ازدواج زیر سایه تردید
ازدواج زیر سایه تردید
نسل جوان دیگر ازدواج را تقدیر نمی‌داند؛ فشار اقتصادی، اجتماعی و نگرانی‌های فردی تصمیم به زندگی مشترک را پیچیده کرده است.

به گزارش عصرتبریز، قمر طالبی: زمانی نه‌چندان دور، ازدواج در جامعه ایرانی یک «باید» بود؛ ضرورتی اجتماعی و فرهنگی که کمتر کسی از آن گریزی داشت. عرف و دین آن را توصیه می‌کردند و خانواده‌ها برای فراهم‌کردن مقدماتش همه تلاش خود را به کار می‌بستند. جوانان، چه زن و چه مرد، با رسیدن به سنی مشخص باید به خانه بخت می‌رفتند و مجرد ماندن، نوعی «عیب اجتماعی» محسوب می‌شد.
اما امروز، همان ازدواج که روزگاری نماد ثبات و پایداری اجتماعی بود، برای بسیاری از جوانان به کابوسی پر از تردید تبدیل شده است؛ ترسی عمیق، چندلایه و ریشه‌دار که به‌سادگی نمی‌توان آن را نادیده گرفت. نسل جوان دیگر نگاه تقدیری و سنتی نسل‌های قبل را ندارد. آن‌ها ازدواج را یک تصمیم جدی و پرمخاطره می‌بینند، درباره پیامدهایش پرسش می‌کنند و گاه ترجیح می‌دهند از آن فاصله بگیرند.
پرسش اصلی این است: چگونه شد که ازدواج، این سنت دیرپای ایرانی، امروز برای بخش قابل‌توجهی از جوانان به مسئله‌ای پیچیده و محل تردید تبدیل شده است؟

آماری که هشدار می‌دهد
آمارهای رسمی از این تغییر حکایت دارند. طبق داده‌های مرکز آمار ایران، طی ده سال گذشته نرخ ازدواج در کشور حدود ۳۵ درصد کاهش یافته است، در حالی‌که نرخ طلاق بیش از دو برابر شده است. همزمان، سن متوسط ازدواج افزایش یافته؛ برای مردان از ۲۷ سال به حدود ۳۲ سال و برای زنان از ۲۳ سال به بالای ۲۸ سال.
این اعداد تنها ارقام خشک نیستند؛ بلکه نشانه‌هایی از تحولی عمیق در نگرش یک نسل‌اند. نسلی که دیگر صرفاً به‌دنبال رفع تکلیف اجتماعی نیست، بلکه به کیفیت زندگی مشترک و آینده‌ای که در پیش دارد، می‌اندیشد.

ترس یا بلوغ آگاهی؟
برای فهم بهتر این تغییر نگرش با سمیه متقی، روانشناس و مشاور خانواده با بیش از ده سال سابقه مشاوره پیش از ازدواج گفت‌وگو کردیم. او معتقد است برخلاف برداشت‌های رایج، ترس جوانان از ازدواج لزوماً نشانه «فرار از مسئولیت» نیست.
به گفته او؛ ما با نسلی روبه‌رو هستیم که ازدواج را تقدیر محتوم نمی‌داند. آن‌ها به آن مثل یک تصمیم پیچیده نگاه می‌کنند. این نسل می‌خواهد مطمئن شود رابطه‌ای که واردش می‌شود، رشد فردی‌اش را محدود نکند، از نظر عاطفی امن باشد و از نظر اقتصادی، بار غیرواقع‌بینانه‌ای بر دوشش نگذارد. این حساسیت‌ها اگر با آموزش همراه شوند، می‌توانند پایه‌گذار ازدواج‌های موفق‌تر باشند، نه مانع آن.
متقی تأکید می‌کند که نگرانی بسیاری از دختران جوان به محدودیت‌های اجتماعی بازمی‌گردد: «زنان امروز تحصیل‌کرده و مستقل‌اند. نگرانی اصلی آن‌ها این است که ازدواج آزادی‌های اجتماعی‌شان را محدود کند یا نقش سنتی زن‌خانه‌دار بر آن‌ها تحمیل شود. وقتی چنین هراسی وجود دارد، یعنی هنوز نهاد خانواده نتوانسته خود را با تغییرات نسلی هماهنگ کند.»

