به گزارش عصرتبریز، روزنامه اطلاعات در یادداشتی با عنوان «مگر بیشتر از یک دولت قانونی داریم؟!» ضمن انتقاد از تندگوییهاو حمله یک نماینده مجلس علیه رئیس دولت چهاردهم،از ایجاد تفرقه در کشور بر حذر داشته است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: هنوز از شرایط سخت و بحرانی که اوج آن در جنگ و مقاومت ۱۲ روزه نمود یافت، خارج نشده ایم. با این حال برخی، فرصت را مغتنم جسته تا نانشان را به روغن تفرقه چرب کنند و اندیشه وحدت و طریقتِ وفاق را نابود نمایند. برای آنان زدنِ گردن این جریان بهترین کار است. پس مستقیم به سراغ رئیس جمهور پزشکیان رفته و او را هدف قرار داده اند.
یک عضو شورای شهر رشت دست به دامن نتانیاهو شده و در شبکه اجتماعی توصیه کرده که چرا اسرائیل لطف نمیکند و همچون شهید رئیسی، پزشکیان را نیز به شهادت نمیرساند! و بعد هم رندانه و تفرقه اندازانه افزوده بود که: چرا یک اصلاح طلب در حمله صهیونیستها شهید نشده است؟! عجبا که این غفلت زده فکر میکند سرداران شهید و گرامی مملکت، ربطی به او و نوگلان تازه انقلابی چون ایشان دارند که دیکتههای استادان پشت پرده را مینویسند تا تشنگان قدرت بتوانند تست بزنند و معیارسنجی کنند.
حقیقت آن است که ما هنوز در زمان جنگ هستیم و تضعیف دولت تکلیف روشنی دارد؛ بازی در جبهه دشمن است و همکاری با ستون پنجم. نمیگویم فضا را گردآلود و خصومت زده سازیم، اما در ایران فقط یک دولت در کار است که منتخب ملت و مورد تایید رهبری است و بقیه کاسبان و شکست خوردگان و طمعکارانی هستند که میشناسیم و نام نمیبریم. پس مماشاتی در کار نخواهد بود و اگر نایرۀ جنگ دوباره درگیرد باید سخت مراقب این جریان و اهداف آن بود.
یک نمونه جالبتر از این، سخنان تکان دهنده ابوالفضل ظهرهوند نماینده گلچین شده مجلس است که از جمله فرمودهاند «من کارشناسم و تحلیل میدهم و اتفاقا حضرت آقا به نظر کارشناسی توجه دارند» و به این وسیله هم شخصاً خود را منتسب رهبری فرض کرده و هم تحلیلگر و کارشناس خودخوانده و مورد توجه رهبری قلمداد فرموده و دانسته یا ندانسته خود را تا بدان مقام برکشیده است. او خود را در غیاب فرماندهان شهید، مشاور و نصیحت گوی آن بزرگان میخواند که پیشگویی کرده بود، ولی متاسفانه فرماندهان بزرگ و شهید در اثر بیکفایتی رئیس جمهور و دولتیان شهید شدند و به حرف ظهرهوند و دوستانش گوش ندادند. نمونه ادعاهای ایشان در اندرز و هشدار به فرماندهان را بخوانیم:
«قبل از شهادت فرماندهان در جلسهای که خدمتشان بودیم، همهی هشدارها را دادیم…قبل از شروع جنگ فرماندهان را زدند؛ یعنی از درون زدند… غیر از کودتا چه میشود گفت؟»
گزیده دیگری از سخنان ایشان چنین است: «… دولت فعلی تا پایان کارش میخواهد کار جمهوری اسلامی را تمام کند… بحث بر سر براندازی از درون است…با شنیدن صحبتهای آقای پزشکیان وحشت کردم؛ ایشان فاقد حداقل صلاحیت برای این پست است.
حرفهای تختروانچی را آقای پزشکیان تکرار کرد که شرط مذاکره این است که در حین آن حمله نشود؛ یعنی بعد از مذاکره حمله کنید! یعنی استیصال برای تسلیم!
صحبتهای آقای پزشکیان با کجای قانون اساسی میخواند؟
به این نتیجه رسیدهام که کارویژهی این دولت بستن پرونده انقلاب اسلامی است.
میگویند مجلس استیضاح کند، اکثریت مجلس در وفاق با دولت هستند. باید علیه کودتا، کودتا کرد. با وجود اینها، بعد از هر مذاکره، جنگ خواهد شد…اینها با موجودیت ایران بازی میکنند… کودتا چیزی غیر از این است؟! …اینها از فرماندهان و رهبری رد شدهاند…»
این سخنان را از آن جهت نقل کردم که حساسیت فضای پیش رو را گوشزد کنم. این سخنان روی پرده، حتما پشت پردهای گسترده دارد. افراط و تفریط و میدان دادن به جریانهای تندرو ممکن است کار دست همه بدهد.
ازقضا در اولین روزهای مخاصمه، سران قوا و شخص مسعود پزشکیان در جلسهای مهم هدف حمله جنایتکاران صهیونی قرار گرفتند که به لطف الهی در امان ماندند و کشور از مدیریت ایشان بهرهمند شد.
دولت پزشکیان به شهادت دوست و دشمن، تا این لحظه بسیار کوشیده و فراتر از انتظار کوشیده تا امنیت و نیازهای مملکت، مردم و قشون نظامی را برای مقاومت و پاسخگویی به دشمن آماده سازد. از مروت و شرافت به دور است چنین پندارها، چنین گفتارها، چنین سنگ بر راه افکندن…
ایران، سرزمین بزرگ و سترگ ما، مادر کهنسال و مهربان ما، دولتها و سلسلهها و حکومتها دیده و قصههای تلخ و شیرین فراوان در سینه دارد. این خاک پر است از مردان جنگاور و زنان دلسوخته…؛ اما در گوشه و کنار، داستان خیانت و خدعه و نیرنگ و فرار و دورویی هم کم نیست.
ایرانیان در پیروزی و شکست سربلند بوده و به تاریخ بازگشته و درس داده اند. اما کمتر سرافکندگی و زشتکاری در کارنامه داشته اند. این مقاومت بزرگ ۱۲روزه در برابر ایالات متحده – به مثابه ابرقدرت قرن – و مستعمره منطقهای آن رژیم صهیونیستی، به راستی از هر جهت مایه سربلندی و افتخار بود. دولت پزشکیان و ملت ایران هیچ کم نگذاشتند و همه را شگفت زده کردند.
جماعتی از این شگفتی عصبانی هستند و میخواهند دوباره روایت دژم و ناخوش بگویند و اشعار سست و ناتندرست خود را به جای شعر فردوسی، غزل حافظ و سعدی، یا سرودهای محبوب ملت جا بزنند.
مردم در کنار دولتی که خود برگزیدهاند همچنان ایستاده اند.
نویسنده: سید مسعود رضوی