست که فعالیت من در این زمینه است تا ببینم به عنوان شهروند چه کاری از دستم بر می آید تا مانع خشک شدن دریاچه ارومیه شوم. در واقع ابتدا باید به مسئولیت خود آگاه باشم، سپس از دولت و غیر آن انتظار داشته باشم.
من در رابطه با موضوعات هدر رفت آب، اصلاح الگوی مصرف آب و موضوعاتی از این قبیل با انگیزه ی حفظ دریاچه ی ارومیه مطالعه کرده و سعی می کنم قدم های کوچک و موثری در جلوگیری از خطارات زیست محیطی ناشی از خشک شدن دریاچه بردارم. لکن بحث دریاچه ارومیه یک بحث تخصصی است و این طور نیست که هر کسی بتواند در مورد آن صاحب نظر باشد و نظر بدهد.
بحث احیا و نجات دریاچه ارومیه سالهاست که مطرح است.اولین بار در سال ۶۹ یکی از دانشجویان دکتر کریمی، استاد دانشگاه تبریز، به نقل قول از ایشان اعلام کرد که دریاچه ی ارومیه در حال خشک شدن می باشد؛ حال سالها از آن هشدار می گذرد؛ آن زمان حالت هشداری بود که در مجامع آکادمیک و علمی مطرح می شد که باید در اولویت برنامه های دولتی قرار می گرفت.
در سال ۸۰ هشدار دوم داده شد که دریاچه درحال خشک شدن می باشد اما در سال ۸۶ موضوع به نقطه ی بحرانی رسید. اکنون نیز دریاچه در وضعیت فاجعه است! و ما در آخرین بزنگاه برای حفظ آن قرار داریم.
۹۷ درصد دریاچه خشک شده است که برخی هم می گویند ۹۵ درصد آن خشک شده اما متاسفانه گاه این آمارها غلط از آب درمی آید اما حتی اگر بگوییم ده درصد دریاچه هنوز باقی است، باز هم روا نیست؛ زیرا با خشک شدن نود درصد آب دریاچه رسوبات نمک زیادی باقی مانده است که پخش می شود؛ هم ریزگردهای آن هم برای سلامتی شهروندان خطرناک است و هم زمین های کشاورزی و باغات از بین می رود.
آیا طرح های مطرح شده در مجامع علمی و دولتی برای احیای دریاچه ارومیه کافی و راهگشا هستند؟
بهترین طرح های ما برای احیای دریاچه درون آخرین مصوبه دولت در ستاد احیای دریاچه ارومیه در زمستان سال ۹۳ وجود دارد ومی توان گفت هیچ طرحی بالاتر از این طرح ها نیست. چون من در مورد تک تک آنها مطالعه و با متخصصین صحبت کرده ام و قطعا همه ی آنها عالیترین طرح ها هستند اما در حد مصوبه باقی مانده و اجرایی نشده اند. در طرح های فوق اصلاحاتی انجام گرفته و نگرش های تازه نسبت به احیای دریاچه مطرح و مصوبه ای تدوین شد که در کشاورزی پایدار، تبلیغات زیست محیطی، آموزش های شهروندی و در بحث آب حرفی برای گفتن دارد.
این طرح افواهی نبوده و برای آن خیلی زحمت کشده شده و نیازی به دوباره کاری نیست. حال دررابطه با اجرا نیز باید بگویم فازبندی و زمانبندی صورت گرفته اما متاسفانه درعمل شاهد هیچ حرکتی نیستیم.
آن طور که من اطلاع دارم، لای روبی چند رودخانه شروع شده است و بحث تثبیت آب در اولین اولویت قرار دارد؛ در اولویت بعدی باید منابع آب تامین و آبخوان داری، آبخیزداری و آبخوری مدیریت شود و سپس به تدریج سطح آب را گسترش بدهند. با این حال فعلا آب تثبیت نشده است، درواقع هرچند اقداماتی از قبیل باروری ابرها را انجام داده اند ولی تا آن اندازه که لازم بود آب تثبیت نشده است.
من نه به عنوان عضو تشکل زیست محیطی بلکهه عنوان شهروندی که ذی نفع و ذی ربط هستم، پیشنهادی برای دولت دارم و آن این است که بحث مشارکت مدنی و مشارکت مردمی را جدی بگیرند تا با همیاری و همکاری با دولت راهکارهایی انتخاب شود و ببینند چطورمی توان با لحاظ مشارکت مردمی دستاورد های خوبی کسب کرد. قطعا بدون مشارکت مدنی و همکاری های مردمی امکان احیای دریاچه ی ارومیه وجود ندارد. زیرا موضوع به قدری گسترده است که اگر دولت بخواهد به تنهایی کار کند، با نادیده گرفتن مردم، هیچ مشکلی درست نخواهد شد. به عنوان مثال وقتی دولت آب سدهایی را جهت هدایت آن به دریاچه، رهاسازی کند، اگر کشاورزی که در آن منطقه زندگی می کند، بی خبر از موضوع و هدف دولت باشد و دخالتی نداشته باشد، از این آب ها در کشاورزی ناپایدار سنتی غلط استفاده خواهد کرد.
