عصرتبریز – ندا فرشباف: صدای بوق خودروها، همهمه و هیاهو کودکی که در طرف خیابان ایستاده تا شاید سرعت خودروها کاسته شود و او بتواند از خیابان عبور کند، پیاده روهای کم عرضی که در قسمت هایی از خیابان ها به دلیل ساخت و سازها، سدمعبر مغازه داران و یا ناهموار بودن بافت قطع می شود و راه را برای ادامه دشوار می کند این ها همه اتفاقات آشنایی هستند که شاید برای همه ما روزانه تکرار شود و می توان گفت از نشانه های بارز شهرهای خودرو محور هستند.
زمانی شهر در خدمت انسان بود و هر چیز جدیدی برای خدمت به انسان ساخته میشد اما چندسالی است که شهرهای ایران برای در خدمت بودن خودروها ساخته می شوند و اکثر مسیرگشایی شهرها برای تردد راحت خودروها و کاهش بافت ترافیکی انجام می شود.
به راستی انسان در شهرسازی ایران در این عصر چه جایگاهی دارد؟ در بسیاری از کشورها میدان ها محلی برای ظهور و بروز مردم است و میدان های مهم شهرهای توسعه یافته به عنوان فضایی برای گردهمایی شهروندان و انجام یک سری کارهای مدنی و هنری از جمله موسیقی و رقص های خیابانی، نقاشی و یا حتی گردهمایی شهروندان برای انجام کارهای خیریه ساخته می شود.
با اندکی دقت متوجه می شویم که نه تنها میدان ها در ایران برای حضور انسان ها طراحی نشده اند بلکه پیاده راه و مسیرهای ویژه دوچرخه نیز به دلیل سدمعبرها و تردد خودروها انسان محور نیستند.
بلوک پاساژ، یادآور شبهای شانزلیزهی پاریس
بلوک پاساژ واقع در محله میار میار تبریز بخش مهمی از بافت تاریخی تبریز محسوب میشود که به دلیل وجود چندین اثر تاریخی در کنار یکدیگر اهمیت تاریخی و فرهنگی زیادی دارد.
Passeje یا پاساژ کلمه ای فرانسوی است که از فرهنگ و ادبیات فرانسه وارد ادبیات ما شده است. در فرهنگ فرانسه پاساژ به محل گذر پیاده یا پیاده راه اطلاق می شود. بلوک پاساژ تبریز بین سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۰ توسط فرانسویهای مقیم تبریز ساخته شد. به دلیل وجود کنسولگریهای چند کشور در این منطقه و اقامت رجال سیاسی کشور فرانسه در آن، فرانسویها به فکر احداث محله و گذرگاهی افتادند که شبهای پاریس را برایشان تداعی کند.
آن ها با یک تیر دو نشان زدند هم مکانی برای گذران اوقات فراغت خود ساختند و هم اینکه غم دوری از وطن اندکی در برابر چشمانشان رنگ باخت.
به گفته کارشناسان و تاریخ نگاران، این محله اولین پیاده راه در ایران است و هر آنچه که در دوره های بعد و در شهرهای بعدی به وجود آمده بر گرفته از این پیادهراه است.
وجود کلیسای کاتولیک با معماری منحصر به فردخود و همچنین وجود گراند هتل در این محدوده اهمیت این محدوده را دوچندان میکرده است.
نزدیکی این محله به بازار بزرگ تبریز و همچنین ارگ حکومتی، نزدیکی به باغ گلستان کنونی که زمانی به مقبره العرفا معروف بوده ، ساختمان هنر کنونی که از عمارتهای حکومتی آن دوران به حساب میآمد اهمیت این بلوک را افزونتر میکند.
متاسفانه در دوران پهلوی دوم این مکان کاربرد واقعی خود را از دست داد و از محلی فرهنگی به محل عیش و عشرت تبدیل شد.
