شبیه سازى صلح حکیمانه امام حسن مجتبى(ع)
شبیه سازى صلح حکیمانه امام حسن مجتبى(ع)

عصر تبریز: نظر به مشابهت تاریخى مذاکرات جمهورى اسلامى ایران و کشورهاى عضو گروه ١+۵ با صلح حکیمانه امام حسن(ع) و در آستانه پایان زمان تعیین شده براى دست یابى به یک توافق خوب، در “تفسیر هفته” این هفته به بررسى امهات و ادله شرایط پیشنهادى معاویه براى صلح و پذیرش آن از سوى امام […]

۳۷۷۱۶۱_۹۰۴

عصر تبریز: نظر به مشابهت تاریخى مذاکرات جمهورى اسلامى ایران و کشورهاى عضو گروه ١+۵ با صلح حکیمانه امام حسن(ع) و در آستانه پایان زمان تعیین شده براى دست یابى به یک توافق خوب، در “تفسیر هفته” این هفته به بررسى امهات و ادله شرایط پیشنهادى معاویه براى صلح و پذیرش آن از سوى امام حسن(ع) مى پردازیم.

به گزارش بولتن نیوز، به مناسبت میلاد خجسته امام حسن(ع) و تقارن آن با روزهاى پایانى مذاکرات هسته اى، در ادامه روند صلح امام حسن(ع) باز تعریف و مورد تجزیه و تحلیل قرار مى گیرد.

 

شبیه سازى صلح حکیمانه امام حسن مجتبى(ع)

امام حسن مجتبی(ع) با وجود شرایط بسیار سخت دوران خود، همچون أسلاف پیشین خاندان نبوت و رسالت، مصالح اسلام و مسلمین را از اهم امهات زمان خود دانست و با علم و حلم و شکیبایى، تصمیم‌ گیری و اقدام کرد. وقتى که معاویه در مقابل امام حسن(ع) ایستاد و دشمنی و گردن کشی خود را با ولى زمان آغاز نمود و با توطئه های مرموزانه و چهره نفاق آلود خود مى کوشید هر چند در ظاهر توفیقاتی به دست آورد، امام حسن (ع) گرچه برای ارائه یک پاسخ دندان شکن به ستیزه جویی معاویه در آمادگى کامل بسر مى برد و مى رفت تا با اعلام حکم جهاد، رستاخیز دیگرى را بر پا نماید، اما او با برخورداى از حکمت متعالیه الهى، به یک توافق قهرمانانه و صلح حکیمانه تن در داد و به ادله اى و از آن جمله ناهمراهى، همراهان سست عناصر که به راحتى راه کج کردند و به کژ راهه رفتند، لاجرم صلح  با معاویه را به صلاح اسلام و امت اسلامى تشخیص داد. معاویه وقتی وضع را مساعد یافت به امام حسن(ع) پیشنهاد صلح کرد، امام حسن (ع) پس از مشورت با یاران خود، سرانجام پیشنهاد صلح معاویه را پذیرفت. در طول تاریخ و از صدر اسلام تا کنون، در باره صلح امام حسن(ع) و اهداف استراتژیک آن بسیار گفته شده و گفته مى شود، اما گمان من هنوز کماهوحقه، حق مطلب ادا نشده است.

شبیه سازى صلح حکیمانه امام حسن مجتبى(ع)امام حسن (ع ) با پذیرش صلح، بیش و پیش از هر چیز، در حقیقت مى خواست از هدف اصلی معاویه که همانا قتل عام شیعیان و ریشه کن کردن مکتب تشیع بود، جلوگیری نماید و بدین وسیله به تأسى از پیامبر(ص) به عنوان “مصلح اکبر” در افق اسلام نمودار و چهره تابناک ولایت را به نمایش گذاشت. این صلح از سوى دیگر، موجبات افشای چهره واقعی معاویه و تبیین اسلام ناب محمدى (ص) را فراهم آورد. بر حسب اقوال مستند و معتبر تاریخى، معاویه در پیشنهاد صلح به امام حسن (ع) هدفی جز حفظ قدرت و ثروت، در سر نمى پروراند و بدینوسیله می خواست بر حکومت استیلا یابد. اما امام حسن (ع) به دلیل شرایط خاص زمان و مکان و براى حفظ مکتب و اصول مکتبى و اعتقادات اسلامى و جلوگیرى از انقراض مذهب تشیع و انفعال شیعه، به پیشنهاد صلح معاویه  تن در مى دهد. گو اینکه حکمت، عزت و مصلحت، در صلح حکیمانه امام حسن (ع) متأثر از الهامات الهى و تحت تأثیر هدایت هاى خداوند قادر متعال بوده است، زیرا از منظر مذهب تشیع و اندیشه شیعی، امامان معصوم (علیهماالسلام) هر کدام وظیفه خاصّی داشته اند که از سوی پروردگار تعیین شده است.

