عصرتبریز – سعید عبدی: همیشه یک بازی در هر فصل هست، و یک لحظه که در همان لحظه از بازی همه چیز می تواند تغییر کند، لحظه ای که برای همه فصل همه چیز یکپارچه می شود یا از هم می پاشد.
جمله بالا، بخشی از کتاب “یونایتد نفرین شده” به قلم “دیوید پیس” که راوی آن “برایان کلاف” سرمربی وقت تیم لیدزیونایتد در دهه ۷۰ است. او از یک اتفاق خاص صحبت می کند، لحظه یا بازی که می تواند همه چیز را یک پارچه کند یا از هم بپاشد! اتفاقی مشابه آن چه که در هفته بیست و پنجم برای تیم تراکتورسازی رخ داد. این اتفاق باعث شد تا همه چیز از هم بپاشد، تمام آن چیزی که بعد از یک و نیم فصل ناکامی، یکپارچه شده و تراکتور را بار دیگر در مسیر قهرمان شدن قرار داده بود. همه چیز اما از هم پاشید، آن هم در بدترین زمان ممکن. بی شک اتفاقی که برای تراکتور در بازی مقابل سپیدرود رخ داد، مصداقی بارز برای نقل قول معروف برایان کلاف است. تراکتورسازی در شرایطی مقابل سپیدرود شکست خورد که در فاصله شش هفته مانده به پایان بازی های لیگ برتر، برای قهرمان شدن این تیم هیچ عذر و بهانه ای وجود نداشت. شکست مقابل سپیدرود و حواشی بعد از آن همه چیز را به هم ریخت، همه آن چیزی که باعث شده بود تی تی ها کلی خاطره تلخ را به خاطرش فراموش کرده و بار دیگر سودای قهرمانی در سر بپرورانند.
وقتی زندگی در آذربایجان از سر گرفته شد
در کتاب بازیکن مخفی می خوانیم: “بسیاری از مردم، فوتبال را مکانی برای تسویه حساب شان با سختی های دنیا می دانند. فوتبال برای بعضی هایشان مثل فراخوانی رادیویی برای شکایت از روزگار و ناله سر دادن است. بعضی های دیگرشان هم می آیند تا بنا به دستور زن هایشان دو سه ساعتی بیرون از قفس خانه، عقده های حقارت شان را سر فوتبال خالی کنند. می شود آدم های زیادی را از نوجوان تا پیرمرد در استادیوم ها دید که هرچه از دهانشان بیرون می آید، فریاد می زنند.”
این یک تعریف روی کاغذ از هواداران فوتبال است. فوتبال اما در بسیاری از مکان ها، فراتر از این کلمات، به معنای زندگی است. معنای فوتبال در خطه آذربایجان همانی است که با جملات بالا در تناقض کامل قرار دارد. شاید هزاران هواداری که پای به ورزشگاه یادگار امام می گذارند تا تراکتورسازی را تشویق کنند جزو گروه بالا هم باشند اما قطعا، دلیل شماره یک حضورشان در ورزشگاه، اهداف یاد شده نیست. این گروه پر جمعیت، فوتبال را که نه تراکتورسازی را دلیل زندگی خود می دانند. آنها فوتبال را دوست دارند چون تراکتور محبوب شان، جزئی از آن است. برای این مردم، برد و باخت های تراکتورسازی فراتر از سه امتیاز ارزش دارد. آنها ساعت زندگی خود را با بازی های تراکتور کوک می کنند و حال شان بسته به شرایط تیم شان، خوب و بد می شود.
در چنین شرایطی، قرار گرفتن تراکتورسازی در یک بحران بزرگ، برابر است با اختلال زندگی خیل عظیمی که تراکتورسازی را عاشقانه دوست دارند. اتفاقاتی که پس از محرومیت نقل و انتقالاتی تراکتور رخ داد، این تیم را از یک مدعی قهرمانی در لیگ شانزدهم به یک تیم پایین جدولی در لیگ هفدهم تبدیل کرد. تیمی که حتی در روزهای پایانی لیگ هفدهم، دلهره سقوط داشت! با این حال در لیگ هجدهم، اتفاقاتی رخ داد که همه چیز را تغییر داد. در لیگ هجدهم، زندگی در آذربایجان از سر گرفته شد چون تراکتور دوباره به پا خواسته بود.
من خوبم، چون تراکتور خوب است، من بدم، چون…
بر اساس آن چه که در کتاب “فوتبال و فلسفه” از “تد ریچاردز” می خوانیم؛ دیدگاه افلاطونی فوتبال بیان می کند که روشی ایده آل برای بازی فوتبال وجود دارد و این ایده آل ، مستقل از خود بازی، تیم ها و نتیجه مسابقه است.
