اگر فعلتین مثلا بیست و هفتم شهریور قرار است به مناسبت بزرگداشت استاد شهریار، روز شعر و ادب فارسی باشد و بیست و پنجم اردیبشهت روز تولد فردوسی هم روز پاسداشت زبان فارسی باشد، دقیقا در چون و چرای بالا میگنجد که میخواهیم دل همه را بدست آوریم و کسی از ما نرنجد. هم علاقمندان […]
اگر فعلتین مثلا بیست و هفتم شهریور قرار است به مناسبت بزرگداشت استاد شهریار، روز شعر و ادب فارسی باشد و بیست و پنجم اردیبشهت روز تولد فردوسی هم روز پاسداشت زبان فارسی باشد، دقیقا در چون و چرای بالا میگنجد که میخواهیم دل همه را بدست آوریم و کسی از ما نرنجد. هم علاقمندان شهریار راضی باشند و هم علاقمندان فردوسی. در ترکی می گویند: قیز راضی، اوغلان راضی، (….) گور بابای قاضی!
عصر تبریز: معمولا وقتی در اواخر اسفند هر سال تقویم سال جدید را به دست میآوریم، جلدی مینشینیم و تعطیلات سال جدید را که با رنگ قرمز مشخص شده میشماریم و بعد بینالتعطیلین را شمرده و گل از گلمان باز میشود، مثلا بین تعطیلی چهارشنبه و جمعه، یا جمعه و یکشنبه و الخ را میشماریم و این گونه است که با فعالیت مستمر و برنامه ریزی از یک سال قبل، تمام افتخارات کهکشان راه شیری را ظرف یک سال شمسی کسب نموده و در همه امورات بری و بحری سرآمد مردم جهان گردیده و بر اثر وفور پیروزیها و موفقیتها مشت محکمی بر دهان یاوه گویانی که چشم دیدن موفقیتهای ما را ندارند، حواله میفرماییم.
از این موضوع نه چندان مهم! که بگذریم میرسیم به موضوع دیگر تقویم ما. خداییاش که دست ما به دهانمان نمیرسد که ببینیم تقویم سایر کشورها چگونه است! اما از چند نفر از دوستان که برای تحصیل و نه سایر اشتغالات حرفه و فن! در دول خارجه شرف حضور دارند، جویا شدیم آنها نیز نکتهای که در ادامه خواهم گفت را تصدیق نمودند و اما اصل قضیه:
راستش از زور بیکاری نشستیم و به غیر از تعطیلات رسمی ملی و مذهبی تقویم که قربانشان بروم از دَم تعطیل تشریف دارند را شمردیم. در تقویم بیش از چهارصد مناسبت نوشته شده است؛ از روز زن تا روز ماما، خانواده، هلال احمر، موزه، ارتباطات، سینما، بدون دخانیات، کودک، سالمند، جوان، غذا، هواپیمایی، قارچ، دام، و همین جور بشمارید بیایید برسید به حتی روز بزرگداشت کوروش کبیر و فخر رازی و نلسون ماندلا ، امام غزالی، کیم جون سونگ!، علی پروین، عقاب آسیا، خالد استامبولی و غیره و ذلک.
در این راستا در ابتدای امر به نظر نگارنده این گونه رسید که اوه…. چه خبره در یک تقویم ۳۶۵ روزه مگر ۴۰۰ تا مناسبت معمولی و سی چهل تا مناسبت رسمی می نویسند؟ بعد که به سخنان مسببین این امر گوش نمودم، دیدیم که پربیراه نمیگویند؛ برخی از مناسبتها در حکم تلنگر است که حواسمان باشد اگر در یک روز از سال هم یادمان نباشد که روز زمین یعنی یک زمین بیشتر برای زندگی نداریم پس قدرش را بدانیم، و ایضا در ایام بدون دخانیات، بدون ترافیک، بدون زن و مادر زن و… می فهیم که چه بر سر مبارک فرود میآید یا نمیآید…
نکته دوم دلیل نگارش فراوان مناسبتها، تکیه بر شعر «تا توانی دلی بدست آور – دل شکستن هنر نمیباشد» است…. که مسئولین عزیز طی توافقی با تقویم نویسان میخواهند دل همه مردم از جنس و گویش و رویشهای مختلف به دست آورند و کسی از آنها نرنجد. مثلا چون حوصله و عرضه رسیدگی به نابینایان عزیز را نداریم، پس یک روز به نام «روز عصای سفید» در تقویم آوردهایم تا به اصطلاح خاطره آن عزیزان محفوظ باشد. چون فاقد برنامه برای جوانانی که بسان جلبک در هر کوی و بام، سبز شدهاند، روز مسجد، روز شیر مادر، روز مبارزه با مواد مخدر، روز پژوهش و…. ایضا. پس حق را به هماهنگی بین مسئولین و نگارندههای تقویم دادیم تا هر طور شده دل همه را با نوشتن مناسبتها گلی گلی تومانی در تقویم بدست آورند.
