به گزارش عصرتبریز، موسسه توسعه و تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران در نشستی با عنوان «پرسش و پاسخ با محمدهاشم پسران» میزبان این چهرههای شاخص جهان در اقتصاد بود. پسران، تحصیلات دکتری خود را در رشته اقتصاد در دانشگاه کمبریج به پایان رساند و به مدت ۲۴ سال (از ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۲) به عنوان استاد تمام در این دانشگاه مشغول به تدریس و پژوهش بود.
به گزارش ایرنا؛ وی از سال ۲۰۰۵ تاکنون، صاحب کرسی عالی اقتصاد جان الیوت در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است و همچنین از سال ۱۹۷۷ تاکنون به عنوان عضو پژوهشی پیوسته در کالج ترینیتی کمبریج فعالیت میکند. پروفسور پسران در زمینه اقتصادسنجی و تحلیلهای اقتصادی، مشارکتهای علمی ارزشمندی داشته و تأثیر قابل توجهی بر پیشرفت این حوزه گذاشته است و نامش به عنوان یکی از اقتصاددانانی که شانس دریافت نوبل این رشته را دارند، مطرح بوده است.
در این نشست، از مسائل روز مانند هوش مصنوعی گرفته تا مسائل اقتصاد ایران و تحریمها مورد بررسی قرار گرفت.
موضوع پرتکرار این روزها که از صاحبنظران حوزههای مختلف پرسیده میشود، در زمینه هوش مصنوعی است. این نخستین موضوعی بود که در گفتوگو با پسران نیز طرح شد. او پاسخ به این پرسش را که یادگیری ماشین و هوش مصنوعی، جایگزین اقتصادسنجی سنتی خواهند شد یا نه، با یک مقدمه شروع کرد: اجداد ما ایرانیان، مثل خوارزمی بودند که الگوریتمها را درست کردند.
به گفته پسران، وقتی از یادگیری ماشین یا هوش مصنوعی صحبت میکنیم در واقع از الگوریتمهایی صحبت میکنیم که کارها را سریع و خودکار میکنند که مکمل و نه جایگزین روشهای کنونی هستند.
وی در ادامه با یک مثال از کاربرد الگوریتمها گفت: به طور نمونه «آمازون»، «اوبر» یا در ایران «دیجیکالا» دادههایی در اختیار دارند که با استفاده از آنها و الگوریتمهای یادگیری ماشین یا هوش مصنوعی میتوان روندهای کوتاهمدت را پیشبینی و به شرکتها برای ذخیرهسازی کالا یا حملونقل، راهکار ارائه دهند. کاربردهایی در علوم دیگر مانند تشخیص پزشکی نیز وجود دارد اما اینکه بگوییم هوش مصنوعی توانایی انجام کاری را دارد که انسان ندارد، اشتباه است پس از این نظر نمیتوان گفت هوش مصنوعی جایگزین ما خواهد شد و من درباره این جایگزینی، تردید دارم.
«دنیا همیشه در حال تغییر است و این فناوریها میتوانند تعاریف را تغییر دهند، مثلاً پول چیست؟ با این فناوریها، تعریف پول میتواند تغییر کند و از این نظر، ما در دوران مهمی قرار داریم.»
«آیا نظام و سیاستهای پولی و مالی با ظهور رمزداراییها و رمزارزها تغییر خواهد کرد؟»، پرسش دیگری بود که پسران در پاسخ گفت: یکی از مسائل مهم علم اقتصاد این است که پول چیست؟ پول واحد مبادله و ذخیره ارزشی مورد اعتماد است. بنابراین انواع پولهای دیجیتال هم باید پشتوانه داشته باشند. البته که منظور از پشتوانه، طلا نیست بلکه پشتوانهای است که به شما اطمینان دهد ارزش پولی که در دست دارید کم نمیشود و این موضوع پیچیدهای است.
وی افزود: با این پولها، سیاستها و نظام پولی و مالی به تعادل بهتری خواهند رسید و انحصار بانکهای مرکزی کاهش خواهد یافت اما همزمان، تلاطمهای بیشتری به وجود میآید. همچنین ایجاد این پولها به اندازه ادارهکننده آن مهم نیست. در واقع یک پرسش این است که نظارت بر این پولها چگونه است؟ پشتوانه پولهای جدید، نظارت بر آنهاست.
وی در ادامه با تأکید بر سه موضوع اعتماد، پشتوانه نظارتی و درآمد درباره رمزارزها گفت: پولهای رایج را میتوان در بانک گذاشت و از بهره آن، درآمد کسب کرد، این درآمدزایی در خصوص پولهای دیجیتال هنوز ایجاد نشده است و به همین دلیل میتوان گفت این پولها در مراحل ابتدایی خود هستند.
