از شهر تبریز که به حاشیههایش گام برمیداریم تازه میفهمیم زندگی فراتر از آن چیزی است که همیشه مقابل دیدگانمان میرقصد. شبهای رمضان به ویژه شب قدر با فضیلتترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است. آیات و روایات فراوانی در قرآن کریم اشاره دارد به اینکه یکی از اعمال شایسته ماه […]
از شهر تبریز که به حاشیههایش گام برمیداریم تازه میفهمیم زندگی فراتر از آن چیزی است که همیشه مقابل دیدگانمان میرقصد.
شبهای رمضان به ویژه شب قدر با فضیلتترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است.
آیات و روایات فراوانی در قرآن کریم اشاره دارد به اینکه یکی از اعمال شایسته ماه نزول قرآن توجه به ایتام و اکرام نیازمندان است.
مولا امیرالمومنین(ع) صدای رسای عدالت و مرتفعترین قلّه انسانیت، توجه خاصی به نیازمندان و ایتام داشتهاند و آیه «ویُطعِمُون الطَّعَامَ عَلَی حُبّهِ مِسکیناً ویَتیماً واسیراً (سوره انسان آیه ۸)» در شأن ایشان نازل شده است.
چندصباحی است که صدای قدمهای مرد شبهای کوفه و پدر یتیمان این شهر در کوچهپسکوچههای کوفه شنیده نمیشود. صدای صوت زیبای خواندن قرآن علی(ع) دیگر در فضای شهر نمیپیچد. نخلهای کوفه از شدت غم سر خم کردهاند!
نیازمندان کوفه در چنین شبهایی در انتظار طلوع ماه عدالت از پس ابرهای تیره شبهای ظلمانی کوفه هستند. امشب چشمان منتظر کودکان کوفه، کوچهها را به دنبال علی(ع) میکاود.
دست نوازش او گرد و غبار یتیمی را از چهرههای معصوم کودکان میزدود. کودکانی که با همه تنهایی با طعم گرسنگی بیگانه بودند.
کودکانی که به برکت دستان و عطر محبتهای بیمنت علی(ع) جای خالی پدرهایشان را حس نکردند و تنور خانه نیازمندان شهر با کمکهای «پدرکوفه» همیشه گرم بود.
«پدرکوفه» با رفتنش بزرگترین غم تاریخ را در دل کودکان یتیم و نیازمندان شهر نهاد. کودکان یتیم کوفه بعد از رفتنش در واقع یتیم شدند و نیازمندان شهر نیازمندتر!
سخت است با تفکر علی (ع) زندگی کردن!
علی (ع) شهید عدالتش شد، عدالتی که برایش فرقی نمیکند برای برادرش باشد یا طلحه و زبیر، حتی مالک اشتر.
در خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه میگوید:خداوند عزوجل به پیشوایان عادل (مدیران جامعه اسلامی ) واجب کرده که سطح زندگی خود را با مردم ناتوان، برابرکنند تا فقیر را، فقرش بر آشفته نکند!
بوی علی(ع) هنوز از خَمِ این کوچه ها میآید
بوی علی(ع) هنوز از خَمِ این کوچهها میآید، هنوز هم در این شهر کسانی هستند که با یاد کوچهگرد غریب کوچه پسکوچههای کوفه، مشق عشق شبانه و کوچهگردی میکنند.
قرنها از شهادت پدر ایثار و ایمان میگذرد، هر سال از شب نوزدهم تا شبهای پایانی ماه مبارک رمضان، در کوچه پسکوچههای شهرهای ایران کوچهگردانان عاشق با تأسی از مولایشان حضرت علی (ع) درب خانههای محرومان را میکوبند و به صورت ناشناس غذا به ایتام و نیازمندان میدهند.
بعضی وقت ها زیر پوست شهر علاوه بر تمام اتفاقات ناگوارش، کارهای نیکی هم انجام میشود که ما از آنها بیخبریم.
اعضای جمعیت امام علی (ع) پس از بستهبندی جیرههای غذایی آنها را به مناطق حاشیهنشین شهر میبرند و بطور مخفیانه اقدام به پخش و توزیع آنها میکنند، در جاهایی که مردمانش بیآلایش و ساده سفرههای تهی از افطار را با امید سخاوت دستهای آسمانی در گوشهای از اتاق محقر خویش پهن میکرده و حتی به نان شب خود نیز محتاجند.
