با نگاه تاریخی و ارزشی با این پیشینه جایی برای رابطه و گفت و گو با روسیه و حتی ترکیه نمی ماند، اما این کارنامه های سیاه ماند و روابط ایران با دو کشور توسعه یافت. به یک دلیل ساده: منافع ملی. عصر تبریز: در روابط ایران و روس نخست دو جنگ تاریخی ایران و […]
با نگاه تاریخی و ارزشی با این پیشینه جایی برای رابطه و گفت و گو با روسیه و حتی ترکیه نمی ماند، اما این کارنامه های سیاه ماند و روابط ایران با دو کشور توسعه یافت. به یک دلیل ساده: منافع ملی.
عصر تبریز: در روابط ایران و روس نخست دو جنگ تاریخی ایران و روس به یاد می آید که تلخ ترین مواجهه ایرانیان در عصر مدرن با دنیای بیرونی بود که روس ها با توپ آمده بودند و ایران واجد ارتش مجهز و متحدی نبود که از پس مهاجمان برآید و اگر واقع بینانه قضاوت کنیم باید بگوییم چه بسا اگر به همان تسلیم شهرهای قفقاز تن نمی دادیم تمام خاک ایران را توبره می کردند و تا تهران پیش می آمدند.
پس از آن نیز ماجرای رفتار موهن و تحقیر آمیز گریبایدوف قابل ذکر است که در ربودن زنان مسلمان گرجی با توجیه بازگرداندن آنان مشارکت کرد و مردم تحقیر شده در جنگ این یکی را تاب نیاوردند و مثله اش کردند و باز بخت با دربار قاجار یار بود که خود تزار هم می خواست از شر نمایشنامه نویس منتقد حکومت خلاص شود که او را به ماموریت تهران فرستادند و عذرخواهی رسمی هیات ایرانی ( با عضویت و دیپلماسی میرزا تقی خانی که هنوز امیر کبیر نشده بود) را پذیرفتند وگرنه اگر خشم می گرفتند و باز به سوی ایران و به خون خواهی وزیر مختار مقتول می تاختند معلوم نبود چه اتفاقی می افتاد.
این کارنامه چنان سیاه بود که در پی پیروزی بلشویک ها و برافتادن تزار، لنین از لغو قراردادهای ظالمانه گذشته خبر داد و به همین خاطر نگاه ایرانیان به همسایه شمالی تغییر کرد تاجایی که شاعران سرشناسی در ستایش لنین شعر سرودند! با این حال اندک زمانی بعدتر همین لنین متهم به معامله بر سر میرزا کوچک خان جنگلی شد و همین اتحاد شوروی در دوران جانشین لنین- استالین- وارد خاک ایران شد و آذربایجان را مدتی در تصرف داشت. سالخوردگان آذری ، خاطرات تلخی از توحش نظامیان روس در دوران اشغال آذربایجان دارند.
آنچه در چند سطر زیر می خوانید ، تنها بخشی از جنایات روس هاست: در ۲۹ ذیحجه سال ۱۳۲۹ هـ.ق سربازان روس که در تبریز مستقر شده بودند برای تعمیر سیم تلفن قصد رفتن به بالای بام شهربانی تبریز را داشتند که با ممانعت یکی از پاسبانان شهربانی تا کسب دستور از مافوق ماجه شدند. بلافاصله افسر روس و چند تن از سربازان به طرف مأموران ایرانی تیراندازی کرده آنها را به قتل رساندند. از این زمان درگیریها در تبریز آغاز شد و مردم دست به مقابله زدند و هجوم گستاخانه روسها را پاسخ گفتند.
درگیریها و خشونت روسها به حدی شدید بود که وزیر مختار ایران در لندن به وزارت خارجه انگلستان گزارش داد که سپاهیان روس در تبریز پانصد زن و کودک را قتل عام کردهاند.