این تحلیلگر اقتصادی همچنین درباره نظارت و رابطه آن با ارزش پول، به خاطرهای مربوط به تحریم بانک مرکزی ایران توسط آمریکا اشاره کرد و گفت: زمانی که بانک مرکزی ایران توسط آمریکا تحریم شد، خبرنگار «وال استریت ژورنال» از من پرسید، این موضوع موجب کاهش ارزش دلار خواهد شد؟ زمانی که شما پولی دارید و روی آن قید میگذارید که چه کسی به آن دسترسی داشته باشد یا از آن استفاده کند، ارزش آن پول کم میشود. به طور مثال، ایران توسط آمریکا تحریم میشود، روسیه و چین تحریم میشوند و این موضوع به مرور، ارزش دلار را کاهش میدهد. البته این به معنای از بین رفتن ارزش نیست، بلکه منظور، کاهش ارزش است و به زودی هم رخ نمیدهد، ممکن است آغاز فرآیندی باشد که ۱۰۰ سال طول میکشد.
موضوع بعدی گفتوگو، شاخص تحریم بود که در یکی از مقالههای پسران تعریف و محاسبه شده است. برای محاسبه این شاخص از رویکرد تحلیل احساسات یا Sentiment Analysis استفاده شده است. به این صورت که خبرهای منتشر شده درباره تحریمهای ایران در روزنامههای مهم، بررسی و با استفاده از آن، شدت تحریمها سنجیده شد.
پسران درباره این شاخص توضیح داد: جزئیات تحریمها به صورت رسمی به عنوان مثال توسط خزانهداری آمریکا اعلام میشود؛ اینکه چه کالاها و چه شرکتهایی تحریم میشوند، جزئیاتی است که به صورت رسمی منتشر میشود و این جزئیات مطابق با شاخص به دست آمده از تحلیل روزنامهها بود؛ همچنین این شاخص، با روندهای اقتصاد ایران نیز تطابق دارد.
وی درباره سازوکار تأثیر تحریمها بر اقتصاد ایران گفت: تحریم بر نرخ ارز و نرخ ارز بر نرخ تورم اثر میگذارد. افزایش نرخ ارز و نرخ تورم نیز بر تولید تأثیر منفی دارد.
عوامل موثر بر تورم، دیگر محور گفتوگو با پسران بود. وقتی از تورم صحبت میکنیم، کارشناسان اقتصادی معمولاً در دو گروه قرار میگیرند؛ برخی معتقدند نقدینگی موجب تورم است و برخی دیگر، افزایش نرخ ارز را عامل افزایش مستمر سطح عمومی قیمتها میدانند. پسران با تأکید بر اینکه از نظر علمی، رابطه نقدینگی و تورم، موضوعی حل شده است اما مسائل سیاسی آن بدون حل باقیمانده، دیدگاه خود را در خصوص رابطه نقدینگی و تورم تشریح کرد.
وی در این زمینه گفت: نقدینگی تعیینکننده تورم است اما دولت چگونه میتواند آن را کنترل کند؟ فرض کنید در یک کشور صادرکننده نفت، درآمد نفتی دولت، بدون تغییر نرخ ارز، افزایش یابد. دولت یا این درآمد را در داخل خرج میکند یا در خارج از کشور، سرمایهگذاری. اگر این کشور فرضی، مانند ایران دارای جمعیتی باشد که به شغل نیاز دارند، دولت گزینه افزایش مخارج داخلی را برای اشتغال، انتخاب میکند و برای مخارج داخلی، باید درآمد ارزی نفت را به پول ملی تبدیل کند که تورمزاست. به طور کلی هر کدام از این دو انتخاب باید طوری باشد که معادل درآمد نفتی افزایشیافته، تولید صورت بگیرد در غیر این صورت، افزایش این درآمد، تورمزاست.
وی ادامه داد: مثال دیگری را در نظر بگیریم که دولت میخواهد کسری مالی خود را از طریق انتشار اوراق قرضه تأمین کند. این تأمین مالی به شرطی انجام میشود که اوراق مورد قبول بازار باشد یا نرخهای بهره بالایی را پیشنهاد بدهد. اما اگر این کشور فرضی، کشوری با روابط خارجی محدود و بدون دسترسی به منابع مالی خارجی باشد چه میشود؟
«بانک مرکزی که مسئول کنترل نقدینگی است، ناچار میشود منافع دولت را همراهی کند؛ یعنی، تأمینکننده هزینه دولت از طریق چاپ پول یا انتشار اوراق قرضه باشد. از آنجایی که در ایران، بازار مالی به خوبی توسعه پیدا نکرده، راهحل تأمین کسری دولت از چاپ پول میگذرد. بنابراین نمیتوان گفت چون بانک مرکزی، نقدینگی را کنترل نکرده، تورم ایجاد شده است بلکه باید علت اصلی را در چرایی همراهی کردن بانک مرکزی با دولت، جستوجو کرد که یا تجارت خارجی و درآمد ارزی است یا نرخ ارز یعنی اعتماد مردم به پول ملی چقدر است؟ بنابراین باید اعتماد به پول ملی را افزایش داد.»
