در آخرین روزهای شهریور که به پایان تعطیلات نزدیک میشویم حجم مسافرتها افزایش مییابد و ارابههای مرگ در جادههای ناامن جولان میدهند از این رو باید گفت جان آدمها در جادهها ارزان شده است و کسی به فکر اصلاح و مقاومسازی زیرساختهای جادهای نیست.
در حادثه ساختمان پلاسکو و حادثه قطار تبریز- مشهد شاهد بودیم که دهها نفر جان خود را از دست داده و چندین خانواده بیسرپرست شدند و مسوولانی که وعدههای جذاب، دلفریب و خوش آب و رنگ دادند و لاغیر،ما دلمان را خوش کردیم به این وعدههای سرخرمنی.
نکته قابل تامل این که دهها برابر یا شاید هم بیشتر از تعداد کشتهشدگان حادثه پلاسکو و قطار تبریز – مشهد کشته شدگانی هستند که در جادههای مرگ جان خود را از دست میدهند ولی چرا حوادث و سوانح جادهای مثل حوادث دیگر آنقدر بازتاب نداشته و ندارد.
انگار شنیدن حوادث و سوانح جادهای دیگر برای ما به امری عادی تبدیل شده است، اخبار سوانح و تصادفات جادهای را میشنویم اما به سادگی از آن عبور میکنیم در حالی که وقتی آمار کشتهشدگان حوادث جادهای و تصادفات رانندگی را جمعبندی کرده و پیش هم ردیف میکنیم، میبینیم براساس آمار پزشکی قانونی در ماههای شهریور سالهای ۸۴ تا سال ۹۵ ، ۲۷ هزار و ۹۰ نفر در سوانح ترافیکی جان باختهاند.
چهار سال پیش بود که اتوبوسهای اسکانیا وضعیت نابسامان جادههای کشور تعداد کشتههای جادهای را به حدی رساند که موجب واکنش تند پلیس راهور شد.
یکی از آن حوادث تلخ و وحشتناک سانحه رانندگی شهریور ۹۲ در اتوبان قم- تهران بود که ۴۴ کشته بر جای گذاشت. برخورد دو اتوبوس که به دلیل نقص فنی وسیله نقلیه و بیتوجهی راننده رقم خورد و خانوادههای بسیاری را داغدار کرد.
در اردیبهشت ۹۴ نیز تصادف یک دستگاه اسکانیا در جاده فیروزکوه که به دره سقوط کرد، جان ۱۱ نفر از سرنشینان را گرفت.
در خردادماه ۹۴ هم اتوبوس حامل گردشگران عراقی در محور کندوان به دلیل نقص سیستم ترمز به کوه برخورد کرده و به دره ۲۵۰ متری سقوط کرد و ۲۶ کشته و ۱۴ زخمی به جای گذاشت.
با وجودی که مسوولان امر برای رسیدگی به حادثهدیدگان به دنبال یافتن راهکار و چاره هستند، مسوولان هیأتهای مختلف تشکیل میدهند و ستادهای رسیدگی به وجود میآید و موضوع در همین حد باقی میماند.
هنوز داغ دل خانوادههایی که فرزندان عزیزشان را در اردوی دانشآموزی از دست دادند،کهنه نشده است که حادثه تصادف دو خودرو در محور کرج به ساری موجب فوت ۱۱ نفر از عزیزان خانوادههای ایرانی شد. آنها با همدیگر برای دیداری مجدد وداع میکردند نه این که عزیزانشان در جادهها طعمه مرگ ارابههای آهنی شود.
کم نیستند حادثههایی از این دست و در آخرین مورد نیز که در محور هشترود -زنجان تصادف وحشتناک باعث کشته و زخمی شدن ۱۰نفر از اتباع افغانی در جادههای ایران شد.