بعد از این کشمکشها بود که روسها چوبههای دار را برپا کردند و در روز دهم محرم ۱۳۳۰ هـ.ق، ثقهالاسلام تبریزی، مجتهد وطن پرست و مردم دوست آذربایجانی و جمع دیگری از آزادیخواهان از جمله خواهرزاده علی میسیو را اعدام کرده و بیرق خود را در بلندترین نقطه شهر نصب کردند.
روسها همزمان با وقایع تبریز، در رشت و انزلی نیز دست به کشتار مردم زدند.
نکراسوف کنسول روسها در رشت تعداد زیادی از آزادیخواهان را به کنسولگری احضار و پس از محاکمه فرمایشی آنان را اعدام کرد که اکنون قبر چهار تن از آنان در حیاط بیمارستان پورسینای این شهر قرار دارد.
در جریان جنگ جهانی دوم نیز برغم آن که ایران اعلام بی طرفی کرده بود ، ارتش سرخ روسیه وارد ایران شد و بسیاری از شهرهای ایران را به اشغال خود در آورد.
این روسها بودند که در ۲۹ مارس ۱۹۱۲ حرم مطهر حضرت رضا (ع) را به توپ بستند که بر اثر این اقدام فجیع عدهای از مردم و زوار بیگناه ، که در صحن مطهر اجتماع کرده بودند قتل عام شدند.
به توپ بستن مجلس ملی در دوران محمدعلی شاه قاجار نیز توسط ژنرال لیاخوف روسی صورت گرفت که لکه ننگی در تاریخ پارلمانی بود.
خاطره تلخ بعدی مربوط به رفتار شوروی ها در قبال دولت مصدق است. درست است که مادام که استالین زنده بود آمریکایی ها حساب می بردند و یکی از دلایل کودتای ۲۸ مرداد مرگ استالین و احساس گشاده دستی آمریکایی ها ذکر می شود اما قبل از آن با بهانه تراشی های مختلف ذخایر طلای ایران را در اختیار دولت ایران قرار ندادند. کاری که عکس آن را در قبال دولت کودتا انجام دادند.
نوع رابطه حزب توده با اتحاد شوروی نیز طی دهه ها مطرح بود بسیاری بودند که به اتهامات جاسوسی دستگیر و محکوم می شدند و معلوم بود که شوروی از مداخله در امور ایران دست بردار نیست.
از نمونه های بعد از انقلاب نیز می توان به تحویل سلاح های روسی به عراق اشاره کرد. تا جایی که در یکی از دیدارهای آیت الله هاشمی رفسنجانی و سفیر شوروی در تهران آقای هاشمی به صراحت به او می گوید: « موشک های شماست که بر سر مردم ما می ریزد.»
در حال حاضر نیز بحث رژیم حقوقی دریای خزر مطرح است که روسیه و متحدان آشکارا برآنند سهم ایران را تقلیل دهند.
ماجرای نیروگاه اتمی بوشهر نیز از جمله مظالم روس ها به ایرانیان است که ربع قرن پول و انواع امتیازات را از ایران گرفتند تا یک نیروگاه تحویل دهند!
به این موارد امضای روسیه پای قطعنامه های تحریم شورای امنیت سازمان ملل و تحویل ندادن موشک های اس ۳۰۰ برای تقویت سامانه دفاعی را اضافه کنید. روس همواره از کارت بازی اس ۳۰۰ برای امتیاز گیری از رقبای خود استفاده می کنند هر چند طی روز های گذشته اخبار امیدوار کننده ای از تحویل این پدافند هوایی به گوش می رسد.