تراکتور ۹۸-۹۷، فراتر از همه بحث های فنی، یک تیم دوست داشتنی و سرشار از امید و آرزو برای هوادارانش بود. حال تی تی ها با این تیم خوب بود. تیمی که از دو پنجره نقل و انتقالاتی محروم شده بود و در اولین پنجره پس از پایان محرومیتش نیز عملکرد قابل دفاعی نداشت، در آغاز لیگ هجدهم، سراغ ستاره هایی رفته بود که تک تک شان، یک وزنه برای هر تیمی محسوب می شدند. دور هم جمع کردن ستاره های سرشناس تیم ملی فوتبال، یکی از اتفاقاتی بود که برای آشتی تی تی ها با تیم محبوب شان کارساز بود. خارجی های باکیفیت و پایان داستان گله بازیکنان از مشکلات مالی و اعتصاب های اعصاب خردکن، از تراکتور ۹۸-۹۷ یک تیم ایده آل ساخته بود.
حال هواداران تراکتور خوب بود، چون تراکتور خوب بود. یک تیم پر ستاره و مدعی برای فراموش کردن اتفاقات تلخی که سال گذشته تی تی ها را از معشوقه شان دور کرده بود، کافی بود تا بار دیگر شکوه به یادگار امام بازگردد. نتایج تراکتور در لیگ هجدهم نوسان بسیاری داشت اما شرایط مسابقات به گونه ای رقم خورد که این تیم تا هفته بیست و پنجم یکی از مدعیان اصلی قهرمانی به شمار می رفت. این یک پوئن مثبت برای فوتبال آذربایجان به شمار می رفت. نه تنها فوتبال بلکه ورزش آذربایجان در طول سال های اخیر همواره به داشتنن تراکتور می بالیده و کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر، می توانست فراتر از فوتبال و ورزش بلکه هر بخش دیگری از این خطه را تحت الشعاع قرار دهد. این شرایط ایده آل باعث شد تا در طول فصل جاری شاهد روزهایی شیرین و پر خاطره در میان مردم خطه آذربایجان باشیم که عامل آن “تراکتور” بود و بس. روزهای پایانی لیگ هجدهم اما همه این خاطرات به تلخی گرایید…
اتفاقی که چند روز پیش رخ داد و طی آن “ایکی قاپلی” تبریز در آتش سوخت، دل مردم آذربایجان را به درد آورد؛ همان گونه که هفته های پایانی لیگ هجدهم نیز تاثیر مشابهی در مردم این خطه داشت. درست مثل بازار تاریخی تبریز که هویت و تاریخ مردم آذربایجان و شهر تبریز است، تراکتور نیز چنین نقشی در بین مردم این خطه دارد.
تراکتور ۹۸-۹۷ شروعی برای یک رویای بزرگ
سوای همه آن چه که خواندید، تراکتور ۹۸-۹۷ را باید شروعی برای یک رویای بزرگ بدانیم. این تیم همان گونه که می دانید و در این مطلب هم خواندید، بعد از پشت سر گذاشتن یک بحران بزرگ، به پا خواست و دوباره مدعی شد. تراکتور ۹۸-۹۷ به قدری خود بود که خیلی زود، روزهای تلخ اش به فراموشی سپرده شود. اگر فوتبالی به موضوع نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که تبدیل رتبه دهم سال گذشته به رتبه پنجم، یک اتفاق خوب برای تراکتور به حساب می آید. هر چند نباید این نکته را نیز فراموش کنیم که هواداران تراکتورسازی تیمی را سال گذشته در مکان دهم جدول رده بندی دیدند که سال های سال به عنوان یکی از مدعیان اول قهرمانی در مسابقات لیگ برتر حضور داشت.
با کنار هم قرار دادن همه معادلات، می توانیم با قاطعیت این موضوع را بیان کنیم کنیم که تراکتور ۹۸-۹۷ شروعی برای یک رویای بزرگ بود. این تیم با پشت سر گذاشتن یک بحران بزرگ، بار دیگر شخصیت تیمی خود را بازیافت و به جمع مدعیان بازگشت؛ پا به پای دیگر تیم های مدعی جنگید و در نهایت نیز با چند امتیاز ناقابل از کسب سهمیه و مقام قهرمانی بازماند. به این ها جام و سهمیه نمی دهند! درست! ولی فوتبال همواره در جریان است. پایان لیگ هجدهم، پایان فوتبال نیست و تا هستیم و نفس می کشیم، فوتبال جزئی از زندگی ما هست و خواهد بود.
تراکتورسازی لیگ هجدهم را آن گونه که پیش بینی می شد به پایان نرساند اما این امید را در دل هوادارانش زنده کرد که بار دیگر می توانند روی تیم شان حساب باز کرده و در هفته های پایانی لیگ، برای کسب قهرمانی و سهمیه حرص و جوش بخورند، نه اتفاقات تلخی چون محرومیت و بدهی و اعتصاب. در صورتی که شاکله تیم فعلی حفظ شده و شاهد اعمال تغییراتی جزئی در برخی از قسمت های تیم باشیم، تصور قدرتمندتر شدن تراکتور در لیگ نوزدهم، تصوری کاملا نزدیک به واقعیت خواهد بود.