شغلی که کفاف هزینه ها نیست/تدریس با حقوق ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومانی
شغلی که کفاف هزینه ها نیست/تدریس با حقوق ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومانی

چه توجیهی برای احیای نظام معیوب آموزشی دوران پیش از انقلاب و رنگ و لعابی دیگر وجود دارد تا در نتیجه چنین رویکردهایی مردم و نیروهای آموزش و پرورش در یک تناقض و پارادوکس گرفتار شوند.

عصر تبریز:ساعات عصر یکی از روزهای نسبتاً گرم اوایل تیر در تبریز است، از دفتر خبرگزاری خارج شده ام و در مسیر خیابان امام خمینی(ره) به سمت موزه آذربایجان حرکت می کنم، به طور معمول در این ساعات روز به دلیل دمای نسبتاً بالای هوا، خیابان ها و معابر خلوت هستند و معدود افرادی را می توان در حال تردد در پیاده روها دید و امروز نیز مستثنی از این قاعده نیست چرا که هوای تبریز پس از بارش های شدید هفته های گذشته و کاهش ملموس دما، این روزها میزبان هوای تابستانی نسبتاً گرمی است.
همانطور که با چهره ای آفتاب زده و پیشانی خیس از عرق در حال حرکت هستم، صحنه ای توجهم را جلب می کند، چند متری جلوتر و در ورودی پارک خاقانی تبریز عده ای جمع شده اند و در جنب و جوش هستند، کمی که دقیق تر می شوم، می بینم جمعی از بانوان در حال دست به دست کردن کاغذهایی هستند و در حال مکالمه و گاه مباحثه با یکدیگر، به حکم غریزه خبرنگاری قدم هایم را کندتر می کنم و گوش هایم را تیزتر تا شاید دلیل این همهمه و تجمع را بفهمم که در لابلای سخنان در حال رد و بدل شدن میان حاضران، عباراتی چون مدارس غیرانتفاعی، شکایت، اعتراض و مراجعه به نمایندگان مجلس به گوشم می خورد و همین کافی است تا پس از معرفی، سر صحبت را با یکی از حاضران باز کنم و باقی ماجرا را از وی جویا شوم.
کمی که مکالمه پیش می رود، متوجه می شوم اینان جمعی از معلمان حق التدریس مدارس غیرانتفاعی هستند که به وضعیت نابسامان حقوق و بیمه های خود معترض هستند و جمع شده اند تا شاید با امضای طوماری بتوانند صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان امر برسانند.

 

تدریس با حقوق ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومانی و وضعیت نامشخص بیمه در مدارس غیرانتفاعی
بانوی نسبتاً جوانی که پس از اطلاع از هدفم از این گفت و گو بسیار مشتاق توضیح و تشریح وضعیت خود و همکارانش شده است، دلیل این تجمع برای امضای طومار اعتراضی را وضعیت نامناسب معلمان حق التدریسی در مدارس غیرانتفاعی عنوان می کند، موضوعی که در همان ابتدا تعجب مرا برمی انگیزد زیرا همین چند هفته پیش بود که در یکی از بخش های خبری و از زبان یکی از مسئولان کشوری آموزش و پرورش، ارقامی چند ۱۰ میلیونی برای ثبت نام دانش آموزان در مدارس غیرانتفاعی اعلام شد و من که دستی بر آتش تدریس نیز دارم، با خود رویابافی می کردم که اگر در یکی از همین مدارس غیرانتفاعی مشغول بکار می شدم، چه ها که نمی شد و چه حقوقی که نمی گرفتم و اکنون با شنیدن این جمله ها کاملاً جا خورده بودم.
این معلم حق التدریسی که بنا به رسم معمول چنین مکالمه هایی که جنبه اعتراضی دارد، تمایلی به عنوان شدن مشخصاتش نداشت، در توصیف وضعیت خود به عنوان نمونه ای از صدها معلم حق التدریسی دیگر، از مدرک فوق لیسانس شیمی اش می گوید که از دانشگاه تهران اخذ کرده و به دلیل نبود شغل متناسب با رشته تحصیلی و شرایط وی، به ناچار به جمع معلمان حق التدریسی در مدارس غیرانتفاعی پیوسته و اکنون بدلیل مشکلاتی که بخاطر حقوق و بیمه های نامناسب این نوع مدارس برای وی بوجود آمده، نه تنها چرخه معمول زندگی اش دچار اختلال شده بلکه حتی انگیزه خود برای هر فعالیت دیگری را نیز از دست داده است.

