خبر هر چی باشد، فوری سوژه می شود، خبر خوب باشد بلافاصله همه مدعی اند، بد باشد همه مقصرند جز خودت. در این شهر همه، پیگیر همه چیزند، در این شهر همه مدعی اند، با این همه مدعی اما در بین شهرهای مدعی حرفی برای گفتن ندارد. عصر تبریز: می رفت که کام مان شیرین […]
خبر هر چی باشد، فوری سوژه می شود، خبر خوب باشد بلافاصله همه مدعی اند، بد باشد همه مقصرند جز خودت. در این شهر همه، پیگیر همه چیزند، در این شهر همه مدعی اند، با این همه مدعی اما در بین شهرهای مدعی حرفی برای گفتن ندارد.
عصر تبریز: می رفت که کام مان شیرین شود، می رفت که به آروزی ۲۰ ساله پایان دهیم، می رفت که خواب شیرین را شیرین تمام کنیم، می رفت رویاهایمان تکمیل شود، اما باز حرف های تکراری، باز دعواهای نعمتی و حیدری، باز نامهای تکراری!
نمی دانم این چه دردی است که گرفتار آن شده ایم، تا اتفاق مثبتی در جامعه می افتد همه خود را پایه گذار آن اتفاق می دانند، اما اگر خدای نکرده آن اتفاق به سرانجام نرسد هرکسی انگشت را به سمت دیگری نشانه می رود. نمی دانم کی قرار است از این رفتارها خسته شویم، لطفا، جسارتا، کمی دورتر باشید این شهر کمی «هوای تازه» می خواهد.
کارخانه الیاف شیشه مرند، بزرگترین پروژه چندسال اخیر در منطقه آذربایجان است. مصوبه هیئت وزیران را در دستش دارد، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران به جد دنبال محقق شدن این پروژه است. مدیرعامل شرکت هیچ روزی را بدون جلسه سپری نمی کند. دولت و تدبیر امید جهت رفع بخشی از بیکاری منطقه، خود را موظف به ایجاد کردن امید در این خطه دارد، بر همین اساس احداث اولین و بزرگترین کارخانه الیاف شیشه ایران و شاید خاورمیانه در مرند با تمام قاطعیت پیگیر می شود.
از دیروز که خبر کلنگ زنی این کارخانه در هفته دولت جاری شده است، همه قدردانی ها و سپاس گذاری ها جو انتخاباتی به خود گرفت، مرند شهر «دایم الانتخابات» است. به این شهر که وارد شوید هر روز بحث های انتخاباتی در جریان است، نزدیک به ۱۸ گروه تگلرامی در شهر وجود دارد، کوچکترین اخبار و حوادث رصد می شود، به محض شنیدن خبری، دعواها شروع می شود. خبر اعم از رسمی و غیررسمی، بزرگ و کوچک، شایعه یا واقعیت، فرقی ندارد مهم خبر است.
خبر هر چی باشد، فوری سوژه می شود، خبر خوب باشد بلافاصله همه مدعی اند، بد باشد همه مقصرند جز خودت. در این شهر همه، پیگیر همه چیزند، در این شهر همه مدعی اند، با این همه مدعی اما در بین شهرهای مدعی حرفی برای گفتن ندارد.
دلم واقعا می سوزد، نه برای افراد انتخاباتی که حرص و جوش می خورند، برای مردم شهر، مردم شهر که می خواستند بعد از نزدیک به دو دهه از گذشت وعده کارخانه لامپ تصویری جشن بگیرند، اما ببخشید این خبر زهرمارشان شد، چرا که از فردا باید شاهد دعوا بین نعمتی ها و حیدری ها باشند، دعواها راه می افتد تا آنها مجبور شوند زندگی خود را رها کنند و بدنبال این باشند که واقعیت ماجرا چیست؟ چه کسی این کارخانه را احداث کرده است؟
مردم شریف مرند و جلفا، می دانم که کمی هوای تازه می خواهید، می دانم که بالاجبار سکوتی سنگین تر از فریاد در سینه نهان کردید، می دانم که دوست دارید از هر دو طرف گوش هایتان را بگیرید، می دانم که خسته اید، خسته از وعده ها، پیگیری ها، شعارهای تکراری.
خستگی شما را از ته وجود درک میکنم یک جمله می گویم و شما را به صبر دعوت می کنم. گوش های تان را محکم ببندید هم با پنپه، هم با دستهایتان از هر دو طرف، یقین بدانید سحر نزدیک است، هیچوقت حقیقت پشت ابر باقی نخواهد ماند، خوش باشید و خوشحال از اینکه کارخانه بزرگ نصیب مردمان بزرگی مثل شما شده است، هر کسی بانی امر بوده، انجام وظیفه کرده و هیچ منتی بر سر شما بزرگوران نیست.
هفته دولت فقط زمانی «کلنگ زنی» کارخانه است، ان شالله هنگام «بهره برداری» و به مرحله «تولید» رسیدن رو در رو باهم به گفتگو خواهیم نشست.
تقدیم به مردم شریف و آگاه مرند و جلفا، آنها که بیشتر از «تعصب» به «تعقلشان» استواراند.
نگارنده: رحمت مهدوی