بنابراین به آموزش شهروندی، ارتباط با جوامع محلی و در برخی مواقع به اعمال زور نیاز داریم. گاه باید اعمال زور صورت بگیرد چون زمان کافی برای قانع کردن طرف نداریم و فرصتی که داریم از دست می رود.
به عنوان شخصی که سالها در مسائل زیست محیطی فعال هستید آیا احیای دریاچه در بازه ی ده ساله امکان پذیر است؟
اگر طرح های تصویب شده اجرا می شد، احیای دریاچه در بازه ی ده ساله ی تعیین شد، میسر می شد زیرا این زمانبندی به صورت علمی تعیین شده بود؛ مثلا دو سال برای تثبیت آب دریاچه اختصاص یافته بود که در طول این دوسال قرار بود اقداماتی همچون فعال کردن تصفیه خانه ی تبریز، لایروبی رودخانه ها، آبخوانداری و غیره انجام بگیرد. متاسفانه هیچ یک از این گامها برداشته نشد و ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم در ده سال تعیین شده دریاچه احیا شود.
در ارتباط با دریاچه ارومیه باید بگویم بیش از ۶۷ درصد آب های موجود را به کشاورزی و فضای سبز اختصاص داده ایم و ۵ الی ۸ درصد آن نیز مصرف شهری است و مابین این درصد ها نیز مصارف صنعتی و کارخانجات و … دارد.
۶۷ درصد، میزان بسیار بالایی است و تاسف برانگیزتر اینکه ۸۰ درصد این مقدار نیز هدر می رود! و کشاورز فقط ۲۰ درصد آن را به طور مفید استفاده می کند. اما اگر ما بتوانیم امر کشاورزی پایدار را جا بیندازیم، می توانیم ۲۰ درصد مصرفی را در بهترین حد ممکن به ده درصد کاهش بدهیم. یعنی با این کار می توانیم ۹۰ درصد آب اختصاص یافته به کشاورزی را ذخیره کنیم. ما در این رابطه راهکارهای خوبی داریم و من خود با دست پر به ستاد احیای دریاچه و جهاد کشاورزی خواهم رفت.
در این مورد دولت می تواند قوی تر کار کند؛ وقتی دولت می بیند در یک جامعه ی ۷۰، ۸۰ میلیونی تعدادی افراد به نام کشاورز وجود دارند که چاه های عمیق و نیمه عمیق مجوز دارد و بدون مجوز حفر کرده اند، باید با راه های قانونی مانع آنها شود و اگرچه قانونی در این رابطه وجود نداشته باشد باید چنین قانونی را تصویب کند. چرا باید یک فرد در حیاط ده متری خانه اش سه چاه داشته باشد؟! دولت باید با این افراد برخورد کند و جلوشان را بگیرد. چرا که این افراد حقوق سایر شهروندان را زیر پا می گذارد.
به نظر می رسد مسئولین استانی در موضوع احیای دریاچه ارومیه در سکون به سر می برند…
دقیقا همین طور است؛ دولت در رأس کارهای اجرایی قرار گرفته است و افرادی که در استان ها مسئولیت دارند به عنوان زیرمجموعه ی دولت هستند؛ پس چرا دولت پایش و ارزیابی نمی کند که ببیند آیا اقدامی صورت می گیرد یا نه؟! در واقع در چنین برنامه ای مقصر اصلی مدیری است که در رأس امور قرار دارد. البته متاسفانه این روزها شانتاژ و سرکوبی علیه مسئولین استانی وجود دارد اما این دلیل نمی شود که سهل انگاری های آن ها نادیده گرفته شود.
به نظر من همه ی ما به یک اندازه مقصریم؛ از من شهروند گرفته تا آقای رئیس جمهور، همه مقصر هستیم. بنابراین من انتقادی صحبت نمی کنم و نمی گویم که دولت باید چنین و چنان کند، بلکه حرف من این است که ما خودمان نیز باید انجام وظیفه کنیم؛ مثلا اگر ما هنگام شستن ظرفها صرفه جویی کنیم و اگر هریک از ما که هشت درصد از آب موجود را مصرف می کنیم، هر روز یک لیتر ذخیره کنیم، می توانیم هر روز دو میلیون لیتر آب به دریاچه اضافه کنیم.
لذا با این نگاه که اگر من هشت درصد را درست مصرف کنم و کشاورز ۶۷ درصد را درست مصرف کند، بخش اعظمی از مشکل حل می شود.