از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود،”به راستی که وصیّت به صورت کتابی از آسمان بر محمد (ص) نازل گردید و نامه مُهر شده ای جز وصیّت بر آن حضرت نازل نشد. جبرئیل عرض کرد، ای محمد! این است وصیّت تو در امت خویش که نزد خاندانت خواهد بود. رسول خدا (ص) فرمود، ای جبرئیل! کدام خاندانم؟ عرض کرد، بندگان برگزیده خدا از آنها و دودمانشان، تا علم نبوت را از تو ارث برند… به راستی وصیّت، مُهرهایی بود، پس امام علی (ع) مهر اول را گشود و هر چه در آن بود، بر طبق آن عمل کرد؛ سپس امام حسن (ع) مهر دوم را گشود و هر چه در آن بود به آن عمل کرد و چون امام حسن (ع) از دنیا رفت، امام حسین (ع) مهر سوم را گشود و دید دستور خروج و کشتن و کشته شدن در آن بود… ” پس صلح امام حسن (ع) در حقیقت و قبل از هر چیز، انجام تکلیف الهی و عمل به وظیفه اى است که خداوند برای او تعیین کرده است، از سوی دیگر، امامان معصوم (ع) حجت خدا بر مردم هستند. از این رو، رفتار و گفتارشان براى همگان حجیت دارد.

 

شبیه سازى صلح حکیمانه امام حسن مجتبى(ع)

صلح امام حسن (ع) حکم حکیمانه و اقدام انقلابى است که از سوی حجت خدا انجام شده و قطعاً دلایل بسیار مستحکم و متقنی داشته است، گرچه از نگاه برخى مکشوف و مشهود نباشد!؟ شیخ صدوق به سند خود از ابی سعید عقیصا روایت کرده که گفت، وقتی به نزد امام حسن (ع) رفتم و به آن حضرت عرض کردم، ای فرزند رسول خدا! چرا با این که می دانستی حق با شماست، با معاویه گمراه و ستم گر صلح کردی؟! امام فرمود، ای ابا سعید! آیا من حجت خدا بر خلق او و امام آنها پس از پدرم نیستم؟ گفتم، چرا! فرمود، پس من اکنون امام و رهبرم، چه قیام کنم و چه نکنم. ای ابا سعید! علت مصالحه من با معاویه، همان علت مصالحه ای است که رسول خدا (ص) با بنی ضمره… و مردم مکه کرد؛ آنان کافر بودند به تنزیل (ظاهر آیات قرآن) و معاویه و اصحاب او کافرند به تأویل (باطن آیات قرآن). ای ابا سعید! وقتی من از جانب خدای متعال امام هستم، نمی توان مرا در کاری که کرده ام، چه جنگ و چه صلح، تخطئه کرد؛ اگر چه سرّ کاری را که کرده ام، برای دیگران روشن و آشکار نباشد. آیا خضر (ع) را ندیدی که وقتی آن پسر را به دلیل سوراخ کردنِ کشتی کشت و آن دیوار را بر پا داشت، موسی (ع) به کار او اعتراض کرد؟ زیرا سرّ آن را نمی دانست؛ اما وقتی علت آن را فهمید، راضی شد. و همین گونه است کار من که چون شما سرّ آن را نمی دانید، مرا هدف اعتراض قرار داده اید…”در فرهنگ اسلام و اسلام محمدى (ص)، حفظ دین و احیای معارف اهل بیت (ع) محوری ترین عنصر است. به همین دلیل تشکیل حکومت، قیام، صلح و سکوت آنها همه در جهت حفظ اسلام و احیای سنّت شکل می گیرد. اگر در شرایطی اسلام به واسطه قیام حفظ شود، آنان قیام می کنند و اگر در مقطعی دیگر سکوت آنها موجب حفظ اسلام شود، سکوت می کنند.

