با هلال احمر تماس می گیرند تا شاید با امداد هوایی مادر و نوزاد کرد میرآبادی را نجات دهند، اما هلی کوپتر هلال احمر اعلام می کند که شرایط جوی منطقه طوری نیست که بالگرد ریسک حضور در منطقه را قبول کند.
عصر تبریز: دیگر کاری از دست بولدزرها هم ساخته نیست. نه ماشین های سنگین و نه هیچ چیز چهار چرخ دیگری نمی تواند برف دو تا پنج متری کوه های صومای برادوست را بشکافد.
حال زنش وخیم است.با چند جا تماس می گیرد، چند بار دوان دوان خانه های روستا را دور را می زند، اما زمین به این زودی ها نمی تواند برای رساندن زن باردار میرآبادی قابل تردد باشد.مردم روستا همگی در تلاش اند که راه میرآباد را باز کنند، اما وقت تنگ تر از این حرف هاست.
با هلال احمر تماس می گرند تا شاید با امداد هوایی مادر و نوزاد کرد میرآبادی را نجات دهند، اما هلی کوپتر هلال احمر اعلام میکند که شرایط جوی منطقه طوری نیست که بالگرد ریسک حضور در منطقه را قبول کند. کولاک و مه غلیط همه چیز را غیر ممکن کرده است.
کم کم ناامیدی بر افکار مرد روستایی و مادر باردار غالب میشود. انگار باید آماده تصمیم تقدیر باشند، اما هر دوتایشان هم می دانند که امید چندانی به آینده نیست.
مردم روستا میدانند که هنوز جایی هست که مردم منطقه میتوانند در لحظه های سختی به آن اتکا کنند. چند نفر از اهالی و اعضای هلال احمر با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و لشکر ۳ عملیاتی حمزه (ع) تماس میگرند.
سردار فرماندهی لشکر سرافراز حمزه دستور رسیدگی فوری را صادر می کند. ریسک این عملیات بسیار بسیار زیاد است. اما سپاه نمی تواند نسبت به این قضیه بی تفاوت باشد. بالاخره سردار و خلبان ریسک عملیات نجات را قبول کرده و با همکاری و هماهنگی رزمندگان گردان شهید ورمقانی بالگرد از لشکر ۳ حمزه سیدالشهداء به پرواز در می آید.
بعید است که یک خلبان غیر نظامی بتواند چنین ریسک بالایی را بپذیرد و چنین بی باک به سمت سقوط حرکت کند. اما هدف مقدس است.
صدای بالگرد را می شنود، اما باورش نمی شود. بله سپاه در فضای مه آلود و کولاک شدید منطقه با وسعت دیدی کمتر از ۵ متر برای نجات به منطقه آماده است.
نمی داند از شادی چکار کند، امدادگران هلال احمر می گفتند که او می دوید و می خندید و می گریست.
منبع: ندای ارومیه