به گزارش عصرتبریز؛ سئویل محدث: فرقی ندارد خسته از کارهای روزانه باشید و نیازمند یک تغییر ذائقه یا از بیکاری حوصلهتان سر رفته باشد و بخواهید چشم و گوش و ذهنتان را مهمان یک خوراکی جدید بکنید. این روزها انتخاب اول همهمان نه کتاب و موسیقی و فیلم که گوشی و پا گذاشتن به دنیای لایتناهی اینستاگرام است.
برای این پیمایش، یا به قول فرنگیها اسکرول، گزینههای متعددی روی میز و مقابل چشممان است. از کلیپهای کمدی تا آموزش آشپزی، مد، لباس، اخبار و الی ماشالله. اما شایدشیرینترین این محتواها عکس و فیلم کودکانی است که با شیرینکاری و شیرینزبانی دلبری میکنند و قند در دل بیننده آب میشود. کودکان فرشتگانی هستند که حقیقی بودن بهشت را به انسان ثابت میکنند و تماشای اطوار و گوش سپردن به داستانسراییها و خیالپردازیهایشان تمام خستگیها و ملولیها را از انسان دور میکند. اما این تمام ماجرا نیست. در جهان پیچیده و چند وجهی امروز که برای هر پدیدهای، پیامدها و پیشامدهای متعددی متصور است دیگر نمیتوان به این سادگی از روی موضوعات گذشت. متخصصان این پدیدهی نوظهور را مستعد ایجاد بحرانها و اختلالهای روانشناختی بسیاری در آینده و سنین نوجوانی و جوانی این کودکان میدانند. در آیندهای که به طرفهالعینی از راه میرسد و شاهد دوران بلوغ و سنین پرالتهاب نوجوانی این افراد خواهیم بود بدون شک بحرانهای روحی، روانی، هویتی و شخصیتی شدیدی خود را به جامعه تحمیل خواهد کرد.
شاید تصور کنید این موضوع فقط در مورد بلاگرهایی بامخاطبان چند ده و چند صد هزار نفری صادق است و منی که پیج خصوصی دارم و عکس فرزندانم را برای دوستان و آشنایانبه اشتراک میگذارم مبرا هستم. گرچه گناه این والدین که به واسطهی فرزندان خود درآمدهای میلیونی کسب میکنند و فرزندان را بازیچهی اهداف خود میکنند، نابخشودنی است و در ادامه به تفصیل به آن خواهیم پرداخت، اما باید گفت انتشار عکس و فیلم کودکان در صفحات شخصی و برای مخاطبان محدود هم بایدها و نبایدهای متعددی دارد.
فضای مجازی پدیدهای جدید است و هیچ یک از ما تجربهای از آن نداریم، اما میتوان با تغییراتی در صورت مسئله و کمک گرفتن از آرایه تشبیه و قیاس، خود را جای این کودکان گذاشت و حال فرداهایشان را پیشبینی کرد.
فرض کنیم آلبومهای عکس و فیلمهای هندیکم زمان ما، پست و استوریهای امروزی باشد و مهمانهایی که به رسم میزبانیآنها را به تماشای این عکسها و فیلمها دعوت میشدند،فالورهایی باشند که بیننده این خاطرهسازیها بودند. بگذریم از اینکه از نظر تعداد، مهمانهای یک خانه به هیچ وجه قابل مقایسه با فالورهای امروزی نیست و برای این مثال کاروانسرا، «مشبه به» بهتری نسبت به خانه است!
فرزند در هر حالی که باشد، هر دسته گلی که به آب بدهد، هر قدر کلمات و جملات را اشتباه ادا کند، چه بیمار و رنجور باشد و چه سالم و تندرست و در حال شیطنت، چه خوشپوش باشد و چه نامرتب، عزیز پدر و مادر است و تمام این کم و کاستیها برایشان عین زیبایی و کمال است. اما این حس همیشه بین فرزندان و والدین مشترک. شاید اگر بیشتر به گذشته رجوع کنید یاد عکس و فیلمی از کودکی بیفتید که بزرگترها با دیدنآن قربان صدقه میروند اما شما با یادآوری آن به خصوص در دوران نوجوانی، حس خوشایندی را تجربه نکردهاید. چرا که انسانها تمایل دارند تصویری که از خود ارائه میدهند، برازنده، زیبا، قوی و مثبت باشد.
به نظرم میتوان حدیث مفصل را از این مجمل خواند و بهتر است به سراغ موضوع بسیار مهم و پردامنهی دیگر این حوزه رفت. موضوعی که تبعات پیدا و پنهان فراوانی در حال و آینده دارد. پدیدهای که متخصصان واژهی «کودکان کار مجازی» را به آن اطلاق کردهاند و بحثها و گفتگوهای بسیاری حول آن شکل میگیرد.