در این باب اگر فعلتین مثلا بیست و هفتم شهریور قرار است به مناسبت بزرگداشت استاد شهریار، روز شعر و ادب فارسی باشد و بیست و پنجم اردیبشهت روز تولد فردوسی هم روز پاسداشت زبان فارسی باشد، دقیقا در چون و چرای بالا میگنجد که میخواهیم دل همه را بدست آوریم و کسی از ما نرنجد. هم علاقمندان شهریار راضی باشند و هم علاقمندان فردوسی. در ترکی می گویند: قیز راضی، اوغلان راضی، (….) گور بابای قاضی! شهریار دوستان هم راضی باشند، فردوسیپرستان هم راضی باشند. حالا اگر موازی کاری در تقویم بیداد کرد که مصلحت این گونه حکم میکند و گور بابای تقویم!
در این راستا نگارنده به مسئولین و تقویم نویسان پیشنهاد میکنیم موارد زیر را نیز به تقویم بیافزایند تا دل اقشار دیگری از مردم بدست آید که دل شکستن هنر نمیباشد:
بیست مهر: روز حافظ و روز شعر و ادب فارسی و پاسداشت آن – اول اریبشهت: روز سعدی و روز پاسداشت شعر و ادب فارسی و آن! – شش آذر: سالروز تولد جلال آل احمد و روز قصه – دو تیر: سالروز تولد صمد بهرنگ و روز داستان – ۲۸ بهمن: سالروز تولد صادق هدایت و روز قصه و داستان – اول مهر: روز شرمندگی اولیا از دانش آموزان – سی ام هر ماه: روز واریز اقساط با بهره ربا به بانک – بیست و نه اسفند: روز بدون چک برگشت – اول رمضان: روز شرمندگی پدر از خانواده – فردای روز انتخابات: روز وداع کاندیداهای منتخب با مردم – و این تقویم نویسی ادامه دارد…
منبع: هفته نامه آذرپیام/ فرهاد باغشمال
امین
تاریخ : ۳۱ - شهریور - ۱۳۹۵فلک یک چند ایران را اسیر تورک و تازی کرد
در ایران خوان یغما دید و تازی تُرکتازی کرد
گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد
فلک این شیرگیر اهو ، شکار گرگ و تازی کرد
“وطنخواهی” در ایران خانمان بردوش شد چندی
بجز در سینهها آتشکده خاموش شد چندی
بدان با جان پاک موبدان آزارها کردند
سر گردن فرازان را فراز دارها کردند
که تا احرار در کار آمدند و کارها کردند
به شمشیر و قلم با دشمنان پیکارها کردند
نخستین فتح و فیروزی نصیب آل سامان شد
بدور آل سامان کار این کشور به سامان شد
گه ان شد که ایرانی سبک خواند گران جانی
بهیاد آرد زبان و رسم و آیین نیاکانی
دگر ره مادر ایران ز نسل پاک ایرانی
مثال رودکی زایید و اسماعیل سامانی
پدید آمد یکی فرزند فردوسی توسی نام
سترون از نظیر آوردن وی مادر ایام
چو دید آمیخته خون عجم با لوث اهریمن
بهجای خوی افرشته عیان آیین اهریمن
نژادی خواست نوسازد ز بیم انحطاط ایمن
سلحشور و هنرآموز و پاک آیین و رویینتن
پی افکند از سخن کاخی ز قصر آسمان برتر
در آن جام جم و آیینه دارا و اسکندر
بهگاه نیش، کلک آتش آلودش همه خنجر
بهگاه نوش، نظم شهد آمیزش همه شکر
چو از شهنامه ، فردوسی چو رعدی درخروش آمد
به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد
به میدان دلیری تاختی بوالفارسی کردی
کسی با بیکسان در روزگار ناکسی کردی
چه زحمتها به جان هموار در آن سال سی کردی
به قول خویشتن زنده عجم زان پارسی کردی
عجم تا زنده باشد نام تو ورد زبان دارد
به جان منتپذیر توست این جان تا که جان دارد
« استاد محمد حسین شهریار تبریزی »