در حالی که در گوشه و کنار ایران، بسیاری از خانواده ها هزینه گردش یک روز تعطیل در خارج از محدوده شهر و روستای خود را نداشته و ندارند، برخی از مسئولان و مقامات، هزینه های سفر های خارجی خود را هم به پای ماموریت های اداری می نویسند ! عصر تبریز: هنوز هم برای […]
در حالی که در گوشه و کنار ایران، بسیاری از خانواده ها هزینه گردش یک روز تعطیل در خارج از محدوده شهر و روستای خود را نداشته و ندارند، برخی از مسئولان و مقامات، هزینه های سفر های خارجی خود را هم به پای ماموریت های اداری می نویسند !
عصر تبریز: هنوز هم برای بسیاری از مردم ما جای سوال است که ساختار تنظیم این سفرهای خارجی و دستورالعمل این هزینه کردها بر چه اساسی است؟ وقتی یک مسئول دولتی از مجموع ۴ تا ۵ سال حضورش در راس یک دستگاه دولتی، حداقل یک سال از آن ایام را در سفر خارجی بوده و بالغ بر ۴۸ مسافرت خارجی داشته چگونه می توانسته درد و رنج و مشکلات مردم را درک کند؟ چگونه می توان با این هزینه ها ادعای عدالت ورزی و شعار صرفه جویی و مردمی بودن داشت؟
تاریخ دویست سال اخیر ایران، از دو سفر خارجی ناصرالدین شاه به فرنگ عنوان اولین و در عین حال پر هزینه ترین و ننگ بارترین سفر رسمی و خارجی مقامات عالی رتبه ایران به کشورهای خارجی و عمدتا اروپایی یاد می کند. دو سفری که هنوز هم رد پای مذاکرات، مراودات، تصمیم گیری ها، خیانت ها و تبعات سنگین عیاشی های پادشاه و اطرافیان شاه قاجار بر جیب ملت و دولت سنگینی می کند. سفر به فرنگ، اگر در آن دوران چنین سرو صدا کرده و قابلیت انعکاس و انتشار در صفحات تاریخ این سرزمین زخم خورده را پیدا کرد اما به رغم تقبیح آن هزینه کردها، در حکومت پهلوی دوم هم تداوم یافت. هزینه های کلانی که دربار شاهی ایران برای تامین هزینه های سنگین سفر وابستگان دربار و دستگاه طاغوتی به اروپا و امریکا و سواحل خوش آب و هوای کارائیب و قناری و اقیانوسیه پرداخت، از جیب همین ملت مظلوم بود که در ملغمه ای از تبلیغات دروغین و آمیخته با وعده های کذب و فریبنده تمدن و پیشرفت گم شد تا مبادا صفحات تاریخ دیگر بار از این هزینه های سرسام آور ذکر خیری و انتقادی بکند!
اما با این حال بعد از یک دوره کوتاه مدت بعد از پیروزی انقلاب و درگیری ایران با یک جنگ تحمیلی، این رفتارهای اشرافی و معاشرت های پرهزینه، بار دیگر در سبد هزینه برخی مسئولان کشور جای پایی باز کرد تا از از تعداد سفرهای خارجی شان، به عنوان یک پرستیژ سیاسی و پایگاه اجتماعی و تبرج و تفاخر و خود بزرگ بینی یاد کنند.
در حالی که در گوشه و کنار ایران، بسیاری از خانواده ها هزینه گردش یک روز تعطیل در خارج از محدوده شهر و روستای خود را نداشته و ندارند، برخی از مسئولان و مقامات، هزینه های سفر های خارجی خود را هم به پای ماموریت های اداری می نویسند!
رد پای این حیف و میل و ریخت و پاش منحصر به یک دولت اصولگرا و یا اصلاح طلب هم نبوده است. هنوز هم ماجرای سفر ۱۲۰ نفره احمدی نژاد و اطرافیانش به سازمان ملل آن هم با هزینه دولت از یادها نرفته است. همچنان که هزینه های مسافرت برخی نمایندگان و وزرا و منسوبین آنها در دوران دولت هاشمی فراموش ناشدنی است.
در دولت تدبیر و امید روحانی نیز هر چند بر ضرورت اجتناب از سفرهای غیرضروری دولتی تاکید می شود اما با این حال از گوشه و کنار ایران و آذربایجان شرقی چنین به گوش می رسد که تنها شکل سفرها و مقصد و عنوان آنها ندکی تغییر شکل داده و گرنه در بر روی همان پاشنه می چرخد! تاسف بارترین بخش ماجرا جایی است که هیچ سازمان و نهاد و شخصیتی نیست که برای یک بار هم که شده ماحصل و دستاورد این سفرهای گران قیمت و پرهزینه را برای ملت و حاکمیت تشریح کند.
