به گزارش عصرتبریز؛ فاطمه داداشی: چند روز پیش این خبر در کمتر از چند دقیقه در فضای مجازی وایرال شد. طبق یک بخشنامه با توجه به کمبود نیروی انسانی در منطقه ۱۷ تهران همکارانی که تمایل به استفاده از فضای سرایداری مدارس را دارند میتوانند به پشتیبانی منطقه مراجعه کنند.
نمی دانم آیا اگر اعتراضات بیشمار فعالان فرهنگی و خبرنگاران در فضای مجازی نبود بازهم آموزش و پروش این بخشنامه را ملغی می کرد یا نه! بالاخره با اعلام روابط عمومی آموزش و پرورش استان تهران این بخشنامه به صورت کامل ملغی شده است و مدیری که این بخشنامه را نیز صادر کرده است اکنون مسئولیتی در آموزش و پرورش منطقه ندارد.
باید این را قبول کنیم که سیستم آموزشی این مملکت از پایبست ویران است. در حالیکه کودکان ژاپنی و خیلی دیگر از کشورهای اروپایی در دوران ابتدایی فرض مثال قادر به سرهم کردن ساعت های شماطه دارمورد استفاده ما هستند در ایران دانش آموزان ابتدایی سهل است دبیرستان نیز قادر به چنین کاری نیستند یعنی اینکه سالیان سال است که سیستم آموزشی ما درجا می زند و دانش آموزان صرفا از دوران ابتدایی تا آخر دبیرستان تنها به حفظیات مشغولند و هیچ نوع مهارت آموزی که در آینده به کارشان بیاید در دوران ابتدایی راهنمایی و دبیرستان به آنها آموزش داده نمی شود(به استثتای هنرستان های فنی و حرفه ای)که آنهم دانش آموزان می بایست حتما در انتخاب رشته خود آنرا انتخاب کرده باشد.
حال زیربنایی به چنین سست و شکننده که دست خوش مدیران و معاونان و گاها وزیرانی بی مبالات نیز شود نتیجه اش صدور چنین بخشنامه هایی خواهد بود. معلمین در چنین سیستم آموزشی بیشترین متضررین آن هستند چرا که از یک طرف در آماج اطلاعاتی هستند که از هر طرف دانش آموزان دهه اخیراز طریق فضای مجازی دریافت میکنند و هر آن در حال آپدیت شدن اطلاعات می باشند و از طرفی آموزش آنچنانی از طرف آموزش و پرورش برای به روز شدن اطلاعات علمی معلمین صورت نمی گیرد در چنین شرایطی هر روز شاهد کنتاخت های فیزیکی و غیرفیزیکی معلمین با دانش آموزان هستیم.
اگر ایران می خواهد نسل آینده باسواد و سالمی داشته باشد ناچار به بازسازی و ترمیم سیستم آموزشی خود است اما نه اگر برایش مهم نیست که نسل آینده باسواد باشد یا نباشد؟ مهارتی یادگرفته باشد یا نگرفته باشد؟ پس به ادامه همین راه مجبور است. با تغییر چند عدد عکس و مطب کتب درسی در سال جدید نمی توان در سیستم آموزشی تحول ایجاد کرد باید تیمی زبده و کارآمد با بررسی پایه های ابتدایی راهنمایی و دبیرستان های کشورهای پیشرفته به تغییرات مناسب دست بزنند شاید اینکار هفت یا هشت سال طول بکشد و این تغییرات بنیادی از هشت سال بعد در بدنه آموزشی کشور صورت بگیرد اما بهتر از این است که این بار کج هر روز کج تر گشته و نسل آینده این مرز وبوم را بی سواد بار بیاورد.
از اینکه مجبورم مرتب برای ادامه یادداشتم کشورهای دیگر را مثال بزنم خود ناراحتم اما واقعیت محض است. در حالیکه در کشورهای پیشرفته معلمین از بهترین و مرفه ترین زندگی ها برخوردارند چرا که می بایست بدون دغدغه اقتصادی به تربیت و اموزش نسل آینده کشورشان مشغول باشند در ایران حقوق معلمین از بسیاری مشاغل پایین بوده و همین سبب می شود که معلمین اصلا حال درس دادن نداشته باشند و زمان زیاد خود را در نوشتن پلاکارد و اعتراض و گرفتن حق و حقوقشان بگذرانند.
در یک کشوری نه حقوق پزشکان بلکه حقوق معلمین باید زیاد باشد چون پزشکان فرزندان این مرز و بوم را تربیت نمی کنند بلکه این کار بر دوش معلمین است. حالا شما فکر کنید با وجود اینهمه مشکل این قشر اموزش و پروشی نیز پیدا می شود که چنین بخشنامه مضحکی را به مدرسه ای ابلاغ می کند و باقی مانده اعصاب معلمین را خرد و خاک شیر می کند. اندکی تامل و دوراندیشی برای مسئولین ما چون با رفتارهای غلطشان نسل آینده ما در خطر تربیتی و آموزشی اساسی قرار خواهند داد پس لرزه هایش از همین الان مشهود است.