ریشه‌های پنهان هراس
بخش زیادی از جوانان امروز، کودکانی بودند که طلاق و تعارض خانوادگی را از نزدیک لمس کردند. آن‌ها فرزندان دهه ۶۰ و ۷۰ هستند که در فضای پرتنش خانواده‌های پر از دعوا و سکوت بزرگ شدند.
مریم، ۲۹ ساله از تجربه‌اش چنین می‌گوید: «کودکی‌ام پر بود از قهرهای طولانی و سکوت‌های سنگین. روزی که پدر و مادرم جدا شدند، تنها احساسم آرامش بود؛ انگار باری از دوشم برداشته شد. حالا که به سن ازدواج رسیده‌ام، هر بار صحبتش پیش می‌آید، تصویر همان خانه سرد و بی‌روح در ذهنم زنده می‌شود و می‌ترسم سرنوشت والدینم دوباره تکرار شود.»

ناامنی اقتصادی
عامل مهم دیگر، شرایط دشوار اقتصادی است. برای بسیاری از پسران و دختران ازدواج مساوی است با یک مسئولیت مالی سنگین.
علی، مهندس ۳۲ ساله که در فکر مهاجرت است، می‌گوید: «هیچ‌وقت از ازدواج فرار نکردم، اما توانش رو ندارم. یه خونه اجاره‌ای کوچیک با یه ماشین دست‌دوم شده آرزوی یه پسر ۳۰ ساله. چطور توقع دارن مسئول زندگی یه نفر دیگه هم باشم؟»
متقی نیز در تأیید این نگرانی می‌گوید: «این دغدغه‌ها واقعی‌اند. اما نباید باعث تعویق بی‌پایان شوند. ما نیازمند گفت‌وگوی ملی برای کاهش انتظارات مالی، اصلاح سبک زندگی و حمایت دولتی هستیم.»

آزادی در برابر رابطه
یکی از چالش‌های جدی، تضاد بین آزادی فردی و الزامات زندگی مشترک است. زنان بیش از مردان این فشار را حس می‌کنند؛ زیرا جامعه هنوز به‌طور کامل از نقش‌های سنتی فاصله نگرفته است.
نگار، ۳۵ ساله که مدیر اعتبارات یک بانک خصوصی است، چنین روایت می‌کند: «برای به دست آوردن جایگاهم خیلی زحمت کشیدم. وقتی خواستگاری میاد که انتظار داره بعد ازدواج خونه‌نشین شم یا همه اولویتم بچه‌داری باشه، قاطعانه رد می‌کنم. نمی‌خوام تمام تلاش‌هام نادیده گرفته بشه.»
به باور متقی، جامعه هنوز در حل این تعارض ناتوان است: «ما به‌روز شده‌ایم، اما الگوهایذهنی‌مان سنتی باقی مانده‌اند. باید تعریف جدیدی از خانواده ارائه دهیم؛ الگویی که استقلال زن و مرد را در کنار مسئولیت مشترک بپذیرد.»

فردگرایی در برابر جمع‌گرایی
تغییر سبک زندگی ایرانیان از «جمع‌گرایی» به «فردگرایی» نیز بی‌تأثیر نبوده است. در گذشته ازدواج بیشتر پیوند دو خانواده بود تا دو فرد. اما امروز، جوانان بیش از هرچیز بر «خود» تأکید می‌کنند.
متقی در این باره هم می‌گوید: «افزایش تحصیلات عالی، گسترش شهرنشینی و دسترسی به شبکه‌های اجتماعی باعث شده جوانان به نیازهای فردی بیش از نیازهای جمعی اهمیت دهند. در چنین شرایطی، ازدواج تنها زمانی معنا دارد که بتواند با مسیر رشد فردی آن‌ها سازگار باشد.»

رسانه‌ها و روایت‌های متناقض
نقش رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نیز پررنگ است. جوانان امروز ده‌ها روایت متفاوت از زندگی مشترک را در فضای مجازی می‌بینند؛ از زندگی‌های لوکس و پرزرق‌وبرق تا تجربه‌های تلخ طلاق و خیانت.

