با فرا رسیدن فصل پذیرش دانشجویان در دانشگاه ها شاهد انواع تبلیغات با رنگ و لعاب و شعارهای مختلف از سوی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی هستیم که هر کدام به نحوی سعی در جذب جویندگان دانش هستند.
جوانانی که بخت با آن ها یار نبوده که بتوانند صندلی دانشگاه های دولتی را تصاحب کنند و از طرفی سیستم آموزش در طی ۱۲ سال تحصیل در مدرسه گویی از انسان ماشینی می سازد که همواره باید عمر خود را پشت نیمکت و صندلی بگذراند. از طرفی هم بیکاری و گاها فرار از خدمت سربازی موجب می شود جوانان به این صندلی های پولی گرایش پیدا کنند و صرفنظر از سطح علمی و یا رشته و دانشگاه مورد علاقه خود به این دانشگاه ها پناه می آورند. البته در این میان افرادی نیز هستند که این را غنیمتی می بینند برای جبران فرصت های از دست رفته خود و سعی دارند به نحو احسن از این فرصت پیش آمده نهایت سود را ببرند و این را دری می بینند برای دستیابی به اهداف و رویاهایی که در سر می پرورانند.
در میان انواع تب و تاب ها و تبلیغات گاها با جمله ها و شعارهایی روبرو می شویم که به بیننده القا می کنند که رسیدن به رویا و هدف فقط از باب دانشگاه امکان پذیر است و لاغیر! و اینکه جوان برای اینکه به هدف خود دست یابد می بایست مبلغ هنگفت و چند سال با ارزش زندگی خود را در دانشگاه ها بگذراند.
چند سال با ارزشی که جوان می تواند ا مهارت آموزی وارد بازار کسب و کار شود. از طرفی هم نبودن حمایت های لازم و کافی از کارآفرینان و صنعت گران و تعطیلی پی در پی کارگاه های تولیدی جوانان را بیشتر ناامید کرده و آن ها را بیشتر به سوی دانشگاه ها به امید بهبود شرایط و آینده ای مطلوب تر روانه می کند.
راهی را در پیش می گیرد که اگر دوایی برای دردهایش هم نکرده باشد حداقل مسکن چند ساله ای باشد بر روی زخم بیکاری اش و حداقل چند سالی از عمرش به این منوال بگذرد تا چند سال بعد بخت چگونه یار باشد و اگر لازم باشد باز این چرخه ادامه یابد و تا مقاطع بالاتر و یا گاها صرفا این مدرک گرایی است که افراد را سوق می دهد به سمت و سوی این دانشگاه ها.
اما نکته ای که بیشتر حائز اهمیت است ارایه آمار و ارقامی از رشته هایی در مراکز آموزش عالی است که بیشترین بیکاران جامعه را تشکیل می دهند، ولی دانشگاه ها بدون توجه به این امر هر نیم سال تحصیلی متقاضیان زیادی را برای تحصیل در این رشته ها جذب می کنند و دانشجویان خوشحال و سرمست از اینکه در ازای پولی که پرداخت می کنند می توانند در رشته مورد علاقه خود ثبت نام کنند و به رویای خود برسند روانه این دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی می شوند.
ظاهرا دانشگاه ها بدون توجه به زیر ساخت های خود و به هر روش و شعاری که شده و بدون توجه به ظرفیت و کیفیت ارایه خدمات سعی دارند در این بازار جذب دانشجو از رقبای خود عقب نمانند .
فرصت سازی در مراکز آموزش عالی برای کسب علم و دانش امری است پسندیده که ضمن ارتقای سطح سواد مردمان آن جامعه زمینه تحقق خواسته ها و علایق برخی از جویندگان راه علم را نیز فراهم می آورد. این فرصت سازی نباید فدای کمیت شده و کیفیت آموزش زیر سئوال رود.
ارزیابی رشته های دانشگاهی مبتنی بر نیاز موجود در جامعه می تواند یکی از کارسازترین شیوه ها برای کاهش آمار بیکاران با سواد در کشور باشد.
بر اساس آمار ها به دلیل افزایش مراکز آموزش عالی و ایجاد فرصت آموزش برای اقشار مختلف مردم میزان بیکاران باسوادی که به امید دستیابی به رویاهایشان در مسیر کسب علم و دانش قدم گذاشته بودند؛ افزایش چشمگیری در کشور داشته که این امر در عین ایجاد فرصت های جدید تهدیدی نیز برای جامعه محسوب می شود.
امید است مراکز دانشگاهی بیش از آنکه نسبت به جذب تعداد بیشتر دانشجویان با شعارهای رنگارنگ با یکدیگر رقابت کنند زمینه ارایه رشته های مورد نیاز مبتنی بر کیفیت عالی آموزش را فراهم کنند.
نگارنده: فرشته کلولیان