و اما عثمانی ها(ترکیه)
اوج درگیریهای عثمانیان با همسایهی شرقی خود ایران، به ظهور حکومت شیعه مذهب صفوی در آذربایجان باز میگردد. عثمانیها خود را وارث خلافت سنی در بغداد میدانستند و از همین رو برای خود جایگاه فرمانروایی بر تمام مسلمانان را قائل بودند. بنابراین پذیرش ظهور یک دولت ترک زبان شیعه به نام دولت صفوی در ایران، برایشان ناگوار بود. این همه در شرایطی بود که ایران پیش از آن نیز نه تنها هیچگاه در زیر تیول عثمانیان نبوده بلکه پیش از فروپاشی دستگاه خلافت در بغداد، خود را از زیر بار اطاعت از خلیفهی عباسی رهایی داده بود.
علاوه بر نگرانیهای مذهبی، ایجاد یک حکومت قدرتمند مرکزی در ایران نگرانی دیگر عثمانیان بود. مجموعهی این عوامل و دیگر شرایط، باعث شد سلطان سلیم پاشا، امپراطور عثمانی احساس کند باید به گسترش مرزهای شرقیاش پرداخته و برای دفع این خطر به ایران حمله کند. پناهنده شدن سلطان مراد -رقیب سلطان سلیم در خلافت- به ایران باعث گردید بهانهی لازم برای حمله به ایران را ایجاد شود تا جنگ چالدران با تجاوز عثمانی به ایران آغاز گردد.
جنگ چالدران
عثمانی در آن زمان در اوج قدرت خود بود. مورخین، سپاه عثمانی را برجسته ترین سپاه وقت در دنیا میدانند. این سپاه به سلاح گرم و نیروی دریایی مجّهز بود. این درحالی بود که هنوز چند سالی از تشکیل حکومت صفوی بوسیلهی شاه اسماعیل اول نگذشته بود و دولت او صرفا محدودهای در آذربایجان و مناطق اطراف آن را در اختیار داشت. در این جنگ سپاه عثمانی از توپ وتفنگ استفاده میکرد و اولین جنگی بود که سپاه ایران با تسلیحات گرم و آتشین روبرو میشد.
براساس آنچه مورخین دوطرف نگاشتهاند تعداد سربازان سپاه عثمانی ده برابر سربازان ایرانی بود و از آمادگی بیشتری برخوردار بودند. امپراطور عثمانی توانست با غافلگیر کردن شاه اسماعیل فرصت تجهیز و آمادگی سپاه را نیز از او بگیرد تا همه چیز برای یک پیروزی کم هزینه آماده شود.
مردم آذربایجان اسیر نشدند!
با این وجود اما سربازان ایرانی که اغلب از شیعیان آذربایجان و اطراف آن بوده و شاه اسماعیل را علاوه بر حاکم سیاسی، مرشد دینی خود نیز میدانستند؛ دلاوریهای حیرتانگیزی در برابر سربازان متجاوز عثمانی انجام داده و توانستند توپهای سپاه عثمانی را از کار بیندازند. ولی شرایط نابرابر جنگ سرانجام باعث شکست و عقبنشینی سپاه ایران شد. سریازان ایرانی با ایمان و فداکاری تا پای جان ایستادگی و مقاومت کردند و بسیاری از آنان کشته شدند. براساس برخی نقلهای تاریخی شاه اسماعیل که با ۱۵۰۰ سرباز از جبهه باز می گشت ۱۹۰۰ اسیر با خود آورده بود، در حالی که هیچ کس از سربازان ایرانی اسیر نشده بود. در منبعی دیگر خبر از اعدام کلیه اسیران ایرانی در اردوگاه عثمانی داده می شود.
وحشیانه ترین کشتار مردم آذربایجان و تبریز توسط عثمان پاشا و تصرف دیگر بار تبریز در سال ۹۹۳ هـ و در اوج ضعف صفویه و پادشاهی سلطان محمد خدابنده صفوی انجام شد.