بعد از انقلاب اسلامی نیز با تغییر کاربری این مکان توجه خاصی به این بافت تاریخی نشد و تا به حال برای حفظ این مکان تاریخی اقدامی از طرف سازمانهای متولی صورت نگرفته است و حتی زمانی طرح احیا و بازسازی بافت فرسوده مطرح شد که طی آن طرح بافت این بلوک از بین میرفت و باید از نو ساخته میشد اما شانس با اولین پیادهراه ایران یار بود و به دلایلی این طرح نیز متوقف شد.
پیادهراه تربیت یادگار بزرگ شهردار فهیم تبریز
خیابان تربیت در سال ۱۳۰۸ شمسی زمانی که محمدعلی خان تربیت شهردار تبریز بود، همزمان با خیابانهای فردوسی، خاقانی، منجم، منصور و گلستان باغی ساخته شد و به نام وی نامگذاری شده است.
قبل از اینکه خیابان تربیت در سال ۱۳۰۸ احداث شود، این گذر، شاخهای از جاده ابریشم یا ایپک یولی بوده و شهرتی آن جهانی داشت.
این خیابان در گذشته، محل عبور مردم شهر از محلات نوبر، مقصودیه و چرنداب بود. همچنین راهی بود به «بازار شیشهگرخانه» و «میدان هفت کچل» که امروزه به «چهارراه تربیت» و «فردوسی» تبدیل شده است. در خیابان تربیت چندین کوچه، همچون کوچهی پناهی و کوچه کرباسی واقع شده است که از این کوچه میتوان به بازارچه کرهنیخانه، خیابان ارتش شمالی و میدان شهدا راه یافت.
این پیادهراه در حال حاضر یکی از مهمترین پیادهراه های تبریز است و از لحاظ اقتصادی نیز نقش مهمی را در تبریز ایفا میکند اما ایراد بزرگی که میشود به آن وارد کرد کارکرد اقتصادی صرف آن است با وجود اینکه در حال حاضر موزههای کلکتهچی، صدا و حریری در آن قرار دارد اما بعد ازتعطیلی موزه ها و مغازه پیادهراه کارکردی ندارد.
وجود کافی شاپ، موسیقی خیابانی، گالری نقاشی و غیره و همچنین جانمایی مبلمان شهری در این پیادهراه می تواند شب های به یادماندنی را در بافت تاریخی تبریز فراهم کند.
پیادهراه سنگفرش ولیعصر با شبهای روشن
شاید کمتر کسی پیدا شود که به تبریز سفر کند و سری به سنگفرش ولیعصر نزند. این پیادهراه نیز یکی از پیادهراه های نسبتا قدیمی در تبریز است که زمانی تردد خودرو از آن مسیر انجام میشد اما بعدها به محل ویژه ای برای عابران پیاده تبدیل شد.
وجود چند فست فود در ابتدای این پیادهراه و شب های روشن و زنده کوی ولیعصر تبریز این پیادهراه دوستداران زیادی دارد اما اینجا نیز همچون پیاده راه تربیت کاربری فرهنگی ندارد ولی اگر کاربری فرهنگی برایش تعریف می شود می تواند یکی از جاذبه های شهر تبریز باشد.
مقصودیه پیادهراهی با حضور خودروها
پیادهراه مقصودیه تبریز و پیادهراه مغازه های سنگی از دیگر جاذبه های بافت مرکزی شهر است که پیادهراه مقصودیه علیرغم وجود چند کافی و شاپ و یک گالری نقاشی و چند خانه موزه تاریخی و همچنین عمارت شهرداری تبریز زیبایی های خاصی دارد اما متاسفانه تردد خودرو در این محل از زیبایی های آن می کاهد و انسان محور بودنش را زیر سوال می برد.
مدیریت شهری و شهروندان می توانند با تعریف کارکردهای مناسب و فرهنگی پیاده راه های موجود را می توانند به جاذبه ی زنده شهری تبدیل کنند و شهر را برای حضور شهروندان و گردشگران در ساعت های مناسب برای گردش و پیاده روی فراهم کنند. بدون شک اگر چنین فضایی در تبریز ایجاد شود حس شیرین حضور در شهر برای شهروندان و گردشگران حاضر در تبریز فراموش نشدنی خواهد بود.