این ستایش‌ها، دردی از استان دوا نمی‌کند
این ستایش‌ها، دردی از استان دوا نمی‌کند
تعریف و تمجید بی‌رویه از رئیس‌جمهور، پای ثابت صحبت‌های استاندار آذربایجان‌شرقی است؛ رفتاری که نه اخلاقاً صحیح است و نه از منظر مدیریت، عایدی برای استان دارد.

به گزارش عصرتبریز به نقل از همنوا، ارتباط عاطفی و فکری با دکتر پزشکیان دارم، تبریز، دیار ستارخان، باقر خان و دکتر مسعود پزشکیان است، پزشکیان را استاد خود می‌شناسم، مردم‌داری ویژگی دکتر پزشکیان است، انتخاب دکتر پزشکیان فرصت طلایی است، ارتباط دکتر پزشکیان با مردم صمیمی است، آذربایجان با انتخاب دکتر پزشکیان برای ایران و ایرانی امیدآفرینی کرد.

این جملات، بخشی از تعریف و تمجیدهایی است که بهرام سرمست، استاندار آذربایجان‌شرقی در جلساتِ باربط و بی‌روبط نثار رئیس‌جمهور می‌کند. جملاتی که می توانند در کنار سخنان استاندار خراسان شمالی قرار بگیرند که دی‌ماه در حضور رئیس‌جمهور گفت: «آقای دکتر پزشکیان! ما از شما هیچ چیز نمی‌خواهیم. الا خودتان را»

این شائبه ایجاد می‌شود که یک رقابت پنهان بین استانداران برای مداحی رئیس‌جمهور وجود دارد. وقتی چنین سخنانی، مدام در جلسات رسمی با دست‌اندرکاران اجرایی و اقشار مختلف مردم مطرح می‌شود، سایر مدیران و مردم را نیز به تعریف و تمجید از مدیر بالادست خود وا می‌دارد. و از آن‌جا که الناس علی دین ملوکهم؛ نتیجه این می‌شود که یک رفتار نادرست مشمئزکننده، مانند دومینو بخش‌های مختلف جامعه را در بر می‌گیرد.

آقای سرمست، پیش از این‌که استاندار آذربایجان‌شرقی شود، روزمه پرباری داشته‌است. با در نظر داشتن ۱۵ سال اختلاف سن میان آقایان سرمست و پزشکیان، وزن علمی و اجرایی استاندار، آن‌قدرها هم از شخص مسعود پزشکیان کم نیست که ایشان با احساس کمبود و خلا مواجه است و مدام، رئیس‌جمهور را ستایش می‌کند. استاندار آذربایجان شرقی باید منادی عزت نفس و رفتار حرفه ای مدیریتی باشد، نه این که در جلسات مختلفی که موضوعیتی هم ندارد، پزشکیان را مداحی کند. بدتر این‌که ایشان، پزشکیان را در کنار ستارخان و باقرخان قرار می‌دهد. امری که نه از منظر تاریخی، توجیه دارد، نه از حیث محتوای خدمات این دو طیف.

پزشکیان حتی اگر رئیس‌جمهور درجه‌یکی باشد (که جای بحث دارد) حداکثر می‌توان او را با روسای جمهور دو سه دوره اخیر مقایسه کرد. اساساً قیاس شخصیت‌های تاریخی، امر محققانه‌ای نیست. به خصوص این‌که این شخصت‌ها، ۱۲۰ سال با هم فرق داشته باشد. یکی مسعود پزشکیان باشد که محصول روزگار مدرن است؛ از دل اصلاحات برخاسته و یک‌خط درمیان، از سازش و وفاق و اقوام سخن می گوید، دیگری ستارخان قراچه‌داغی که از روزگار قاجار برخاست و عمر خود را پای مبارزه با اجانب گذاشت تا هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد.