عصر تبریز: إنَّ هذا القرآنَ یَهدِی للّتی هیَ أقوَمُ . القرآن در آیهٔ نهم سورهٔ اسراء، عطف بیان است برای توضیح هذا. عطف بیان اسم جامدی است که کلمات ماقبل خود را توضیح می دهد و به دو صورت می آید : الف ) اسم «ال»دار جامدی که بعد از اسم اشاره بیاید . مانند […]
عصر تبریز: إنَّ هذا القرآنَ یَهدِی للّتی هیَ أقوَمُ . القرآن در آیهٔ نهم سورهٔ اسراء، عطف بیان است برای توضیح هذا.
عطف بیان اسم جامدی است که کلمات ماقبل خود را توضیح می دهد و به دو صورت می آید :
الف ) اسم «ال»دار جامدی که بعد از اسم اشاره بیاید . مانند القرآن در مثال فوق و «الکتاب» در آیهٔ دوم سورهٔ مبارکهٔ بقره : ذلکَ الکِتابُ لاریبَ فیهِ هُدیً للمتَّقینَ.
ب ) دو اسم «إبن و بِنت» اگر بین دو اسم عَلَم بیاید، عطف بیان است. مانند «ابن» بین دو اسم عَلَم عیسی و مریم در آیه ۲۵۳ سوره مبارکهٔ بقره: و آتَینا عیسی ابنَ مریَمَ البیِّناتِ .
سید بن طاووس در مقتل « اللّهوف فی قتلی الطّفوف» آورده است:
« فلما لم یبق معه سوى أهل بیته خرج علی بن الحسین (ع) و کان من أصبح الناس وجها و أحسنهم خلقا فاستأذن أباه فی القتال فأذن له ثم نظر إلیه نظر آیس منه و أرخى (ع) عینه و بکى ثم قال اللّهم اشهد فقد برز إلیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک (صلی الله علیه و آله و سلّم) و کنّا اذا اشتقنا الی نبیّک نظرنا الیه. فصاح و قال یابن سعد ! قطعالله رحمک کما قطعت رحمی.»
هنگامی که همه اصحاب اباعبدالله به میدان رفتند به شهادت رسیدند و به جز اهل بیت (بنی هاشم) کسی باقی نماند علی بن الحسین [علی اکبر] (ع) که از زیباترین خوش اخلاق ترین مردم بود به نزد پدر آمد و اجازهٔ میدان گرفت. پس امام به او اجازه داد! سپس نگاه مأیوسانهای به او کرد و گریست و گفت: بار الها شاهد باش جوانی را به سوی این قوم فرستادم که شبیهترین مردم به پیامبرت از نظر اندام و اخلاق و گفتار بود و هر گاه ما مشتاق دیدار پیغمبرت میشدیم به این جوان مینگریستیم. پس از آن متوجه عمر بن سعد شد و بانگ برآورد: ای پسر سعد! خدا رحم تو را قطع کند چنانکه رحم مرا قطع نمودی.
استاد محمد عابد تبریزی در بیان زبانحال حضرت لیلا به فرزندش علیاکبر میسراید:
گؤرن نقشِ بدیعِ نسخهی حوسنون؛ بولر ایلوب،
سخنگوی ازل، عطف بیان؛ حُسنِ پیمبردن
یعنی تفسیری زیبا و شاعرانه و بدیع از عبارت مقتل و ارایه معنایی رندانه از قاعدهای نحوی در زبان عربی. بدین معنا که جمال جناب علیاکبر هم شبیهترین رخسار است به تمثال احمد مختار، و هم تفسیر و شرح آن است همانگونه که کلام امام معصوم، تفصیل و تأویل و شرح کلام مجمل نبی است. و در این باب، متکلمان مسلمان سخنها گفتهاند. بیت پسین این شعر زیبا نیز که اگرچه جای درنگ دارد و واجد ظرایفِ ظریف شعری است، اما بیتفسیر خواندنش نیز سُکرآور است و شکّرین:
باخور گؤز حُسنوه هر نظرهدن افزون اولور نوری
و گر نه دل بولور بو مصحفین آیاتینی؛ بردن.
نویسنده: مهدی نعلبندی