مورخان عثمانی می نویسند:
عثمانیان در شهر پراکنده شدند و به دستور عثمان پاشا به غارت مردم پرداختندو رعایا را اسیر کردند و در اثر جنگ و آتش سوزی تبریز به ویرانه ای بدل شد . (صبحی تعلیق زاده – صفحه ۳۲۴)
«بیداری» از شاعران عثمانی وصف جنایات صورت گرفته در تبریز را این چنین بیان میکند:
چون تبریز آذمی ایدی خلق باطل
دگیلدی بعضی هیچ اصلاحه قابل
ایدی یاکا و تبریزی ییکا
خراب ایده و آندان رومه چیکا!!؟
چون باطل مذهبی
پچوی تاریخ نگار عثمانی :
به فرمان عثمان پاشا قتل عام اهالی تبریز اغاز شد . سادات و شرفا و بازرگانان و ارباب صنعت و هر که در شهر بود جمله را در سه شبانه روز از دم شمیر گدراندند (تاریخ پچوی- صفحات ۹۸ و ۹۹)
در کنار این کارنامه سیاه عثمانی، ترکیه کنونی نیز با حمایت های پنهان از تروریست های پژاک همواره باعث به شهادت رسیدن هموطنان و نیروهای انتظامی و نظامی کشورمان شده اند.
علاوه بر آن ترکیه با گسترس روابط با کشورهای عربی مخالف ایران همواره در راستای اهداف این کشورها و بویژه رژیم صهیونیستی(اسراییل) قدم برداشته است.
اگر حمایت های مالی و نظامی ترکیه از گروه های تروریستی داعش و النصره و همچنین تسلیح گروهای ترکمن مخالف سوریه را اضافه کنیم کارنامه ترکیه به اندازه روس ها در سیاه خواهد بود.
با نگاه تاریخی و ارزشی با این پیشینه جایی برای رابطه و گفت و گو با روسیه و حتی ترکیه نمی ماند، اما این کارنامه های سیاه ماند و روابط ایران با دو کشور توسعه یافت. به یک دلیل ساده: منافع ملی.
پای منافع ملی در میان باشد هر کنش و اتفاقی شدنی است مشروط به این که مذاکره کننده نمایندگی و صلاحیت داشته باشد و البته با فن گفت وگو آشنا حال طرف مقابل می خواهد روسیه باشد یا آمریکا و ترکیه و یا هر کشور دیگر.
در حال حاضر نیز روسیه با حضور نظامی در سوریه هر چند دنبال اهداف استراتژیک خود می باشد ولی در کل در راستای منافع ملی ایران و در حمایت از محور مقاومت می باشد، چرا که اگر ایران و روسیه اگر امروز در خاک سوریه و عراق با گروه های تکفیری و تروریستی مقابله نکنند مجبور خواهند بود در ایران و قفقاز با این غده های سرطانی متولد شده توسط محور سعودی-اسراییلی و غربی مقابله کنند. هر چند که دیدگاه دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه روس ها به دنبال تضعیف نقش ایران در بحران سیاسی هستند، زیرا بعدها ممکن است ایران با آمریکا وارد معامله شود.
در پایان یادآور می شود این نوشتار در پاسخ به انتقاد یکی از کاربران عصر تبریز که نوشته بود: “آقا اسم سایت شما عصر تبریز هست . هنوز داغ فجایعی که روس ها در تبریز ایجاد کردند تازه است . هنوز داغ اعدام مشروطه طلبان تبریز توسط روس ها تازه است طوری از پوتین دفاع می کنید که فکر نمی کنم اگر ترکیه هواپیمای ایرانی رو زده بود اینکار رو می کردید . حضرت امام هم فرمودند که نه شرقی نه غربی چطور شده که حالا قبله شما شده آقای پوتین ؟” منتشر شد تا ضمن احترام به مخاطبان و در نظر گرفتن انتقادات آنها ضرورت حفظ منافع ملی ایران در انتشار اخبار عصر تبریز در نظر گرفته شود.
مسافر
تاریخ : ۲ - اسفند - ۱۳۹۵ممنون از مطلب خوب و مستند
متاسفانه جنایات عثمانی ها را بعضی ها نمیخواهند بشنوند