«کودکان کار» فقط سر چهارراهها و کارگاههای آجرپزی و یا مشغول زبالهگردی و با لباسهای کهنه و پاره و سر و صورت کثیف و خاکی نیستند. «کودکان کار مجازی» در خانههای شیک و مجلل زندگی میکنند، رخت و لباسهای زیبا و شکیل به تن دارند. اگر کودکان کاری که قبلاً میشناختیم جسمشان تحتبیگاری است، این کودکان روح و روان و آرامششان هدف قرار گرفته.
در گفتگویی که با خانم فاطمه فیضی، روانشناس و درمانگر در مورد این موضوع داشتم، مقدم بر تمام ابعاد آن، به اختلال شخصیت نمایشی والدین این کودکان اشاره کرده و گفت: «به نظر من در بررسی این پدیده نباید از عوامل روانشناختی شکلگیری آن غافل شد. در این موارد ما با پدر و مادرهایی مواجه هستیم که دارای اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک هستند. اختلال نمایشی باعث بروز رفتارهاینمایشی این چنینی شده و از طرفی خطر ابتلای کودک به این اختلال و همچنین اختلال شخصیت مرزی را به حداکثر میرساند. در حال حاضر اختلال شخصیت مرزی در جامعهی ما به شدت در حال رشد است و اختلال بسیار آسیبزایی هست.
اگر بخواهیم یک تعریف جامع و مختصری از آن بیان کنیم باید گفت افراد مبتلا به این اختلال، ظاهر خود را از بیرون میبینند و نقش خود را بازی میکنند، آنها در واقعیت و اصالت وجودی خود نیستند. این سبک زندگی باعث میشود افراد همواره نگران فرم وجودی، جسمی و رویهی زندگی خود باشند و بدون توجه به درونیات زندگی، جسمانیت خود را مدام از بیرون چک کنند.»
یکی از نگرانیهای کارشناسان، آسیبهای جسمی است که به علت قرار دادن کودکان در موقعیتهای خاص و خلق صحنههای به ظاهر جذاب و در باطن خطرناک، سلامتی آنها را مورد تهدید قرار میدهد. عدم استفاده از صندلی کودک در خودرو، قرار گرفتن در موقعیتهایی که کودک میترسد یا به گریه میافتد، انجام کارهایی که به طور بالقوه خطرناک هستند اما سوژهای برای تولید محتوای این بلاگرها محسوب میشود از جمله مواردی عینی است که خطرات جانی آن مشهود است.
فیضی در خصوص نیازهای نادیده گرفته شده و حقوق پایمال شدهی کودکان اینفلوئنسر گفت: «این فعلاً پدیدهای تازه است و این کودکان به سن نوجوانی و جوانی نرسیدهاند و تبعات آن قابل مشاهده نیست. اما آسیبهایی که علم و تجربهی کاری روانشناسان و جامعهشناسان پیشبینی میکنند گسترده است.اولین مورد دزدیده شدن و به یغما رفتن وقت این کودکان است. پدرها و مادرها به جای اینکه وقت خود و فرزندشان را صرف افزایش کیفیت زندگی و ارتقا رابطه والد و فرزندی و کسبمهارتهای فردی و خانوادگی کنند، سرگرم آراستن خود، محیط و فرزندشان هستند و احتمالاً متحمل اضطرابهایی هم میشوند. همانطور که پیشتر هم اشاره کردم ابتلا به اختلالات شخصیتی یکی از جدیترین آسیبهایی است که در حال حاضر و در همین سن کودکی هم علائم و نشانههای آن مشهود است. به علاوه، این کودکان مورد سواستفاده عاطفی هستند. نتایج تحقیقات نشان میدهد در بین بچههایی که مورد سوءاستفاده جسمی و فیزیکی(کتک و تنبیه)، سوءاستفاده جنسی و سوءاستفاده عاطفی قرار گرفتهاند، دستهی سوم در نوجوانی و بزرگسالی، دچار عوارض و اختلالات شدیدتری شدهاند. سوءاستفاده عاطفی دامنهی گستردهای دارد از تحقیر و تبعیض و بیتوجهی گرفته تا اجبار برای انجام کاری هرچند مثبت. وقتی کودکی را مجبور میکنید در جمع شعر بخواند و او تمایل ندارد این برخورد میتواند مشکلاتی به همراه بیاورد. من به شخصه وقتی از بچهها عکس گرفته میشود و آنها را مجبور میکنند فلان مدل بشیند و بایستد و بهمان کار را بکند احساس گناه میکنم. انگار که کودک زندانی است. این کودکان اینفلوئنسر، برای تهیه عکس و فیلمهایی که خوراک این صفحاتهستند در فشار و استرس زندگی میکنند و آرامش و حریم خصوصیشان را از دست میدهند.
