مرگ دریاچه ارومیه! از دیدگاه “پروفسور بازنشسته” آقای دکتر کردوانی!
مرگ دریاچه ارومیه! از دیدگاه “پروفسور بازنشسته” آقای دکتر کردوانی!

عصر تبریز:آخانی، حسین؛ به نظر می رسد خیلی از مردم و بخصوص گردانندگان رسانه ها در ایران معنی پروفسور را نمی دانند. خیلی ها به غلط، فکر می کنند پروفسور کسی است که هر چه بگوید درست است. با این دیدگاه، کافیست عنوان پروفسور داشته باشید و برای همه چیز حکم صادر کنید.   اما […]

عصر تبریز:آخانی، حسین؛ به نظر می رسد خیلی از مردم و بخصوص گردانندگان رسانه ها در ایران معنی پروفسور را نمی دانند. خیلی ها به غلط، فکر می کنند پروفسور کسی است که هر چه بگوید درست است. با این دیدگاه، کافیست عنوان پروفسور داشته باشید و برای همه چیز حکم صادر کنید.

 

اما براستی پروفسور کیست؟

در سلسسله مراتب دانشگاهی چهار رده وجود دارد: مربی (Instructor)، استادیار (Assistant professor)، دانشیار (Associate Professor) و استاد یا همان پروفسور (Professor). مربی اغلب دارای مدرک کارشناسی ارشد است و استادیار هم معمولا دارای مدرک دکتری است. پیمودن این درجات خیلی هم پیچیده نیست. یک سری آیین نامه ها و مقررات است که با شمارش پاره ای از دستاوردهای علمی (مانند تعداد کتب و مقالات، دانشجویان فارغ التحصیل شده و سوابق آموزشی) فرد می تواند با جمع آوری حداقل ۱۰۰ تا ۱۲۰ امتیاز از یک سطح به سطح دیگر ارتقاء یابد. البته اگر همراهی کمیته ارتقاء هم باشد، هر مطلب کم ارزشی نیز برای فرد امتیاز محسوب می شود.

در کشور ما کلمه استاد برای تقریبا همه اعضای هیئت علمی کاربرد دارد. هر چند که برای احترام در دیگر مشاغل (مثلا بنّایی، معماری یا کارهای هنری) هم بکار می رود. گاهی دیده می شود برای نشان دادن اینکه این “استاد” با آن “استاد” فرق دارد، اخیرا برای آنهایی که مرتبه استادی دارند یک پسوند “تمام” هم اضافه می شود: “استاد تمام”!. حتی ممکن است به زودی “استاد تمام” ها برای پررنگتر کردن جایگاه خود، به استادیارها و دانشیارها بگویند “استاد ناتمام”!

اما در خارجه- منظور کشورهایی که علوم جدید از آنجا پاگرفته اند- به جای واژه های “استاد” و “استاد تمام” از همان کلمه “پروفسور” استفاده می شود. در آن کشورها پروفسوری بالاترین عنوان و جایگاه دانشگاهی است که وقتی فرد بازنشسته می شود فقط با پسوند “بازنشسته” قابل استفاده است. مانند رئیس جمهور که بعد از اتمام دوره اش می شود “رئیس جمهور سابق”.

 

دکتر کردوانی و نظریه مرگ دریاچه ارومیه

یکی از کسانی که خبرنگاران صدا و سیما و روزنامه ها مکرراً برایش عنوان پروفسوری را بکار می برند، آقای دکتر کردوانی است. به نظر می رسد رسانه ها با اتکا به این عنوان، به دنبال جلب مخاطب برای اظهار نظر های بعضاً عجیب ایشان هستند. اما علیرغم زحمات زیادی که این مدرس بازنشسته دانشگاه برای تربیت نسل های مختلف در دانشکاه تهران کشیده اند و رفتار درخور ستایش ایشان با دانشجویانشان، شوربختانه، جایگاه علمی ایشان در سطح بین المللی مطلقاً برجسته نیست. شاهد این گفتار مراجعه نویسنده به مستند ترین سایت بین المللی برای رصد کردن وجهه علمی دانشمندان است (به آدرس اینترنتی www.webofknowledge.com). با استناد به این وب سایت، ایشان تنها دومقاله در حدود ۳۵ سال پیش (در سال های ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹) نوشته اند که در تمام این سال ها هیچ یک از این دو مقاله توسط دیگران مورد توجه قرار نگرفته (به اصطلاح علمی در سایر مقالات به آن ها ارجاعی داده نشده). قابل ذکر است که در سال های اخیر نام ایشان در دو مقاله دیگر که توسط دانشجویانشان منتشر شده دیده می شود که یکی از آنها هم، یک ارجاع دارد.