امسال این رسم و سنت که به نام مراسم «کوچهگردان عاشق» مشهور است توسط جمعیت دانشجویی مردمی امام علی(ع) تبریز در شبهای ماه مبارک رمضان همزمان با سراسر کشور باشعار علی هنوز زنده است در شهر تبریز نیز برگزار شد.
همراه با اعضای جمعیت امام علی (ع) گذری بر کوچههاپسکوچههای حاشیه شهر داشتیم تا از نزدیک با «کوچهگردان عاشق» روایتی داشته باشیم از مشق شبانه عشق.
رقص فقر در حاشیههای شهر
از شهر که به حاشیههایش گام برمیداریم تازه میفهمیم زندگی فراتر از آن چیزی است که همیشه مقابل دیدگانمان میرقصد.
زندگی گاهی اوقات در نداری، احتیاج مبرم به نان شب، به روزهای بی سحری روزه گرفتن، صبر بر آزار یک همسر الکلی و معتاد، خماری و فراموشی زخمهای کشندهای که تا مغز استخوانت نفوذ کردهاند، در نداشتن پول سرویس مدرسهای که دختری را از تحصیل محروم کرده، در بیماری پوستی که منجر به تشنج شده و پسرکی را از سر خجالت با تفاوتی مهلک از درس و علم بازداشته و … خلاصه میشود.
سوسوی کوچههای تنگ و بیقواره را که تازه رد شدیم به پلههایی رسیدیم که چراغ ِ خانههایشان آمیخته با صدای نفس نفس ِ بچههایی است که با درد بیپایان فقر و نداری و بیتفاوتی در هم آمیخته است.
درب خانهای را میزنیم، میهمان مادری هستیم که به همراه دختر و عروس و نوههایش در خانهای اجارهای زندگی میکنند.
از وضعیت زندگیشان سؤال که میکنیم بغضی در گلویش میترکد، از اتفاقی تلخ و دردناک روایت میکند که شیرازه خانوادگی آنها را بر هم زده، مردان خانه گریبانگیر بلای اعتیاد گشتهاند.
صاحب ۱۰ فرزند و اولاد هستند، مادر خانواده ناراحتی قلبی دارد، دختر خانواده نیز از بیماری دیسک کمر رنج میبرد، پسر ۲۵ ساله خانواده نیز تشنج میکند!
پدر خانواده به حبس ابد و داماد خانواده نیز به ۱۲ سال زندان بهخاطر مواد مخدر محکوم شدهاند. تنها درآمدشان یارانه و مستمری کمیته امداد میباشد.
پلههای محلهای را در مینوردیم و این بار میهمان منزلی هستیم که مرد روشندلی به همراه همسر و یک فرزند خود در یک خانه ۳۰ الی ۴۰ متری گذران زندگی میکنند.
خانه به اندازهای کوچک و محقر است که نصف آن را آشپزخانه و نصف دیگر آن را لحاف و تشک اشغال کرده است!
وضعیت سقف منزل بهگونهای است که هر لحظه احتمال سجده آن در ماه مبارک رمضان میرود!
زن خانواده از بیماری تشنج رنج میبرد، هزینههای درمان این بیماری به عهده کمیته امداد میباشد.
به خانه دیگری میرویم، مادری منتظر در آستانه در و کودکی بیمار در خانه که قلب هر نظارهگری را به درد میآورد، کیسهای را داخل خانه میگذاریم و فقط و فقط نگاهمان در چشمان ِ معصوم ِ کودکی است که به چشمانمان زل زده و گوشمان نیز به دعاهای مادری که با صدایی آرام ما را بدرقه میکند و زبانمان حتی قاصر از جواب دادن به دعاهای این مادر. در را به آهسته که میبندیم دنیا روی سرمان خراب میشود و در سکوت ِ کوچه، خیره به انتهای پلههای بیپایانی میمانیم.
وارد محله دیگری میشویم، محلهای که در کوچهپسکوچههای تنگ و باریکش بوی فقر بیداد میکند! کوچهپسکوچههایی که در روی دیوارهایش ترکهای فقر جا خشک کردهاند.