امام علی (ع) فرمود”سلامه الدین احبّ الینا من غیره.”بر این اساس، یکی از علل مهم صلح امام حسن (ع) می تواند حفظ اسلام باشد، زیرا وضعیت جامعه اسلامی در شرایطی قرار داشت که شاید جنگ با معاویه، اصل اسلام را تضعیف و احکام شریعت را به مخاطره مى انداخت! از سویى روم شرقی آماده حمله نظامی به مسلمانان بود و از سوی دیگر، مردم نیز از نظر فرهنگی در وضعیتی قرار داشتند که خون ریزی و جنگ، نوعی بدبینی به دین و مقدّسات را به وجود می آورد. شاید بر همین اساس باشد که امام حسن (ع) یکی از دلایل صلح خود را حفظ دین بیان مى کرد، چنان که او در پی اعتراض برخی از شیعیان فرمود،”انّی خشیت أن یجتثّ المسلمون عن وجه الارض فاردت ان یکون للدّین ناعی” ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند؛ از این رو با مصالحه ای که انجام گرفت، خواستم دین خدا حفظ شود.” علاوه بر حفظ اسلام و تقویت احکام اسلامى، رعایت مصالح عمومی و امنیت ملى، استراتژی روشن رهبرى دینى، در چالش ها و مناقشات داخلى و خارجى است. زیرا رهبران الهى، مصالح عمومی را بر مصالح فردی و گروهی ترجیح مى دهند. امام حسن (ع) نیز برای جلوگیری از خون ریزی و رعایت مصالح مسلمانان، تن به صلح مى دهد؛ چنان که مى فرماید،”من صلح را پذیرفتم تا از خون ریزی جلوگیری کنم و جان خود، خانواده و اصحاب صمیمی خویش را حفظ کرده باشم.”وی می دانست که برخی او را مذلّ المؤمنین خواهند خواند و برخی به او بی احترامی و اهانت خواهند کرد، ولی همه این سختی ها را تحمل نمود، تا مصالح عمومی تهدید نشود، زیرا جنگ با معاویه، نه به نفع کوفیان بود و نه به نفع شامیان، بلکه زمینه حمله نظامی رومیان را به جهان اسلام فراهم می کرد. ابن واضح یعقوبی می نویسد، معاویه در سال چهل و یکم هجری به شام برگشت و وقتی خبر یافت که لشکر روم با سپاهیان انبوه، راه جنگ را در پیش گرفته است، با فرستادن صد هزار دینار با او صلح کرد.”شاید همین دلیل رعایت مصالح عمومی بوده که پیامبر اسلام (ص) درباره امام حسن (ع) فرمود،”همانا پسرم پیشوای مسلمانان است و امید است خداوند به دست او بین دو گروه بزرگ از مسلمانان، صلح برقرار کند.” کسانى که خبره اند و خبرویت دارند و آگاهان تاریخ اسلام، با شناخت اهداف أنبیاء الهى و درک حکمت صلح حکیمانه امام حسن (ع) مى دانند که این صلح، مقدمه اى مستحکم و زمینه اى گسترده براى قیام امام حسین (ع) بود. سید عبدالحسین شرف الدین می نویسد،”حسن (ع) از جان خود دریغ نداشت و حسین (ع) در راه خدا از او با گذشت تر نبود. او جان خود را برای جهادی صامت و آرام نگاه  داشت. شهادت کربلا پیش از آن که حسینی باشد، حسنی بود. از نظر خردمندان صاحب نظر، روز ساباط امام حسن (ع) به مفهوم فداکاری بسی آمیخته تر است، تا روز عاشورای امام حسین (ع)… زیرا امام حسن (ع) در آن روز، در صحنه فداکاری، نقش یک قهرمان نستوه و پایدار را در چهره مظلومانه یک از پا نشسته مغلوب، ایفا کرد. شهادت عاشورا به این دلیل در مرتبه نخست، حسنی بود و سپس حسینی، که حسن (ع) شالوده آن را ریخته و وسایل آن را فراهم آورده بود. پیروزی قاطع امام حسن (ع) متوقف بود بر این که با صبر و پایداریِ حکیمانه اش حقیقت را بی پرده آشکار کند و در پرتو این روشنی بود که امام حسین (ع) توانست به آن نصرت و پیروزی پرشکوه ابدی نایل آید؛ تو گویی آن دو گوهر پاک برای این خطّ مشی هم داستان شده بودند که نقش پایداری حکیمانه، از آنِ حسن (ع) باشد و نقش شورش گری و قیام مردانه، از آنِ حسین (ع) حفظ شیعیان گرچه از مصادیق مصالح عمومی است، ولی از آن جایی که شیعیان، حافظان و پاسداران دین و موالی اهل بیت (ع) بودند، حفظ آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. در آن روزگاران، شیعیان اغلب در جمل، صفین و نهروان به شهادت رسیده بودند و گروه اندکی از آنان باقی مانده بود و اگر جنگی به وقوع می پیوست، با توجه به ضعف مردم عراق، قطعاً امام حسن (ع) و شیعیان متحمل خسارات جبران ناپذیری می شدند، زیرا معاویه در این صورت آنها را به شدت سرکوب می نمود. اما صلح امام حسن(ع) توانست آنها را برای شرایطی نگه دارد که در آینده فراهم می آمد، اگر امام حسن(ع) مصالحه نمی کرد و نتیجه آن جنگ پیروزی شامیان مى بود، معاویه با بهانه کردن این جنگ، شیعیان را یکى پس از دیگرى، به شهادت مى رساند. گرچه او برخی از شیعیان مانند، حجر بن عدی، مرو بن حمق و… را شهید کرد، ولی صلح سبب شد که شیعیان بیش از این کشته نشوند. از این رو، امام حسن (ع) یکی از علل صلح خود را حفظ شیعیان دانست و فرمود،”نگه داری و حفظ شیعه، مرا ناگزیر بر صلح نمود. سپس مناسب دیدم جنگ به روز دیگر محوّل گردد…”

گفت پیغمبر که هر که از یقین

داند او پاداش او در یوم دین

که یکى را ده عوض مى آیدش

هر زمان جودى دگرگون زایدش

جود جمله از عوض ها دیدن است

پس عوض دیدن ضد ترسیدن است

پس سخا از چشم آید، نه ز دست

دید دارد کار جز بینا تر است