براهنی نابغه بلندآوازه آذربایجان است
براهنی نابغه بلندآوازه آذربایجان است
براهنی نابغه بلندآوازه آذربایجان است و در صدر فهرست چهره‌های تکرارنشدنی چون رفعت، شهریار، بهرنگی، باغچه‌بان، هیئت و... قرار دارد.

به گزارش عصرتبریز، رضا براهنی را همه به ادبیات می‌شناسند و من به سیاست. او ابتدا یک سیاستمدار تراز اول بود و سپس یک منتقد ادبی. نوشتن برای او که نویسنده بزرگی بود، بیشتر یک کنش سیاسی است. شاهکار او نه «رازهای سرزمین من»، نه «روزگار دوزخی ایاز» و نه هیچ‌یک از آثار پرشکوهش، که حیات مسئولانه‌اش بود. او با دکتر، منتقد و ادیب خوانده شدن، کوچک‌تر از رضا براهنی می‌شود. این‌ها همه عرَض زندگی او بود، او اصالتا یک سیاستمدار و کنشکر فعال عدالت و آزادی بود.

او در فقر زاده شد، با فقر بزرگ شد، به فقر برآشفت و در جستجوی عدالت به سوسیالیسم کارگری گروید و از سلول‌های مخوف ساواک سردرآورد. بعدها که به آمریکا رفت، به افشای شکنجه‌ها پرداخت و هزینه‌های سنگینی داد. براهنی همانند بسیاری از انقلابیون، گرفتارِ کج‌فهمی سرشت انقلاب شد و چه بسا خود نیز شریک کج‌فهمی‌ها شد اما بسیار زودتر، قصه را فهمید و برآشفت و باز گرفتار مصائب شد.

او تا آخر حیات پربار خود انقلابی ماند و همچنان به تبعیض برآشفت. او در دهه آخر زندگی و در اوج شهرت، به ناسیونالیسم بی‌جاساز برآشفت و با صریح‌ترین زبان ممکن از حق زبان مادری دفاع کرد و هزینه این صراحت لهجه را هم داد. فاشیست‌ها او را که بیشترین خدمت را به ادبیات نوین فارسی کرده، تجزیه‌طلب خواندند. احتمالا دفاع تمام‌قد براهنی از زبان مادری، مورد اعتنای شیفتگانِ «رازهای سرزمین من» قرار نگیرد اما نویسنده را باید تمام و کمال و با همه دغدغه‌هایش دید. اینجا یک افسوس بزرگ جای طرح دارد. ای کاش براهنی، به زبان مادری خود نیز شاهکار خلق می‌کرد.

براهنیِ سیاستمدار، منتقد بلندپرواز و باسواد ادبی بود. او را حتی موسس نقد ادبی در ایران خوانده‌اند. او هم در رمان و هم در شعر، راه پرفروغی آغاز کرد. از این جهت او با تقی رفعت قابل قیاس است. نقدهای دقیق، عالمانه و راهگشای او به شعر هم‌نسلان از شاملو تا ابتهاج و نقدهایش به داستان‌‌نویسان از گلشیری تا هدایت، او را در قله نقد ادبی قرار داد. به نظر می‌رسد، گشایش‌های او در داستان توفیق یافت اما نظریه‌هایش در شعر فارسی چندان فهمیده نشد.

داستان‌های براهنی شاهکارهای ماندگاری هستند که هرگز فراموش نخواهند شد. او در نوشتن رمان بیش از هر چیز دیگری، سناریست بزرگی است. از نظر غنای سناریو، رازهای سرزمین من را می‌توان با بینوایان ویکتور هوگو مقایسه کرد. این رمان را باید چندین بار بخوانی تا مفاهیم عمیق نهفته در بطون آن را بفهمی. نویسنده انقلابی که انقلاب را با الهام از اسطوره‌ها، با زبان ساده اما رمزآلود، توصیف کرد.

براهنی جادوگر بزرگی است. او رازهای مگو را به زبان اسطوره‌ها برای اهل فهم باز می‌گوید. تنها او می‌تواند اسطوره گرگ را در شب‌های تاریک سبلان به درندگی گر‌گ‌های استعمار در تهران گره بزند و از دل صخره‌های کندوان آذربایجان، انقلابی جهانی به وسعت خیابان‌های تهران خلق کند. بی‌گمان فصل اول رازهای سرزمین من، شاهکاری برای تمام تاریخ است.

رضا براهنی از آخرین‌ بازمانده‌های رجال باشکوه سیاست و ادبیات دهه چهل و پنجاه و البته از بهترین‌های آن‌ها هم هست. معدود و یا تنها نویسنده ایرانی که شهرت جهانی دارد و در ایندکس‌های معتبر، در فهرست صد نویسنده اثرگذار جهان قرار دارد. نمی‌دانم چرا نوبل ادبیات، شانس این را نداشت که مُهرش بر رازهای سرزمین من بنشیند.

متاسفانه قدرت شاعری براهنی زیر سایه رمان‌های خیره‌کننده‌اش دیده نشده است. شعر او در فناوری راهگشا است و بن‌بست نیمایی شعر فارسی را می‌شکند و در محتوا، سرشار از معنا است. شعر بلند اسماعیل، اثری ماندگار در ادبیات ضد جنگ است، زیبا، اثرگذار و و تلخ. اسماعیل لایحه‌ای تاریخی در دفاع از انسان است. او ابراهیم عصر اومانیسم است. سطر به سطر صحف اسماعیل، دعوت به پرهیز از جنگیدن است.

او انسانی شایسته و بزرگ بود، اگرچه سیاست، قدردانش نشد، اما ادبیات تکریمش کرد. او تا ابد به عنوان یکی از ستاره‌های درخشان سیاست و ادبیات در خاطره جمعی ما خواهد ماند. قرن پانزده بخت آن را داشت که چند روزی، نفس‌های مبارزی نستوه، معلمی بزرگ، نویسنده ‌ای اثرگذار، منتقدی آگاه و نویسنده‌ای نابغه و اسطوره‌ای واقعی را درک کند. نسل‌های آینده وقتی از غبار قرن چهارده دورتر شوند، براهنی را بهتر و بلندقامت‌تر خواهند شناخت.

براهنی نابغه بلندآوازه آذربایجان است و در صدر فهرست چهره‌های تکرارنشدنی چون رفعت، شهریار، بهرنگی، باغچه‌بان، هیئت و… قرار دارد. آنچه براهنی را براهنی کرده؛ زیست‌بوم منحصر به فرد آذربایجان است. سادگی، شورانگیزی، دلنوازی، روشنگری و عدالتخواهی ویژگی‌های مهم قافیه نخبه‌ساز مهد آزادی است. ای کاش تبریز، خیابان و یادبودی به نام مولود بلندقامت خود داشته باشد.

اصغر زارع کهنمویی