عمارتت را بساز!
عمارتت را بساز!
هم اکنون ساختمان بلدیه تبریز را موزه شهر نام گذاشته ایم و منتخبین مردم را در آن جا داده ایم. جالب است این منتخبین مردم به اقتضای زمان و به بهانه های مختلف در دوره های متمادی آثار جمع آوری شده موزه را گذاشته اند در سالن های عمارت تا خاک بخورند و در نور آفتاب بمانند و خودشان در اتاق ها و تالارهای این عمارت دفتر و دستک راه بیاندازند!

عصرتبریز – نقی فرشباف: قاسم خان والی و حاج ارفع الملک از نامداران تبریز اند که از آنها بسیار یاد می شود و هر جا قرار بر این می شود که از شهرداری و بلدیه نوشت، نام این دو تن بر سر زبانها می افتد. قاسم خان امیر تومان معروف به والی در روزگار مشروطه خواهی تبریزی ها به تصمیم انجمن ایالتی، تصدی بلدیه را بر عهده گرفت. او خودش نظام نامه بلدیه را نوشت. مدیریتش شهره عام و خاص بود؛ چرا که قبل از این، ریاست کل قشون آذربایجان را بر عهده داشت. قاسم خان قبل از مشروطه، تلفن خانه و کارخانه برق را به تبریز آورد و حتی در راه اندازی تراموای یا همان قونقای تبریز تلاش چشمگیری داشت. وی چاپخانه را نیز به ایران آورد و حتی از جمله موسسین انجمن ادبی تبریز هم بوده است و…

قرار نیست بیشتر از این بر کارهای انجام داده و افتخارات گذشته پرداخت؛ اما این همه برای آن است که می خواهم با طرح یک موضوع عجیب و صد البته سوال غریب نکته ای مهم را به عرض برسانم. بگذارید با کلمات کمی بیشتر بازی کنیم تا در موقع طرح سوال مذبور با شوک ناشی از طرح مسئله روبرو نشویم! قبل از طرح موضوع می رویم سراغ حسینقلی خان ارفع الملک جلیلی او بعداز قاسم خان والی،علی مسیو،حاج میرزا آقا بلوری و محمد علی تربیت پنجمین شهردار تبریز بود که اتقاقا _البته خیلی هم نه اتفاقی _بنای معظم عمارت شهرداری تبریز یادگار دوران مدیریت وی است. سیلی تبریز را ویران می کند. وی همزمان با احداث سیل بند و وسعت بخشیدن به مهرانه رود، ساخت عمارت را آغاز می کند و بعد از چند سال این عمارت معظم تکمیل می شود. استاد مرحوم سردارنیا در کتاب تبریز شهر اولین ها به نکته ای اشاره می کند و می گوید: کار عمرانی که جلیلی انجام داد در تاریخ تبریز بعد از امیر جهانشاه قراقویونلو اتفاق نیفتاده بود!

حالا کمی زمان را بیاوریم جلوتر و از عمارت ساعت که بعدها عنوان زیبای «موزه شهر» را هم بخود گرفته است هم بگویم. این مکان شریف که صد البته شرافت آن بر می گردد به همان شرف المکان بالمکین، به دست مردم تبریز و معماری حاج محمدنامی ساخته شده است و تنها طرح آن آلمانی است و ساعت بالای سرش با پول خود جلیلی از انگلستان خریداری شده و اینکه شکل عقاب است و اینها کم و زیادش را ما تبریزی ها ازبریم.

اصلا موضوع اصلی همین حال نذار این عمارت است. هم اکنون ساختمان بلدیه تبریز را موزه شهر نام گذاشته ایم و منتخبین مردم را در آن جا داده ایم. جالب است این منتخبین مردم به اقتضای زمان و به بهانه های مختلف در دوره های متمادی آثار جمع آوری شده موزه را گذاشته اند در سالن های عمارت تا خاک بخورند و در نور آفتاب بمانند و خودشان در اتاق ها و تالارهای این عمارت دفتر و دستک راه بیاندازند!

خروج اعضای شورای های ادوار مختلف از عمارات ساعت، یک سریال ناتمام، با پایان باز محسوب می شود. هر رییس شورا و عضو شورا ادعا دارد که می بایست این مکان به عنوان یک اثر تاریخی محافظت شده تبدیل به یک موزه واقعی شود و حتی بخشی از آن به عنوان کافه موزه یا مجموعه رویداد محوری در توسعه گردشگری تبریز باشد؛ ولی آنچه مشاهده می شود به جز موارد نادر حضور پررنگ اداری و ایجاد چین و چروک ها و زخم های متمادی بر روی این عمارت پیر است که از ازدحام و شلوغی بی مورد دل نگران است.

