عصرتبریز – گروه اجتماعی: بچه که بودیم با قدری شیطنت و بازیگوشی و البته چند باری هم گوشزد، گوشمان به کسی بدهکار نمیشد و غرق در شلوغی خود بودیم تا اینکه وقتی رد و نشانی از «خوخان» که هر آن ممکن است به سراغ ما بیاید را میشنیدیم قدری آرام میگرفتیم، حکایت «دام دا باجا» هم برای خود داستانی در قدیم داشت تا از شیطنت بچهها کم شود.
اجی مجی لا ترجی، واژهای جذاب و خاص که بهعنوان ورد جادوگری دربازیهای دوران کودکی برای ظاهر کردن چیزی از آن استفاده میکردیم بزرگتر که شدیم به یک واقعیت تبدیل شد همان طالعبین، دعانویس که آینده را از روی قهوه تهمانده در فنجان و ورقها پیشبینی میکنند، خرافاتی که متأسفانه در جامعه امروزی ما ریشه دوانیده و برخی از افراد چنان اعتقاد راسخ به چنین موهومات دارند که بهمحض وقوع اتفاق ناگوار و یا گم کردن وسیلهای، از رحمت خداوند غافل شده و سر سه سوت به سراغ پیشگویان میروند.
همان پیشگویانی که به خیال خودشان، قدرت آیندهنگری و تغییر سرنوشت من و شما را دارند اما غافل از اینکه خود، قدمی برای تغییر وضعیت زندگی خود برنداشته و در مسیر یکسان و تکراری خود غرقشدهاند و نسخههای خود را به افراد ساده و زودباور تجویز میکنند.
برخی از باورها نیز در میان عامه مردم، نشان از هشدار و تحذیر افراد دارد بهعنوانمثال، کوتاه کردن ناخن در شب و یا جارو زدن اتاق در شب که خوشیمن محسوب نشده و بدبیاری به همراه دارند، بیشتر هشدار به افراد است تا طالعبینی و خبر از آینده ناگوار، بدین ترتیب که شاید انجام این کارها در سیاهی شب، موجب بروز صدمات جانی به فرد میشود
اینها تنها بخشی از باورهای غلط رایج در جامعه است. برخی از خرافات ریشه در تاریخ دارد و برخی هم جدید هستند نباید خرافاتی از قبیل «عطسه اومد از خانه بیرون نرو»، «ته دیگ نخور شب عروسیت برف میاد»، «خارش کف دست و بهبود وضع اقتصادیم»، «فضولات پرندگان و پولدار شدن» و یا خوششانسی، دیدن عروس در لباس عروسی قبل از مراسم ازدواج، نمک ریختن در کفش میهمان برای آنکه زودتر خانه میزبان را ترک کند و یا شکستن تخممرغ برای شناختن فردی که چشمش شور است غافل شد.
نبود پایه علمی و منطقی همراه با آثار مخرب در زندگی
مهدی صدقی، روانشناس بالینی در گفتوگو با خبرنگار عصر، یکی از معضلات جوامع را وجود خرافه و اعتقاد به آن دانست و افزود: خرافات حاصل دورههای مختلف تاریخی و نوعی باور و اعتقادی است که پایه علمی و منطقی نداشته و آثار مخرب و غیرقابل جبرانی دارد و گاهی آنچنان در زندگی افراد تأثیر میگذارد که کنار گذاشتن این باورها غیرممکن و جایگاه ویژهای در زندگی افراد دارد.
وی از لحاظ روانشناسی، چنین موهوماتی را نتیجه بروز اختلالات وسواسی دانست و تصریح کرد: برای چنین افرادی عادت به انجام برخی اعمال خاص باعث این اختلال میشود برای مثال فردی عادت میکند برای هر موضوع خاص، سراغ فالگیرهایی برود که از همه زندگی مراجع، باخبر هستند و برای این مراجع، گزارش از آیندهاش طبق گذشتهاش و با استفاده از ترفندهایی، زیاد سخت نیست.
مرتبط بودن رواج خرافات با نوع تفکر، نگرش و فرهنگ
صدقی به ما میگوید: مطالعه ریشه تاریخی خرافات، نشان میدهد عوامل درونی و بیرونی بسیاری باعث تقویت و اشاعه خرافات نزد ایرانیان شده و برای استفاده از منافع شخصی و گول زدن مردم درستشدهاند و بسیاری نیز متأثر از خرافات دیگر ملل شده است دائمی بودن و جداییناپذیری از زندگی انسان، جایگزینی، تسکین بخشی، تسلط آفرینی و پایداری بدینصورت که بهآسانی به وجود میآیند و بهدشواری از بین میبرند، از ویژگیهای عمده خرافات است.
