امروزه دیگر کمتر به حضور فیزیکی یک مأمور مخفی برای چندین سال در یک کشور نیاز باشد ولی زمانی بوده که مردان و زنانی همه زندگی خود را تغییر میدادند تا اطلاعاتی را به کشورشان بفرستند. گزارش پیش رو به نقل از تسنیم، ماجراهای جذابی ازایندست جاسوسها روایت کرده است: “ریچارد سورچ”، جاسوسی کمونیست که […]
امروزه دیگر کمتر به حضور فیزیکی یک مأمور مخفی برای چندین سال در یک کشور نیاز باشد ولی زمانی بوده که مردان و زنانی همه زندگی خود را تغییر میدادند تا اطلاعاتی را به کشورشان بفرستند. گزارش پیش رو به نقل از تسنیم، ماجراهای جذابی ازایندست جاسوسها روایت کرده است:
“ریچارد سورچ”، جاسوسی کمونیست که نتیجه جنگ را به نفع متحدین تغییر داد
خیلی از آمریکاییها نمیدانند که این روسها بودند که عملاً نازیها را شکست دادند و یکی از افرادی که باعث به وقوع پیوستن این امر شد جاسوسی آلمانی الاصل ولی بهشدت طرفدار کمونیسم بود. او جاسوسی برای روسها را در سال ۱۹۲۰ شروع کرد. هنوز جنگ جهانی شروع نشده بود و او دراینبین بهعنوان ژورنالیست به ژاپن سفر کرد. در همانجا بود که او توانست اطلاعاتی حیاتی برای متحدین به دست بیاورد. مهمترین این اطلاعات این بود که ژاپن قصد حمله به اتحاد جماهیر شوروی را ندارد. همین باعث تغییر استراتژی جنگی شوروی در مقابل آلمانها و متعاقباً پیروزی در جنگ مسکو شد. “سورج” بهوسیله سیستم اطلاعاتی ژاپنیها شناسایی شد و اعدام شد، او تا سال ۱۹۶۴ ناشناس باقی ماند تا بالاخره در این سال از او بهعنوان قهرمان جنگ یاد شد.
“آلدریچ امز”، جاسوسی که فقط برای پول کار میکرد
“آلدریچ امز” یک کمونیست نبود، ولی قطعاً یک کاپیتالیست خودخواه و طمعکار بود که به یک جاسوس دوجانبه تبدیلشده بود. او که به خاطر خیانت به همسرش در پروسه طلاق گرفتن و ازهمپاشیدگی خانوادگی نزدیک شده بود به الکل روی آورده بود و دچار افسردگی شدید شده بود، تا اینکه این مأمور CIA افسرده برای ۵۰۰۰۰ دلار نام دو جاسوس ک.گ.ب را که در حقیقت برای FBI کار میکردند را به اتحاد جماهیر شوروی فروخت و مسیر جدید زندگی خود را پیدا کرد. او برای ۹ سال به فعالیت خود آنهم جلوی چشمان CIA ادامه داد تا آنکه یکی از همکارانش متوجه همخوانی نداشتن درآمد و خرج او شد و به همین وسیله او شناسایی شد و در سال ۱۹۹۴ به حبس ابد محکوم شد.
“شی پی پو” برای بیست سال خود را زن جلوه داد
یکی از عجیبترین تغییر قیافههای تاریخ توسط “شی پی پو” جاسوس چینی انجامشده بود.او یک خواننده اپرا بود به درخواست دولت به جاسوسی رو آورد. پو برای ۲۰سال خود را بهعنوان یک زن جا زد و از این طریق از سفیر فرانسه اطلاعات دزدید. او حتی توانست سفیر فرانسه را راضی کند که از او دارای فرزند نیز شده است!! (پسری که به سفیر فرانسه نشان دادهشده بود از بازار سیاه خریداریشده بود!) در سال ۱۹۸۶ او شناسایی و دستگیر شد.
“خوان پوجول”، جاسوسی که باعث شد هیتلر روز حمله به نورماندی را نفهمد و ساحل را از دست بدهد
یک کشاورز اسپانیایی که تبدیل به یکی از بزرگترین جاسوسان دوجانبه تاریخ شد. “خوان پوجول” نفرت عمیقی به آدولف هیتلر داشت ولی به علت آنکه کشورش اعلام بیطرفی کرده بود نمیتوانست به هیتلر ضربهای بزند، پس به جاسوسی روی آورد. او در سفری که به آلمان داشت نازیها را راضی کرد که از او بهعنوان جاسوس استفاده کنند ولی دراینبین هر اطلاعاتی را که به دست میآورد به متحدیم میداد. هر دو طرف بهشدت به او اعتماد کردند، ولی بزرگترین کاری که او کرد این بود که هیتلر را راضی کرد که حملهای به ساحل اوماها نمیشود و هیتلر با این اطلاعات یگان زرهی خود را از این ساحل استراتژیک خارج کرد، نتیجه آن بود که آلمانها شکست خوردند و آمریکاییها با تلفات کمتری (ولی بازهم تلفات در این ساحل سنگین بود) این نبرد را پیروز شوند.
“هرمن گورتز”، جاسوسی که بدشانس بود
یکی از جاسوسان رایش سوم “هرمن گورتز” بود که متأسفانه برای نازیها آمد نداشت! او در سال ۱۹۳۶ دو بار در عملیات جاسوسی شکست خورد، آخرین بار او با چتر به خاک ایرلند وارد شد تا ایرلندیهای جداییطلب را راضی کند که با نازیها همپیمان شوند ولی در همین حین پلیس به محل این ملاقات برای دستگیری جداییطلبان حمله کرد و هرمن را هم دستگیر کرد، هرمن به خاطر این شکست با سیانور خودکشی کرد.