عصر: قاچاق را به لحاظ «شکلی» از هر طرف که بخوانی قاچاق است. به لحاظ اسمی نیز هرعملی که منجر به عدم پرداخت عوارض و مالیات شود یا تهدیدی علیه تولید داخلی شود قاچاق است و فرقی نمیکند که بر روی آن چه اسمی را بگذاریم، مهم تهدیدی است که میتواند متوجه اقتصاد مملکت و یا بعضا تهدیدات دیگر همچون تهدید سیاسی، مرزی و… باشد.
موضوع بحث کولبرها هر از گاهی مطرح میشود و اخیرا نیز با کشته شدن دو کولبر دوباره جزء موضوعات داغ شده و بسیاری از معاندان داخلی و خارجی و بعضا برخی مسولین برای فرار از کم کاری خود آن را دست آویز مقاصد خود قرار دادهاند. اولا ذکر این نکته خالی از لطف نیست که کشته شدن این دو فرد برای قاچاقی که مایجتاج زندگی آنها را تامین کند نبوده و به گفته سخنگوی محترم ناجا «این افراد از مناطق ممنوعه و نقاط قرمز امنیتی وارد کشور شده بودند و با وجود تیراندازی هوایی، توجهی نکردند که ماموران برای جلوگیری از هرنوع پیشامد ضدامنیتی ناگزیر به تیراندازی شدند.» ثانیا باید مطرح کرد که اگر قرار باشد در تمام مرزهای کشور به بحث قاچاق جلوه قانونی بدهیم، پس جایگاه بحث تولید ملی در کجا قرار خواهد گرفت و اساسا چرا برای اقتصاد مقاومتی باید برنامهریزی نماییم؟
آیا اینکه در نقطهای از کشور مسئولین منطقه به جای پیدا کردن راهکارهای بهتر برای اشتغالزایی و تولید ملی از حرکات مقطعی بهره ببرند با معیارهای اقتصاد مقاومتی مطابقت دارد؟ آیا بحث کولبری به مثابه دادن ماهی به نیازمند به جای یادگیری ماهی گرفتن نیست؟ آیا غیر این است که در امر زمامداری و حکومتداری علیالخصوص در نظام اسلامی باید کرامت انسانی در اولویت قرار گیرد؟ آیا با بحث کولبری کرامت انسانی مردم حفظ میشود؟ آیا آسیبهای پوشش خبری این قضیه در رسانههای خارجی مقداری مورد تامل قرار گرفته است؟
جدا از بحث انسانی این قضیه، تا حال این پرسش مطرح شده است که پشت پرده این نوع قاچاقهای خرد چه کسانی هستند؟ چندین هزار کولبری که هرروزه کالاها را قاچاق میکنند، واقعا از سود اصلی آن بهرهمند میشوند؟ قضیه کولبرها همانند تکدیگرانی هستند که در شهرهای بزرگ صبح و شب در گرما و سرما فعالیت میکنند ولی از سود اصلی کار خود بیبهره هستند، آنها فعالیت ۲۴ ساعته میکنند بدون آنکه کوچکترین نقشی در تولید ملی داشته باشند. اگر در پشتپرده، مافیای این جریان با اجیر کردن بچههای بیسرپرست و… سود اصلی را به دست میآورند و احیانا در برجهای آنچنانی سکنی میگزینند در قضیه کولبری نیز این افراد پشتپرده هستند که سود اصلی عایدشان میشود.
اگر این قضیه به این شکل ادامه پیدا کند و قوای انتظامی کشور حتی جرئت برخورد با اشکال امنیتی این عمل غیرقانونی را نداشته باشند آیا میتوان به امنیت ملی و اقتصادی کشور خوشبین بود؟ آیا تداوم این عمل باعث شروع اعتراضها در استانهای مرزی دیگر کشور نخواهد شد؟ بر اساس چه منطق و استدلالی صرفا باید مردم برخی مناطق اجازه قاچاق داشته باشند؟
بهتر است به جای توجیه اینگونه اقدامات و «بازی با امنیت ملی» کشور که در ابعاد مختلف آن به قیمت خون هزاران شهید بهدست آمده است مسئولین محلی و ملی دنبال راهکارهای دیگری باشند که منتهی به کارآفرینی، تولید ملی، اشتغالزایی آبرومند و در خور ارزش و شان انسانی شود. برخی مسئولین اگر اینقدر که تلاش برای قانونی کردن این عمل و بیمه کردن این اشخاص و…. کردهاند تا حال از خود پرسیدهاند چقدر برای جذب سرمایهگذار در بخشهای مختلف تلاش کردهاند؟ آیا تابهحال برنامهریزی خاصی برای ظرفیتهای گردشگری، کشاورزی و دامداری منطقه کردند؟ آیا بهتر نیست جاذبههای گردشگری این منطقه مورد توجه مسئولین منطقه قرار گیرد؟
با توجه به وجود گروههای تروریستی همچون پژاک و پکک در منطقه و حرکات تحریکآفرین در منطقه عراق با پشتیبانی اسرائیل به نظر میرسد در آینده این حجم زیاد رفتوآمد در یکی از حساسترین مرزهای کشور – که سالها برای ایجاد و حفظ نظم و امنیت خون هزاران تن از جوانان این مرز و بوم جاری گشته- میتواند منشا مشکلات زیادی شود و همین عامل نیز ضروری مینماید که نیروی انتظامی کشور در این برهه حساس شاهد حمایتهای مادی و معنوی بیشتر مسئولین شود و اینگونه اقدامات نیروهای نظامی و امنیتی به ویژه مرزبانان که به صورت شبانهروزی و بدون هیچ منتی در سرما و گرما در حال خدمت هستند مورد قدردانی ویژه قرار بگیرند.
به قلم: رحمت مهدوی- فعال سیاسی