یک خطر بسیار مهم و جدی دیگر که امنیت کودکان را تهدید میکند افراد پدوفیل یا کودک آزار هستند. تصاویری که از کودکان منتشر میشود و متأسفانه شامل عکسها و فیلمهای برهنه و نیمه برهنه کودکان نیز هست، افراد پدوفیلی را به شدت تحریک میکند. امکان دارد پدوفیلیها با دیدن این تصاویرخیالپردازیهای جنسی خطرناکی در ذهنشان شکل بگیرد و اتفاقات تلخی رقم بخورد.»
ردهبندی سنی مخاطبان یکی از مفاهیم مهمی است که هم از جانب متولیان فرهنگی و هم مخاطبان نادیده گرفته میشود. در حوزهی فیلم و سریال و بازیهای کامپیوتری به وفور شاهد این اهمالکاری هستیم و کودکانی را میبینیم که بدون هیچ محدودیت و چهارچوبی پای فیلم و سریالهایی مینشینند که کمترین تناسبی با سن و سالشان ندارد. این مشکل با همان کم و کیف حالا به فضای مجازی راه یافته و کودکان بدون هیچنظراتی وارد دنیای بی در و پیکر مجازی شدهاند.
این فاجعه زمانی قوت میگیرد که کودک خود سوژه این فضا قرار باشد. در این شرایط نه تنها طعمهی رقابت بر سر لایک و فالور بیشتر و زیباترین و بهترین و ترینهای دیگر بودن و ابتلا به آسیبهاییهایی مانند خشم، پرخاشگری، خودکمبینی، حسادت و… میشود بلکه امکان دارد با ارتباط مستقیم با آن،در معرض محتوای نامناسب قرار بگیرد. بلوغ زودرس یکی از دغدغههای این روزهای جامعه است، که رد پای مطالب نامناسب، مستهجن و یا جنسی را در وقوع آن جستجو میکردم. دکتر فیضی معتقد است «نقش مشاهدهی محتواهای نامناسب در بلوغ جسمی کودکان موضوع اثبات شدهای نیستو بیشتر تحت تأثیر عواملی مانند تغذیه است. اما از نظر روانی این امکان وجود دارد که کودک بخواهد چیزهایی که دیده را تکرار کند. باید توجه داشته باشیم که در تمام دنیا قانون حکم میکند، کودکان زیر ۱۸ سال به اینترنت آزاد دسترسی نداشته باشند و دستگاه الکترونیکی(گوشی، تبلت و…) شخصی که قابلیت اتصال به اینترنت را دارد برای این گروه سنی قدغن است. حال با شرایطی که کرونا ایجاد کرده و دانشآموزان برای شرکت در کلاس ملزم به استفاده از این امکانات هستند والدین باید تا حد امکان نظارت داشته باشند.
به علاوه اینکه باید آموزش و آگاهی لازم و متناسب با سن کودک به داده شود و یک رابطهی قوی، عمیق و دوستانه با او داشته باشند تا او بتواند در صورت مواجهه با مشکل، به پدر و مادر خود اعتماد کند،موضوع را با آنها درمیان گذاشته و کمک بگیرد. باید بدقلقیهای فرزندانمان را تحمل کنیم. باید برای روح و جسمشان به یک اندازه وقت بگذاریم. اینگونه نباشد که از سر بیحوصلگی یک گوشی به دست بچه بدهیم تا سرگرم شود و او را از سر باز کنیم. این رفتار، مصداق عینی سوءاستفاده است. ما در مقابل فرزندانمان مسئولیت داریم.»
گفتنیها در این حوزه کم نیست. تبعات گستردهی این بحران جدید نیازمند ساعتها بحث و گفتگوی کارشناسی است. در این گزارش تنها به طرح مسئله و اشاره به برخی از عوامل و تبعات آن بسنده کردیم. کودکان اینفلوئنسر قربانی عدم صلاحیت والدین خود هستند. ما با حمایت و تشویق و دنبال کردن آنها، شریک جرم میشویم. این کودکان و مخاطبانشااسیر سیکل معیوبی میشوند که کمترین آسیب آن مقایسه، حسادت، حس ناکامی و نارضایتی و عدم آرامش روانی است. ظاهر پرطمطراق، شیک، دلربا و توجهها و قربان صدقهها فقط پوستهی این نمایش مضحک و تجارت کثیف است. به گواه شاهدانی که ارتباط نزدیکتری با این والدین دارند، چه در قامت یک دوست خانوادگی و چه در نقش معلم یکی از فرزندان، در پشتصحنه این تصاویر، روایتهای بسیار متفاوتی در جریان است. بیایید با انتخاب آگاهانهتر عرصه را برای ترویج پوچی بازتر نکنیم. چشم و گوش و ذهن و روان ما ودیعهای است که باید آن را با پالودهترین و عمیقترین محتواها سیراب کنیم. جزئیترین انتخابهای ما، تأثیرات بزرگی در آینده خودمان و جامعهمان دارد.