اخیراً آقای دکتر کردوانی، برای چندمین بار جمله ی “دریاچه ارومیه مرده است” را در رسانه ملی و روزنامه ها تکرار کرده و تاکید کرده: “رساندن آب شیرین به این دریاچه خیانت است”. پیشنهاد کرده اند “آنجا را خشک کرده و به پارک گیاهی-حیوانی تبدیل کنید.” البته توضیح نداده اند که احداث پارک گیاهی و حیوانی در این وسعت و عمق بالای نمک، بدون آنکه آب کافی در دسترس باشد چگونه میسر است. آیا بهتر نبود بجای این نظریه یکی دو مقاله و کتاب در خصوص احیای اکولوژیکی مطالعه می کردند و با توصیه های سازمانهای معتبر بین المللی و دانشگاهی جهان در خصوص اکوسیستم آسیب دیده آشنا می شدند؟ آیا بهتر نبود نظریه تبدیل ارومیه را به پارک گیاهی-حیوانی در دو سه هکتار بصورت پایلوت امتحان می کردند، اگر موفقیت آمیز بود با انتشار آن در مجلات تخصصی با محاسبه دستاوردها و هزینه ها به صورت طرح حرفه ای به دولت و رسانه ها پیشنهاد می کردند. معمولا رسانه های عمومی اخبار علمی را بعد از آنکه در مجلات تخصصی منتشر و تایید شدند برای آگاهی عموم منتشر می کنند، نه پاره ای نظرات و فرضیات خیالی.

در کمال شگفتی بسیاری از همکاران دانشگاهی در مقابل این گفته های غیر علمی (و حتی ضد علمی) که رسانه ها هر روز آن ها را نشر می دهند، سکوت کرده اند. تکرار این حرفهای ناصحیح از سوی رسانه و خوکردن گوش و ذهن شنونده به زودی آن ها را تبدیل به یک باور همگانی خواهد کرد و نتیجه ویرانگرشان نیز قابل پیش بینی است.

سودجویان زیادی منتظرند تا به استناد به همین حرفها حکم به انتقال آب خزر و دیگر حوضه ها به ارومیه را بدهند، نسخه تکه پاره کردن دریاچه را بپیچند و یا برای برداشت نمک دریاچه به نفع شرکتی و یا سازمانی کل دریاچه را نابود کنند.

تا چند سال قبل هم در پیروی از نظریه ایشان که “روی همه رودخانه ها سد بزنید” مدتها مدیران طراز اول وزارت نیرو به استناد آنها، رفتار ضد توسعه پایدار خود را علمی دانسته و توجیه می کردند. با این وجود اخیرا در گفته های آقای دکتر کردوانی انتقاداتی هم به سد سازی می شود که کاملا برخلاف حرفهای پیشین ایشان است. این خود دلیلی است که اولا گفته های این استاد محترم بازنشسته دانشگاه تهران را نباید جدی گرفت، و دوما اصرار بر آنچه که از نظر علمی بررسی نشده است، با منش یک “پروفسور” نمی خواند.

شایان ذکر است که چندی پیش نیز نادر قاضی پور نماینده مجلس در واکنش به اظهارات تامل برانگیز دکتر کردوانی گفت: از نظر من ‌پروفسور «کردوانی»‌ مادر کویر‌شناسی ایران ‌که با دوربین به کویر نگاه می‌کند، نباید در رابطه با دریاچه ارومیه صحبت کند. اجازه دهد کار‌شناسان در این ‌باره نظر دهند، کسی دیده ما راجع به کویر صحبت کنیم؟ هر کس تخصص خود را دارد و بگذارد کار‌شناسان آب و دریا در این ‌باره اظهارنظر کند.