ازدواج به مثابه سرمایه‌گذاری پرخطر
از منظر روانشناسی، بسیاری از جوانان ازدواج را به «سرمایه‌گذاری پرریسک» تشبیه می‌کنند. سرمایه‌ای که شامل زمان، انرژی، احساس و منابع مالی است و نتیجه‌اش تضمین‌شده نیست. شکست در این سرمایه‌گذاری می‌تواند تبعاتی جدی از طلاق و فشار اجتماعی گرفته تا آسیب‌های روانی و اقتصادی داشته باشد.
به گفته متقی؛ نسل امروز به‌دلیل آگاهی بیشتر نسبت به ریسک حساس‌تر است. آن‌ها می‌دانند یک انتخاب اشتباه می‌تواند سال‌ها از زندگی‌شان را نابود کند. این احتیاط اگر افراطی نشود، نشانه سلامت روانی است.

تضاد نسل‌ها و فشارهای خانوادگی
در حالی‌که جوانان می‌خواهند با تأمل و انتخاب آزادانه ازدواج کنند، خانواده‌ها (به‌ویژه نسل‌های قدیمی‌تر) همچنان به الگوهای سنتی پایبندند و گاه با فشار، فرزندان خود را به ازدواج تشویق می‌کنند.
این تضاد نسلی شکاف عمیقی ایجاد کرده است که بدون گفت‌وگوی صادقانه پر نخواهد شد.

راهکار چیست؟
با وجود همه این چالش‌ها، کارشناسان معتقدند که کاهش نرخ ازدواج به معنای فروپاشی خانواده نیست؛ بلکه فرصتی است برای بازاندیشی در تعریف این نهاد.
متقی درباره راه‌حل‌ها نیز تأکید می‌کند: «اگر بخواهیم ترس جوانان از ازدواج به یک فرصت برای انتخاب بهتر تبدیل شود، باید همزمان در چند جبهه کار کنیم. قبل از هر چیز، آموزش پیش از ازدواج ضروری است. ما نیاز داریم زوج‌ها قبل از بله‌گفتن، مهارت‌های ارتباطی، مدیریت مالی و حل تعارض را بیاموزند؛ چیزی که در نظام آموزشی ما جایی ندارد.
از طرف دیگر، بدون حمایت اقتصادی واقعی نمی‌توان انتظار داشت جوان‌ها ازدواج را انتخاب کنند. وام‌های کم‌بهره، تسهیلات مسکن و سیاست‌های حمایتی که مستقیم به دست جوان‌ها برسد، می‌تواند بخشی از این فشار را کم کند.
مسئله دیگر، بازتعریف نقش‌های جنسیتی است. خانواده موفق امروز باید بر الگوی مشارکتی بنا شود؛ الگویی که در آن زن و مرد هر دو در کار، تصمیم‌گیری و مسئولیت‌های زندگی سهم داشته باشند.
و در نهایت، نیازمند گفت‌وگوی بین‌نسلی هستیم. تا زمانی که والدین نگرانی‌ها و دغدغه‌های واقعی فرزندانشان را نفهمند و جوانان هم با احترام صدای نسل قبل را نشنوند، این شکاف پر نخواهد شد.»
آری ازدواج در جامعه ایرانی امروز، دیگر آن «باید اجتماعی» سابق نیست. جوانان آن را به چشم یک «انتخاب» می‌بینند؛ انتخابی که باید از مسیر شناخت، رشد فردی و مسئولیت مشترک عبور کند.
ترس آن‌ها از ازدواج، بیش از آن‌که نشانه بی‌مسئولیتی باشد، بیانگر بلوغ اجتماعی و آگاهی نسلی جدید است؛ نسلی که حاضر نیست بدون تفکر، زیر بار سنت برود. شاید زمان آن رسیده که به‌جای سرزنش این نسل، شرایطی فراهم کنیم که ازدواج برایشان نه یک هراس، بلکه یک انتخاب جذاب و مطمئن باشد.

  • خبرنگار: قمر طالبی