عصر تبریز: مهدی نعلبندی روزنامه نگار، برنامه ساز رادیویی و تلویزیونی، کارگردان، نویسنده تبریزی و مشاور کل مدیر کل صدا و سیمای مرکز آذربایجان شرقی در صفحه فیس بوک خود نوشت: در طول سالهایی که نوشتهام یک دغدغه داشتهام. این که قلمم را نفروشم. بارها و بارها و بارها شنیدم که دلسوزانه پندم دادند: – […]
عصر تبریز: مهدی نعلبندی روزنامه نگار، برنامه ساز رادیویی و تلویزیونی، کارگردان، نویسنده تبریزی و مشاور کل مدیر کل صدا و سیمای مرکز آذربایجان شرقی در صفحه فیس بوک خود نوشت: در طول سالهایی که نوشتهام یک دغدغه داشتهام.
این که قلمم را نفروشم.
بارها و بارها و بارها شنیدم که دلسوزانه پندم دادند:
– قلم معجزهگری داری. حیف که تند است و تلخ.
این را برای زبانم هم گفتهاند. این که چرب نیست و حیف من است با این زبان که بتـُـرشم و بیپست و مقام بمانم.
اما از روزی که قلم به دست گرفتم یک چیز را میفهمیدم و میفهمم تا حالا:
– خداوند به قلم قسم یاد کرده پس قیمتش بسیار گران است.
روزی یکی از مسؤولین ارشد استان به من گفت:
– میخواهم فلان پست را به تو بدهم به شرطی که دیگر ننویسی. و با بادی در غبغب مشفقانه نصیحتم کرد:
– میبینی فلان رفیقت که مدیر بهمان بیغولهی فرهنگی است، دیگر تند نمینویسد ؟!
چیزی نگفتم. حرفش را خورد. نگرفتم. نداد. حسرت نخوردم.
مینویسم. خواهم نوشت و باید بنویسم.
نگران تاریخ هم نیستم چگونه به یادش بمانم. نگران ماندن و نماندن هم نیستم. از کجا معلوم در غربال نامهای تاریخ، نام ریز من از غربال نیفتد؟
اگر روزگاری نگران قضاوت تاریخ بودم که بودم، از سر خامی بود و نشناختن خود. دیگر نیستم. حتی ذرهای. آرزوهای بزرگ مال روزهای خامی است و جوانی.
حالا فهمیدهام که خدا از صاحبان صندلیهای بزرگ امتحان سختتری میگیرد.
حالا فهمیدهام که بزرگی نامها نزد او به پاکی کردارت بسته است نه به طول عنوانت.
مینویسم. خواهم نوشت و باید بنویسم.
قسم به بامدادان، آن هنگام که نفس میکشد.
.
.
.
.
مهدی نعلبندی / غروب ۱۵ امرداد ۹۴