به نظر من بهتر است دولت در رابطه با اجرای برنامه های طرح ریزی شده فراخوان عمومی داده و عموم مردم را دخیل کند. با توجه به صحبتهایی که انجام گرفته، خیلی از موسسات خیریه وجود دارند که آماده ی کمک هستند و از این طریق بودجه ای غیر از بودج ی دولتی تامین می شود. به نظر من نمی توانیم نبود بودجه را بهانه کنیم چون خود ملت دارند بودجه می دهند.
درحال حاضر عده ای می گویند دولت بودجه نمی دهد و کیسه ها خالی است اما نظر من این است که کار را خودمان شروع کنیم و دیگران نیز با دیدن ما پا به میدان ن بگذارند و هر کس با آنچه در توان دارد کمک کند. به نظر من نبود بودجه یک بهانه است و در حقیقت ما اراده ای برای احیای دریاچه ی ارومیه نداریم.
نمایندگان مجلس، اعضای شورای شهر، استانداران استان های ذی نفع، تمام متخصصین و افراد دانشگاهی و همچنین تشکل های مدنی به عنوان فیلتر و زنجیره ی رابط مسئولیت دارند و باید وارد عرصه شوند.
آیا به احیای دریاچه ارومیه امید دارید؟
من صد در صد امیدوارم هرکسی که به اسلام اعتقاد دارد می داند که هیچ ذره ای در این عالم هدر نمی رود؛حال محال است تلاش خالصانه به هندر رود ، ما با امید این کار را شروع کرده ایم و خیرین، متخصصان و نخبگان نیز برای کمک به میدان آمده اند. این حرکات به اراده ی قوی و مثبت برای احیای دریاچه تبدیل خواهد شد و من متاسفم برای افرادی که به عنوان پروفسور کویر شناسی یا یک فرد عامی دریاچه را خشک شده و غیرقابل احیا می پندارند.
چنین افرادی می گویند آن را به حیات وحش یا پارک تبدیل کنید؛ دریاچه را به انواع شکل ها می توان درآورد اما ابتدا باید مساله نمک را حل کنند؛ چون مساله اصلی ما آب دریاچه نیست بلکه همین نمک هایی است که سلامتی و معیشت مردم را تهدید می کند و بیماری های خطرناک به بار خواهد آورد.
از مدیران و مسئولان استان های ذی ربط خواهش می کنم به روستاهای اطراف دریاچه و دیگر روستاها بروند و ببینند مردم آنها با چه مشکلاتی و در چه شرایطی زندگی می کنند و چه رنجی از ریزگردها می برند. ایا این انصاف است که ما در رفاه و آسایش خانه ی خود غرق باشیم و روستائیان سه هفته از ماه را با آب شور و فقط یک هفته را با آب شیرین سر کنند؟! آیا ما در مقابل این وضعیت مسئولیتی نداریم؟ وقتی کلیه های کودکان آن ها از بین می رود، ما هیچ مسئولیتی نداریم؟! با این همه امکانات و مغز و نخبه، واقعا ما نمی توانیم این مساله را مدیریت کنیم؟! قطعا می توانیم. من خواهش می کنم مشکل را نادیده نگیرند.
برخی فکر می کنند می توانند داراییشان را بفروشند و به کشوری دیگر بروند؛ اولا که باید بگویم این پست ترین تفکر است که یکی فقط به فکر خودش باشد ولو اینکه هموطنانش با این درد بمیرند. دوما آنها بدانند قبل از اینکه از دست ریزگردها به کشورهای دیگر فرار کنند، ریزگردها تاثیر خود را در خانواده شان گذاشته است.
در مورد دریاچه نباید حرف های ناامید کننده بزنیم؛ هرکس حرف ناامید کننده بزند به دریاچه و به مردم خیانت می کند.
از ستاد دریاچه ی ارومیه در حیطه استانی خواهش می کنم جلب مشارکت ها مردمی را آغاز کنند. من نیز طرح هایی در دست دارم هرچند که خودم صاحب نظر نیستم اما کارم این است که از نظر متخصصان و علاقه مندان استفاده می کنم تا پای کار بیاوریم. از آقای ساعی، دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه در استان خواهش می کنم از تخصص این متخصصین استفاده کنند. اگر امروز کاری نکنیم بعدا چنان پشیمانی بار خواهد آمد که هیچ وجدانی آن را نخواهد پذیرفت.
فعالیت تشکل های زیست محیطی استان را چگونه ارزیابی می کنید؟
تعداد ان جی او های زیست محیطی در استان ما نسبت به استان های دیگر بیشتر است اما فعالیت خاصی نمی کنند؛ زیرا آنها معمولا مجوز ندارد و حوصله اخذ مجوز را نیز ندارند. اما ما با سماجت زیاد مجوز گرفتیم تا خود و شناسنامه مان را به نظام بشناسانیم و در مواقع مورد نیاز راهنمایی نیز بگیریم.
