عصرتبریز – مهدی عبداللهی: این روزها خبر کشته شدن جوان سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس این کشور، بازتاب گستردهای در رسانههای خبری و شبکههای مجازی داشته است. به طوری که ویدئوی آن در کمترین زمان مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و وجدانهای بیدار را در سراسر جهان آزرده خاطر کرده است.
شکی نیست که چنین حوادثی، مصداق بارز اقدام خشونتآمیز به حساب میآید و فارغ از هر گونه زمینهای که باعث تحقق آن شده، محکوم است. اما چنان چه اسلاوی ژیژک در کتاب خود عنوان کرده است، “خشونت زوایای دیگری هم دارد که کمتر مورد توجه انسانها قرار میگیرد”.
ما انسانها بیشتر کنشهایی را خشونتآمیز تلقی میکنیم که بدون هیچ واسطه و کاملا عریان در برابر دیدگانمان اتفاق بیفتد؛ این موضوع دقیقا به ساختار عاطفی ما برمیگردد که بر خلاف قوه تعقل و انتزاع ما که پیشرفت شگفتانگیزی را تجربه کرده است، همچنان در مرحله غریزی قرار گرفته و صرفا تحت تاثیر مشاهدات عینی برانگیخته میشود.
به طور مثال برای اکثر ما دیدن صحنه اعدام یک نفر از نزدیک، به مراتب تاثیرگذارتر و وحشتناکتر از شنیدن خبر قتل عام چند صد نفر در یک کشور دیگر است. همین موضوع در رابطه با دیدن فیلم کشته شدن جرج فلوید در آمریکا نیز صادق است؛ در حالی که روزانه صدها خشونت مشابه در کشورهای مختلف روی میدهد که به دلیل دیده نشدن، کمتر مورد توجه انسانها قرار میگیرد.
ژیژک فراتر از این نیز گام برمیدارد و ابعاد پنهانتری از خشونت را برمیکشد که شاید در نگاه اول اطلاق واژه خشونت به آنها مناسب به نظر نرسد. از نظر او ساختارهای تبعیضآمیز اقتصادی، سیاسی، نژادی و فرهنگی، با تقسیم ناعادلانه منابع و فرصتهای مختلف، بدترین نوع خشونت را در حق انسانها روا میدارند که آثار به مراتب شدیدتر و بلند مدتی نسبت به کنشهای خشونتآمیز مرسوم دارند.
جان کلام اینکه باید نگاه فراگیری در رابطه با پدیده خشونت اتخاذ کرد که زوایای پنهانتر آن مانند بیعدالتیهای سیستمی و تاریخی را آشکار نماید.