خانه اش انتهای کوچهای تنگ و تاریک است، خانهای بیبضاعت و محقر، بدون پدر، کودک چندماههاش را در آغوش گرفته بود و دمدر خانه چشم به راه ما بود.
زهرا در آغوش مادرش گریه میکرد، مادر آرامَش میکرد «دخترم چرا آنقدر بیتابی میکنی…».
چشمان معصوم زهرا به ما افتاد، چشمانی که پر از حرفهای ناگفته بود. نگاهش نگران بود، نگران بیماری مادرش، نگران بیپدری خودش و خواهرش، نگران آیندهای مبهم و گرهخورده با فقر و تنهایی، نگران بود که نکند آیندهای شبیه مادرش در انتظارش باشد!
در ادامه به محلهای دیگر میرویم، صدای بازی کودکانی که تندباد زمانه آنها را از متن زندگی به حاشیه کشانده است در کوچههای تنگ پیچیده، از میان آنها که رد میشویم وارد خانهای کوچک که در دل کوه بنا شده میشویم! درب خانه که باز میشود مستقیم وارد آشپزخانه میشویم!
به دلیل قرار گرفتن در یک منطقه پرت آب آشامیدنی فقط شبها به دلیل افت فشار برقرار است، آب را در داخل تانکر کوچکی ذخیره میکنند و در طول روز از آن استفاده میکنند، به امید یافتن شغل و سرپناهی از شهرستان به تبریز مهاجرت کردهاند، مرد خانه به کارگری مشغول است و این روزها وضعیت بازار کارگری نیز به گفته خودش کساد میباشد و نیم نگاهشان به یارانهای است که به حساب آنها واریز میشود.
مسؤول طرح «کوچهگردان عاشق» تبریز گفت: «کوچهگردان عاشق»، نخستین و قدیمیترین طرح جمعیت مستقل امداد دانشجوی – مردمی امام علی (ع) است که از سال ۱۳۷۸ تاکنون بیوقفه برگزار گردیده و با گذشت بیش از ۱٧ سال سعی دارد عبادتی اجتماعی را در کنار عبادات فردی در شبهای قدر و بهخصوص ایام شهادت مولاعلی(ع) ترویج کند.
رضا روزبه، تأمین نیازهای اولیه خانوادههای نیازمند، معرفی خانوادههای نیازمند به خیران و ایجاد یک پل ارتباطی بین خیران و نیازمندان، گسترش فرهنگ نوعدوستی برای فراگیر شدن کردارهای دگرخواهانه و امور خیریه در سطح جامعه، ایجاد امید در خانوادههای نیازمند برای ادامه زندگی، نزدیک شدن به خانوادهها برای شناسایی مشکلات فرهنگی و اجتماعی کودکانِ آنها و ادامه فعالیت مددکاری با آنان در آینده، شناسایی مناطق و خانوادههای محروم و نیازمند در سطح کشور را از جمله اهداف طرح «کوچهگردان عاشق» برشمرد.
وی در ادامه افزود: مراسم «کوچهگردان عاشق» برای پدید آوردنِ تلاشی فراگیر و عزمی ملّی برای ریشهکنی گرسنگی و فقر از کشور و جهان برگزار میگردد. تأمین نیازهای غذاییِ حیاتی خانوادههای محروم در ماه مبارک رمضان، شکل اجرایی این طرح را تشکیل میدهد.
وی اظهار داشت: این طرح در تبریز ۳ سال است که در حال اجرا میباشد فرآیند بستهبندی اقلامیکه توسط مردم و خیران تهیه شده به کمک دانشجویان همچنین مردم انجام گرفت و طی سه شبقدر کیسهها پخش شد که بهعلل مختلف از جمله حفظ آبرو و حرمت خانوادهها پخش از ساعت ۱۲ شب الی سحر طول میکشید.۲ منطقه در تبریز و ۲ روستا در اهر پس از شناسایی و بررسی، انتخاب و مجموعاً ۱۸۰ خانواده مشمول این طرح شناخته شدند.
گزارش از پویا خوش پیمان و وحید زینالی