به راستی چه کسی باید پاسخگوی این همه کشتههای جادهای در کشور باشد. آیا مقصر اصلی وضعیت نابسامان جادههاست؟ یا نقص فنی خودروها متهم اصلی هستند یا این که رانندگانی که عشق سبقت و سرعت غیرمجاز بوده و با نبستن کمربند ایمنی، خواب آلودگی، مصرف الکل و موادمخدر مرگ را در جادهها به آغوش میکشند.
بیاحتیاطی رانندگان، وسیله نقلیه ناایمن، و جادههای ناهموار و ناایمن سه ضلع مثلثی هستند که باعث وقوع تصادفات هولناک میشوند.
رانندگان بیاحتیاطی که با خستگی و خواب آلودگی راهی جادهها میشوند و کنترل وسیله نقلیه خود را از دست میدهند، با سرپیچی از قانون در جادههایی که بسترساز و آبستن حوادث است رانندگی میکنند و نتیجهای جز تصادف در انتظار آنان نیست.
این که مشاهده میکنیم سازمانها،وزارتخانهها و نهادهای مختلفی برای جلوگیری از سوانح جادهای به صورت سلیقهای و جزیرهای عمل کنند، راه به جایی نمیبرد، باید گفت پیشگیری از حوادث جادهای به عزم ملی همه رانندگان و مقاومسازی و زیرسازی جادهها نیاز دارد.
براساس آمارهای اعلام شده از سوی پزشکی قانونی در شهریور ماه سال گذشته یکهزار و ۲۵۴ نفر در حوادث و سوانح جادهای جان باختهاند.
هر چند این آمار نسبت به آمار کشتهشدگان سال ۹۴ که یکهزار و ۷۰۰ نفر بودند،کاهش یافته است ولی وضعیت نابسامان جادههای ایران باعث شده آوازه این جادهها در سراسر دنیا پیچیده و یکی از بحرانیترین جادهها در سطح جهانی مطرح شود.
آمارهای ارائه شده از سوی پلیس اعلام میکند در پنج ماهه اول سالجاری ۷۶۹ هزار وسیله نقلیه وارد جادههای کشور شده است این در حالی است که همزمان با افزایش وسایل نقلیه باید ضریب ایمنی جادهها نیز افزایش پیدا کند در حالی که اینگونه نیست.
باید گفت رانندگانی که عشق سرعت هستند، ۱۸ درصد تصادفات جادهای را رقم میزنند خستگی، خواب آلودگی و سرعت غیرمجاز عامل اصلی تصادفت در جادهها به حساب می آیند.
بیتردید در ورای این حوادث، غفلتها و سهلانگاریهایی وجود دارد که کمتر به آن پرداخته میشود و راهحلهایی برای جلوگیری از اینگونه حوادث تلخ وجود دارد که به هر دلیلی به آن توجه نمیشود.
گاهی سخن گفتن از آمار و ارقام دردی دوا نمیکند بلکه داغی میشود بر دل تک تک آنهایی که عزیزانشان جزو یکی از همین آمار و ارقام اعلام شده است.
علاوه بر آن خانوادههایی که در اثر تصادفات و سوانح جادهای سرپرست خانواده خود را از دست میدهند؛ مطمئناً این خانوادهها آسیبپذیر شده و انواع و اقسام ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی آنها را تهدید میکند.
به نظر میرسد دیگر به شنیدن اخبار تصادفات عادت کردهایم و گمان میکنیم همیشه باید در جادهها اتفاقی رخ دهد تا ما همیشه به دنبال عوامل و علل این اتفاقات باشیم.
همیشه این شعار را از مسوولان مختلف شنیدهایم که پیشگیری بهتر از درمان است اما در عمل همیشه منتظر میمانیم تا اتفاقی رخ دهد و مسوولان دست به کار شده و اقدامی انجام دهند.
کم نیستند جادههایی که در همین استان خودمان بسیاری از خانوادهها را داغدار و عزادار کردهاند و مسوولانی که با هر حادثه و اتفاقی رخ داده تازه یادشان میافتد که انگار وعده و وعیدهایی به مردم داده بودند.
نگارنده: معصومه درخشان