فرماندار تبریز به تازگی در یکی از سخنرانی های خود، با گوشه وکنایه از ماجرای سفرهای خارجی یکی از مسئولان سابق آذربایجان شرقی پرده برداشت که یک چهارم تا یک پنجم دوران ماموریت خود در استان آذربایجان شرقی را در سفر خارجی بوده است! . هر چند که نام مسافر و ماجرای این سفرها اظهر من الشمس بوده و برای اغلب مردم آذربایجان، «مارکوپولو» قصه ما فردی شناخته شده است اما با این حال هنوز هم برای بسیاری از مردم ما جای سوال است که ساختار تنظیم این سفرهای خارجی و دستورالعمل این هزینه کردها بر چه اساسی است؟ وقتی یک مسئول دولتی از مجموع ۴ تا ۵ سال حضورش در راس یک دستگاه دولتی، حداقل یک سال از آن ایام را در سفر خارجی بوده و بالغ بر ۴۸ مسافرت خارجی و همین تعداد دیدار از کشورهای خارجی داشته چگونه می توانسته درد و رنج و مشکلات مردم را درک کرده و از نزدیک به رفع و رجوع آنها اهتمام ورزد؟ چگونه می توان با این هزینه ها ادعای عدالت ورزی و شعار صرفه جویی و مردمی بودن داشت؟
هیچ کس نمی تواند منکر مفید بودن برخی سفرهای کارگاهی، آموزشی و حتی سیاسی باشد اما اگر حساب و کتاب این سفرها از دست «دولت – ملت» خارج شود دیگر نمی توان از آن به عنوان راهبرد شناخت بیشتر مدیران و آشنایی آنها با دستاوردها و پیشرفت های دیگر جوامع یاد کرد.
آفت خزنده و مسری سفرهای ماموریتی اکنون تا آنجا پیش رفته که سفرهای داخلی مدیران را هم شامل شده است. در کنار محدود ساختن سفرهای خارجی باید سفرهای داخلی برخی از مسئولان، مدیران و خانواده های آنها هم کنترل شود تا میادا، ویروس سفرهای ماموریتی که البته برخی از آنها هزینه هایی برابر با سفرهای خارجی دارند، بر خزانه ملت نفوذ نکند.
حالا این مدیران بی درد اشراف زده، از نظر تعداد سفرها و روزهای در سفر، مارکوپلوهای دوران ما لقب گرفته اند. تنها فرقی که دارند این است که مارکوپلو آن جهانگرد ونیزی، حداقل دست نوشته و گزارش سفر و سفرنامه ای از خود بر جای گذاشته تا دیگران بخوانند و عبرت بگیرند اما مدیران ما یا به عبارتی مارکوپلوهای دوران ما، جز چند عکس یادگاری و خانوادگی و محرمانه! چیزی برای عرضه و ارائه و انتقال تجربیات چیزی ندارند و تنها به آن سوغاتی های گران قیمت و هدایای دول غربی و شرقی و … در ویترین خانه های میلیاردی و کمد تزئینی فرزندان و هسرانشان بسنده کرده اند!
ای کاش سیستم و مکانیزمی از سوی مجلس شورای اسلامی و دولت و دستگاه های نظارتی و بازرسی تدوین و ارائه شود که بر اساس آن:
اول: مسافران این سفرهای پرخرج و پست سازمانی آنها تعریف شده و هدف از این سفرها نه بر اساس مفاد تکمیل برگ ماموریت کلیشه ای و اداری! بلکه بر اساس واقعیات و ضرورت های سفر تشریح و تبیین شود.
دوم: تعداد این سفرها با هر عنوان و نامی مانند زیارتی، اقتصادی و سیاسی و … اگر از جیب بیت المال باشد محدود و شفاف شود.
سوم: هزینه های تحمیل شده بر خزانه دولت به خاطر سفر خارجی برآورد شود. در این میان حتی در صورت تاکین هزینه های سفر خارجی از سوی یک شرکت خصوصی داخلی و خارجی، باید توجیه اقتصادی و سیاسی این بذل و بخشش غیردولتی! شفاف سازی شود.
چهارم: حتما بعد از پایان سفر، گزارش کامل و مکتوب و شفاهی دستاوردهای سفر به دستگاه های بالادست و حتی مردم و رسانه های گروهی ارائه شود.
اگر دولت و مجلس و سیستم قضایی، این روزها بر روی فیش های نجومی متمرکز شده و به آن حساسیت نشان می دهند و به حق در صدد قطع دست تاراج گران بیت المال و سوء استفاده کنندگان از موقعیت و پست اداری هستند، انتظار می رود اکنون در یک حرکت انقلابی دیگر، ریشه ارتزاق و تفاخر شکم پرستانی را که از جیب بیت المال، به سفرهای خارجی بیهوده و بی فایده رفته یا می روند از سر سفره ملت قطع کنند.
نگارنده: محمد امین خوش نیت (مدیرمسئول آذرقلم)