سیاست نه شرقی، نه غربی: ستون استوار استقلال ایران
سیاست نه شرقی، نه غربی: ستون استوار استقلال ایران

به گزارش عصرتبریز به نقل از بردباری نیوز، در پیچ و خم تاریخ معاصر ایران، یک شعار و سیاست، همچون چراغ راه، مسیر ما را روشن کرده است: نه شرقی، نه غربی. این جمله کوتاه، که ریشه در آرمان‌های انقلاب اسلامی دارد، چیزی فراتر از یک شعار است؛ نقشه راهی برای حفظ استقلال، عزت و هویت […]

به گزارش عصرتبریز به نقل از بردباری نیوز، در پیچ و خم تاریخ معاصر ایران، یک شعار و سیاست، همچون چراغ راه، مسیر ما را روشن کرده است: نه شرقی، نه غربی. این جمله کوتاه، که ریشه در آرمان‌های انقلاب اسلامی دارد، چیزی فراتر از یک شعار است؛ نقشه راهی برای حفظ استقلال، عزت و هویت یک ملت در برابر طوفان‌های جهانی. اما در دنیای امروز، که قدرت‌ها با ابزارهای نوین سیاسی و اقتصادی در پی نفوذند، چگونه می‌توان این سیاست را استوار نگه داشت؟ بیایید با نگاهی تازه و داستانی، این موضوع را بکاویم.

سفری از گذشته تا امروز

تصور کنید در دهه‌های میانی قرن بیستم هستید؛ جهان به دو اردوگاه شرق و غرب تقسیم شده و هر کشوری یا باید زیر پرچم کمونیسم شوروی باشد یا در صف سرمایه‌داری آمریکا. ایران اما، که هنوز زخم‌های دخالت‌های خارجی را بر تن داشت، راه سومی برگزید: استقلال. سیاست “نه شرقی، نه غربی” در دل انقلاب اسلامی جوانه زد و به جهانیان گفت که ایران نه تسلیم ایدئولوژی‌های وارداتی می‌شود و نه بازیچه دست قدرت‌های بزرگ.

این سیاست، مثل درختی بود که در خاک تاریخ ایران ریشه دواند و شاخه‌هایش تا امروز گسترده شده است. اما آیا این درخت همچنان تنومند است؟

ایستادگی در برابر طوفان تحریم‌ها

یکی از میدان‌های آزمون این سیاست، اقتصاد است. تحریم‌ها، مثل بادهای تندی که بخواهند این درخت را از ریشه درآورند، سال‌هاست ایران را نشانه گرفته‌اند. اما ایران چه کرده؟ به جای تکیه بر شاخه‌های شکننده قدرت‌های غربی یا شرقی، ریشه‌هایش را در خاک خودش عمیق‌تر کرده است.

مثلاً، وقتی درهای بازارهای غربی به روی نفت ایران بسته شد، ایران به سوی همسایگان و قدرت‌های نوظهور مثل چین و هند چرخید. این چرخش، نه به معنای وابستگی، بلکه به معنای یافتن راه‌های تازه برای نفس کشیدن بود. تولید داخلی هم، مثل آبی که به ریشه‌های این درخت رسید، جان تازه‌ای به اقتصاد داد. از خودروسازی تا داروسازی، ایران نشان داد که می‌تواند روی پای خودش بایستد.

آینه‌ای از هویت در برابر جهانی‌شدن

حالا بیایید از اقتصاد به فرهنگ نگاه کنیم. در دنیایی که جهانی‌شدن مثل سیلی می‌خواهد همه هویت‌ها را یکسان کند، سیاست “نه شرقی، نه غربی” سپری برای حفظ رنگ و بوی ایرانی است. سینما را ببینید؛ فیلم‌های ایرانی که با تکیه بر داستان‌ها و ارزش‌های خودمان ساخته می‌شوند، نه تنها در ایران که در جشنواره‌های جهانی می‌درخشند. این یعنی ما می‌توانیم خودمان باشیم و دنیا هم ما را به همین شکل بپذیرد.

داستانی از یک فیلمساز ایرانی را به یاد بیاورید که با بودجه‌ای اندک، فیلمی ساخت و جایزه‌ای جهانی برد. او نه از هالیوود تقلید کرد و نه از سینمای شرقی کپی؛ او فقط خودش بود. این همان روح سیاست “نه شرقی، نه غربی” است.

چالش‌ها و فرصت‌ها: آینده‌ای که در دست ماست

اما هر سفری، پیچ و خم‌های خودش را دارد. فشارهای سیاسی و اقتصادی از سوی قدرت‌های بزرگ، مثل سنگ‌هایی هستند که در مسیر این راه می‌افتند. برای دور زدن این سنگ‌ها، ایران باید توان داخلی‌اش را تقویت کند و دست دوستی به سوی کشورهایی دراز کند که نه ارباب ما، بلکه شریک ما باشند.

از آن سو، فرصت‌ها هم کم نیستند. آفریقا و آمریکای لاتین، مثل زمین‌های بکری هستند که منتظر کشت و کارند. ایران می‌تواند با گسترش روابطش با این مناطق، هم بازارهای جدیدی پیدا کند و هم پیام استقلال‌خواهی‌اش را به گوش جهانیان برساند