استان ما در زمینه زیست محیطی کم کار است زیرا ما متاسفانه همیشه از طرف مقابل انتظار داریم؛ ان جی او های ما انتظار دارند دولت از آن ها استفاده کند ولی باید پرسید آیا دولت شناختی از شما دارد؟! آیا دولت می داند هدف شما چیست؟! نهادهای مدنی معتقدند دولت باید قدر آنها را بداند؛ این انتظار نادرستی نیست اما در قدم اول ان جی او باید خود را به دولت معرفی کند، بشناساند، اهداف و مطالباتش را اعلام کند؛ اگر بازهم دولت او را قدر ندانست و از آن ها استفاده نکرد آن موقع سوال کنند وگرنه از دور و یکطرفه قضاوت نکنند.
حمایت های ادرات و نهاد های دولتی از فعالیت های تشکل های زیست محیطی چگونه است؟
من هرموقع خواستم خودم را معرفی کنم از واسطه استفاده نکردم و صادقانه و مستقیم پیش رفتم و احساس می کنم مدیران نیز برخورد صادقانه را تشخیص می دهند؛ برای همین است که در طول ۲۰ سال فعالیت خود یک مورد هم جواب رد از ادارات نشنیده ام و کاملا از ما حمایت کرده اند. لذا وقتی ما اقدام به معرفی و شناساندن خود نمی کنیم، نباید انتظار حمایت داشته باشیم.
از طرف دیگر بحث مشارکت های مردمی در استان ما جایگاه خود را پیدا نکرده است و ما نیز اگر توانسته ایم جایگاهی برای خود پیدا کنیم به خاطری سماجت هایی است که به خرج داده ایم اما اگر اعتقاد اولیه نداشته باشم، من نیز خیلی زود خسته می شوم و پا پس می کشم؛ اما علاقه ی درونی من موجب می شود این تشکل را حفظ کنم. ما تنها ان جی اویی در ایران بودیم که در جنگ عراق و امریکا به بانکی مون اعلامیهه ای مبنی بر رعایت حقوق بشر دادیم. ما تها ان جی اویی هستیم که در ایران، چهار دوره المپیاد زیست محیطی را در سطح پنج ناحیه ی تبریز برگزار کرده ایم. ما هر کاری از دستمان برآید می کنیم و هرجا فعالیت ما به لحاظ امنیتی و سیاسی و غیره آسیبی داشته باشد، فعالیت نمی کنیم. زیرا قصد ما یاری است نه ایجاد مشکلاتی مضاعف؛ به همین خاطر است که تعامل با مجموعه ما فوق العاده بالاست و کمک های معنوی (نه مالی) شامل ما می شود. ما با نیت و اهداف مالی وارد این عرصه نشده ایم و برای تامین نیاز مالی شغل دیگری داریم و در امر محیط زیست بر اساس غلاقه، نیاز و دغدغه فعالیت می کنیم.
خداوند به من نفس داده است و من به شکرانه ی ایین نعمت باید حیات را حفظ کنم. انگیزه من این است و دنبال حاشیه سازی نیستم هرچند اتهام های زیادی به ما می زنند و می گویند می خواهند کاندید انتخابات شود و حرف هایی از این دست، اما هیچ کدام حقیقت ندارد و هرکس قدری اندیشه کند می فهمد دینی که طبیعت بر گردن ما دارد با حفاظت از آن ادا می شود. حفاظت از طبیعت شکر نعمت است و شکر نعمت نعمت افزون می کند؛ دیگر دریاچه مان خشک نمی شود، درختان و جنگل ها خشک نمی شود… ما وظیفه خود را انجام بدهیم و دولت نیز باید ارزیابی زیست محیطی را در اولویت برنامه های خود قرار بدهد درحالی که این اتفاق نمی افتد و به بحث ارزیابی اهمیت نمی دهند. از طرفی سازمان محیط زیست یک نهاد نظارتی است نه اجرایی و زورش به سازمان های اجرایی نمی رسد.
اهمیت مسائل زیست محیطی باید برای مردم تبیین شده و نهادینه شود.مشکلات زیست محیطی ما فقط دریاچه ارومیه نیست که نقش تصمیمات کلان دولتی را در بروز آن پر رنگ می بینند، مردم نیز باید از خود هم در مورد دریاچه ارومیه و هم دیگر مسائل زیستی پرسش بکنند؛ بپرسند چرا ما در طبیعت اندازه ی یک متر مکعب جای تمیز و عاری از باله پیدا نمی کنیم؟! آیا دولت طبیعت را کثیف می کند یا خود ما مردم؟! این چه بی مهری است که در حق طبیعت می کنیم؟!
گفتگو از: زهرا حیدری آزاد