وی معتقد است رواج خرافات در یک جامعه، به نوع تفکر، نگرش، فرهنگ، آدابورسوم بستگی دارد و ادامه میدهد: در بعد فردی نداشتن اعتمادبهنفس، احساس تنهایی و عزتنفس پایین، دوستنداشتن خود از مهمترین علل آن است که در افراد باشخصیت ضعیف و مضطرب و نگران، پذیرش این باورها راحتتر است همچنین در افرادی که سطح آگاهی کمی داشته و دچار بحرانهایی در سطح فردی یا اجتماعی شدهاند، میزان شیوع بیشتر است و همین بحرانها دامن به خرافات میزند و در بعد اجتماعی سستی در اصول اعتقادی و مذهبی و گاهی تندروی در برخی مسائل باعث بروز خرافههایی میشود.
افزایش یافتن سطح آگاهی جامعه از طریق رسانه و فضاهای مجازی
این روانشناس در پایان به ما میگوید: خرافه از نگاه قرآن نیز ریشه در ضعف خرد دارد و انسان درصورتیکه فکر و اندیشه خود را در مسیر درست به کار اندازد بیگمان از چنین آسیبهایی دور خواهد ماند همچنین با افزایش سطح آگاهی جامعه بخصوص رسانههای عمومی و فضای مجازی، همچنین افزایش آگاهی انسان از قدرت درونی، شناخت خود، افزایش عزتنفس و خارج شدن از دایره چنین تکیهگاههایی و متکیبهخود بودن در کنار افزایش ایمان و نزدیک شدن به خدا، یگانه قدرت هستی و احساس آرامش و امنیت داشتن در کنار چنین قدرتی، میتوان شاهد کاهش عمدهای در جلوگیری از بروز و حتی کم کردن این نوع آسیبها شد.
حکایت دوران قدیم برای افرادی که مویی سپید کرده بسیار شیرین است جای دوری نمیروم همین مادربزرگ و پدربزرگها که چند پیراهن بیشتر از من و شما پاره کردهاند قطعاً در دوران کودکی خود، ترس و دلهره «خوخان» را بر جان خریدهاند.
ترسی که باور کرده بودیم
پدربزرگم میگوید: ما که بچه بودیم همواره ترسی از این موجود خیالی داشتیم باورمان شده بود که حتماً چنین موجود ترسناکی وجود دارد که فقط دنبال بچههایی است که شیطنت میکنند به یاد دارم وقتی هوس بازی در کوچه را میکردیم از ترس «خوخان» نمیتوانستیم قدم از قدم برداریم.
به یاد دارم روزی خانه پر مهمان بود و بعد از خوردن نهار، بچهها را جمع کردم تا برای بازی به سر کوچه برویم باز حرف از خوخان شد نزدیک هفت نفر بودیم که بساط بازی را در حیاط جمع کردیم تا برویم در همین لحظه صدای زنگ در به گوشمان رسید از ترس به یکدیگر نگاه کردیم تا مبادا این بار «خوخان» به سراغ ما آمده و هر طوری بود خود را دستهجمعی به خانه رساندیم.
عامل بازدارندگی از کار و تلاش
امانالله قرایی مقدم، ضمن اشاره بر اینکه این خرافات، روزی مورد قبول مردم بوده و اینها جزو عناصر فرهنگی ملی کشور است که از لحاظ جامعهشناسی، روزی عقاید علمی بود نه اینکه علم ثابت کرده باشد، گفت: اما چون موردقبول بوده همه آن را باور داشتند و ریشهای تاریخی دارد، ضرری ندارد مگر اینکه بهصورت خرافه گرایی و عامل بازدارندگی از کار و تلاش روزمره است.
وی ادامه داد: بهطور مثال وقتی موقع عطسه، صبر میکنیم امری است که مانع پیشرفت کارشده و باعث میگردد که مردمباور کنند که چون صبر آمده ممکن است اتفاقی بیفتد گر چه در حدی قابلقبول است اما افراط و بهصورت یک علم در نظر گرفتن بدون اینکه مورد تأیید است ضرر دارد و جامعه را به خرافه گرایی میکشاند و از کار و تلاش بازمیدارد.
رواج خرافه گرایی در جوامع گذشتهنگر
این جامعهشناس به ما میگوید: در جوامع عقبمانده و جوامعی که هنوز خرافات، عقاید و باورهای گذشته حاکم است که تنها جامعه ما نیست بلکه در جوامع انگلیس و هند نیز بهشدت رواج دارد باید گفت ازنظر علمی هیچ پایگاه و جایگاهی ندارد و صرفاً بر اساس خرافات، باور و اعتقاداتی بوده که از نسل گذشته بهتدریج به نسل آینده منتقلشده و هنوز هم در جوامعی که گذشتهنگر هستند یعنی گذشته بر آینده برتری داشته وجود دارد درحالیکه در جوامع امروزه، آینده برگذشته برتری دارد.
قرایی مقدم در پایان خاطرنشان کرد: هر چه جوامع به سمت علم، پیشرفت، توسعه و تبادل افکار حرکت میکنند اینگونه خرافه گرایی، باور و اعتقادات باطل کمرنگتر میشود و به سن افراد مربوط است که سن جوان، این خرافات را کمتر میپذیرد این خرافات در طول زمان تغییر کرده و بیشتر شده و از کشورهای مختلف diffusion یعنی اشاعه گرایی، اشاعه پیداکرده است.