به اصل مطلب هنوز نرسیده ایم. قرار نیست سوال خود را همین جا مطرح کنیم. موزه شهر می باید استانداردهای لازم را داشته باشد بی شک مسوولین امر برای رسیدن به آن تلاش ها کرده اند و زحمات فراوان کشیده اند تا مجوز تاسیس بگیرند. به گفته کارشناسان موزه شهر در برخی موارد از استانداردهای پایینی از اشیای به نمایش گذاشته شده، قرار دارد. گفته می شود حتی در چند مرحله اشیا موزه شهر پالایش شده است و هدایای مختلف که شاید در جای خود بسیار ارزشمند هم هستند حذف شده اند .در برخی موارد محل نگهداری و نوع نگهداری آثار برای مثال در بخش فرش غیر اصولی و مخرب نیز هست و… اما با تمام اشکالات متعدد عمارت ساعت باحتساب کارکرد تاریخی اش بی شک اسم بامسمای موزه شهر را بحق یدک می کشد، با اینکه تالاری درخور بزرگانی چون امیر تومان و جلیلی و بقیه بزرگان شهر تبریز هم نداشته باشد؛ ولی برای لامپ و چراغ و فانوس، مجموعه ای نامنظم در آن فراهم شود.

طوطیان شیرین گفتار گویند در این موزه مجسم در چندین فقره اتفاقات سرنوشت ساز روی داده است. اول، احداث آن در قبرستان نوبر بوده است که رحمت خدا بر همه رفتگان، دوم انتقال بخش اداری شهرداری تبریز از این مجموعه است که البته منتخبین شهر(اعضای محترم شورای شهر) به این قسم جریان تاریخی هنوز نپیوسته اند! و سوم قصد و اراده مرمت این اثر که اخیرا در جریان است و از بدو تاسیس چنین اتقاق مهمی روی نداده است. رطوبت شدید و در پی آن خطر نشست ساختمان با یک مشاهده میدانی ساده از زیر زمین مجموعه کاملا مشهود است.

استفاده نادرست و دستکاری های مختلف همچون رنگ کاری و کاغذدیواری ها و غیره تنفس و ماندگاری یک اثر قدیمی را به مخاطره انداخته است و بعضا مرمت غیر اصولی مانند چینش سنگ ها و مواد سنگین تر از بنای اولیه، برج ساعت را آسیب پذیر کرده است. سوراخ سمبه های متعدد از نورپردازی های غیر اصولی تا میخ و درفش جهت جاسازی اشیا که بگذریم بعضا تصمیمات عجیب هم گرفته شده است، تازگی ها بزرگان شهر به این نتیجه رسیده اند که مجموعه احداثی در زیر زمین حیاط عمارت بواسطه استخر زیبای مجموعه در حال تهدید است و این استخر را تعطیل کرده اند. جای تامل است که آیا مجموعه به غلط ساخته شده حیاط عمارت تهدیدی برای استخر و کل مجموعه است یا برعکس آن؟ به هر حال کارشناسان، مرمت عمارت ساعت که با پشتوانه و مطالعه مشاور قرار است به زودی اتفاق بیفتد را مطلوب می دانند به شرطی که نظارت دقیق و اجرا کامل آن با دقت فراوان به انجام رسد، مهمتر اینکه خدای ناکرده در این وهله از تاریخ عمارت ساعت دچار دستکاری بیجا نشود.به این نکته هم اشاره شود که برای ادامه حیات کاخ موزه شهر فکرتازه ای مطرح شده است و کارشناسان صدد ایجاد اساسنامه ای وزین اند تا با در نظر گرفتن مدیریت واحد بعد از تخلیه اداری، این مجموعه به صورت هیات امنای مستقل اداره شود.

اما سوال اصلی ما: انجمنی در صد سال پیش تاسیس و بعد از چند سال عمارتی در خور برای شهر می سازند که البته برای محل خود انجمن در باغ گلستان هم مجموعه ای را تاسیس می کنند چرا بعد از گذشت این همه سال انجمن کنونی شهر در عصر بساز و بفروشی و در این سالهای متعدد برای ساخت مجموعه ای که خودش را اسکان دهد کاری نکرده است؟!