پسران در زمینه تأمین مالی دولت توسط بانک مرکزی به تجربه یک سال اخیر آرژانتین اشاره کرد و گفت: «در آرژانتین، بانک مرکزی با فشار بر نقدینگی در جهت کاهش و همراهی نکردن برای تأمین کسری دولت، ارزش پزو حدود ۴۰ درصد افزایش یافت؛ یعنی مردم دلارهای خود را میفروشند، به نوعی ارزش دلار در آرژانتین ۴۰ درصد کاهش یافت. اما پرسش این است که چقدر میتوان به این رویکرد ادامه داد؟ دولت باید مصمم باشد که مخارج خود را حتی با وجود کاهش درآمد، افزایش ندهد؛ بنابراین میتوان گفت از نظر علمی، رابطه نقدینگی و تورم، موضوعی حل شده است اما مسائل سیاسی آن و نیز مسائلی مانند جنگ و تحریم مسائل حلنشده آن هستند و نمیتوان صرفاً تورم را از نقطهنظر نقدینگی نگاه کرد.»
این نامزد جایزه نوبل اقتصادی، در بخش دیگری از این گفتوگو به موضوع رشد اقتصادی و تأثیر تحریم بر آن پرداخت و گفت: فناوری و نیروی کاری که از این فناوری استفاده کند مهمترین عامل رشد اقتصادی است اما به دلیل تحریمهای طولانیمدت و انزوای حاصل از آن، انتقال فناوری رخ نمیدهد.
«کره شمالی، نمونه یک کشور کاملا منزوی است. ایران این انزوا را نمیخواهد اما کشورها به دلیل آثار ثانویه تحریم، تمایل کمتری به همکاری با ایران دارند. تحریم وجود دارد و از بین رفتن آن زمانبر است. بنابراین نباید اصلاحات اقتصادی را به دوران پس از تحریمها موکول کرد. هر اصلاح اقتصادی که مورد نیاز است باید انجام شود؛ نباید بگوییم اگر تحریم نبود چنان میشد؛ انزوا به واسطه تحریم وجود دارد و باید در همین انزوا شکوفا شد.»
پسران، برچیده شدن ارز چند نرخی را یک سیاست اصلی برای اقتصاد دانست و گفت: باید درباره سیاستهای اصلی اقتصاد، اجماع وجود داشته باشد.
وی با اشاره به دورهای که آمریکا از برجام خارج شد گفت: در آن زمان، نرخ ارز افزایش یافت و دولت که نمیخواست کالای اساسی تحت تأثیر قرار گیرد، ارز را ۲ نرخی کرد. در دورههایی از اقتصاد ایران، حتی ۶ نرخ ارز یا بیشتر هم وجود داشت. مساله این است که ارز چند نرخی باید از میان برود. نمیتوان قوانین اقتصادی را در یک نظام ارزی چندگانه اجرا کرد؛ حتی در شوکها نیز نباید نرخ ارز را چندگانه کرد.
وی در ادامه گفت: باید اجماعی برای سیاستهای اصلی اقتصادی صورت بگیرد و لازم است چند سال روی این سیاستها کار شود؛ اما مخالفان در میانهراه، این سیاستها را از مسیر خود منحرف میکنند. به عنوان مثال، تکنرخی کردن ارز، یک اصل اساسی است که باید روی آن اجماع باشد اما ممکن است درباره چگونگی آن، اختلافنظر وجود داشته باشد.
وی در پایان، توصیههایی برای دانشجویان رشته اقتصاد درباره ترسیم مسیر پژوهشیشان داشت.
به گفته پسران، دانشجو باید یک سؤال داشته باشد و مسیر خود را برای یافتن پاسخ آن، ترسیم کند. اگر سؤال نباشد، مانند ناخدایی خواهد بود که سکان ندارد و تحقیقاتش، جهتیابی نمیشود.
البته، شانس هم وجود دارد. ممکن است جواب یک سؤال، یک نفر را به جایزه نوبل برساند و یک سؤال هم به کلی به نتیجه نرسد. این مسیر، مانند صعود به کوه است؛ باید هدف داشت و در رسیدن به این هدف، ثابت قدم بود و استمرار داشت.
«مورد دیگر اینکه، این سؤال باید معقول باشد و بتوان به آن جواب داد، هر سؤالی به جواب نمیرسد. اما در جستوجوی پاسخ هر سؤال، سؤالهایی جدیدی شکل میگیرد که مجموعه اینها، مسیر پژوهشی را شکل میدهند. در این بین، سؤال خوب، سؤالی است که شما را در مسیر تحقیقاتیتان، یک درجه بالا ببرد.»