وی که با حالتی مستأصل و ناامید سخن می گوید، به نامه ها و مکاتباتی اشاره می کند که برای مسئولان مدارس غیرانتفاعی و آموزش و پرورش، نمایندگان مجلس و حتی رئیس جمهور ارسال کرده اند تا بگویند که جمع کثیری از معلمان مدارس غیر دولتی کشور با تجربه تدریس یک تا ۲۰ سال و اکثریت قریب به اتفاق آموزش دیده و دارای تجربه ای هستند که حقوق و مزایای ماهیانه اندک با میانگین ۳۰۰ هزار تومان دریافت می کنند و چهار ماه از سال بیکار بوده و در این مدت بیکاری نیز هیچ بیمه و حقوقی ندارند و حتی در زمان هایی که تدریس می کنند، بیمه ای برای دو تا ۱۵ روز در ماه شامل آنها می شود.
این بانوی تحصیل کرده در توصیف وضعیت نامناسب خود و همکارانش ادامه می دهد: گاه برخی همکاران  بدون حتی یک روز بیمه مشغول به کار هستند، در صورتی که عمر و جوانی خود را در این مدارس می گذرانیم و همواره به علت نداشتن ثبات شغلی در دغدغه و اضطراب بسر می بریم و فاقد هرگونه دلخوشی، همواره درهای آینده را به روی خود بسته  و تاریک می بینیم و به علت معضل بیکاری نمی توانیم هیچ کار دیگری را انجام دهیم و بهره ای که از تحصیل نصیبمان شده، چیزی جز توشه ای معنوی به نام کسب فضیلت نبوده و از نظر معیشتی هیچ کمکی به ما نکرده است.
وی آمار این قشر از معلمان را حدود ۱۲  الی ۱۳ هزار نفر در سطح کشور می داند و می افزاید: در تمام دوره های آموزش ضمن خدمت نظیر معلمان رسمی آموزش و پرورش دوره هایی را گذرانده ایم و از دست اندرکاران و مسئولان امر انتظار داریم ما را در زمره معلمان پیش دبستانی و شرکتی ها قرار داده  و با توجه به تجارب با ارزش این قشر زحمتکش مشکلات مان را در مجلس و دولت مطرح و پیگیری کنند تا شاید در آموزش و پرورش برای ما هم حق و حقوقی مطابق قوانین وزارت کار گذاشته شود و حق  این معلمان در سطح کشور هماهنگ شود.
در حالی که بغض و ناراحتی این معلم حق التدریسی را منقلب کرده، می گوید: این مشکل جمع کثیری از معلمانی چون من است و تقاضای رسیدگی واحقاق حق داریم زیرا نیروهای آزاد غیر دولتی، از جمله زحمت کش ترین نیروهای آموزش و پرورش محسوب می شوند که متأسفانه با توجه به دریافت حق الزحمه اندک از داشتن کارت پرسنلی، حق بیمه و حتی به رسمیت شناخته شدن در جامعه بی بهره اند و مشکل عمده همه ما حقوق و بیمه است که تقریبا حق اکثریت نیروها بخاطر بی توجهی و نبود نظارت مسئولین و بی انصافی مدیران ضایع می شود و از مسئولین خواهشمندیم با توجه به خدمات بهینه این عزیزان، این قشر از معلمین را نیز مورد توجه خویش قرار دهند.

 
سهولت و افزایش صدور مجوز مدارس غیرانتفاعی دلیل اصلی مشکلات این مجموعه هاست
رئیس اداره مشارکت های مردمی و مدارس غیرانتفاعی اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی نیز در خصوص دلایل ایجاد این مشکلات برای معلمان حق التدریسی می گوید: پرداختی به این معلمان در دبیرستان بر اساس ساعات کار و مطابق قانون کار بوده و در مدارس ابتدایی می توانیم معلمان بازنشسته و شناخته شده ای را معرفی کنیم که حقوق ماهانه بالای یک و نیم میلیون تومانی دارند اما تعدادی نیز هستند که بدلایلی چون سازمان دهی نادرست مدارس و نیز سهولت دریافت مجوز غیرانتفاعی ها، با مشکل دریافتی و بیمه روبرو هستند.

حسن رهبرزاده که خود نیز به وضعیت نامناسب دریافتی و بیمه برخی معلمان حق التدریسی اذعان دارد، می افزاید: پیش از این تنها امکان تاسیس مدارس غیرانتفاعی برای فرهنگیان و نیرو های بازنشسته دانشگاهی وجود داشت اما با تسهیل دریافت مجوز این نوع مدارس بر اساس قانونی که از پنج سال گذشته اجرایی شده، هرکس می تواند با حداقل ۳۰ سال سن و مدرک دیپلم مدرسه غیرانتفاعی دایر کند که البته مدت آزمایشی این قانون به پایان رسیده و با ایراداتی چون لزوم تاهل، داشتن مدرک لیسانس و حداقل ۳۵ سال سن از سوی فرد متقاضی و الزام به بیمه افراد شاغل در این مدارس که شورای نگهبان بر آن وارد کرده، امیدواریم در آینده و با اجرای قانون اصلاح شده، شرایط معلمان این مدارس نیز بهبود یابد.
وی وقتی با پرسش ما در خصوص رویکرد آموزش و پرورش مبنی بر اعطای مجوز صرف به مدارس غیرانتفاعی و نقص در نظارت بر این مدارس روبرو می شود، به هزینه سالانه ۲۳ میلیون ریالی هر دانش آموز اشاره و تصریح می کند: بر همین اساس حتی رویکرد و نگاه دولتی نیز افزایش مدارس غیرانتفاعی با هدف کمک به آموزش و پرورش و کاستن از بار مالی دولت است زیرا تنها در آذربایجان شرقی سه هزار مدرسه غیرانتفاعی وجود دارد و جذب متوسط یکصد دانش آموز در هر مدرسه می تواند رقم قابل توجهی از هزینه های دولتی را کم کند.
با وجود انتقادات و اعتراضات برخی معلمان حق التدریسی در مدارس غیرانتفاعی تبریز، رهبرزاده از قوانین سخت گیرانه آموزش و پرورش در خصوص این مدارس سخن می گوید و اینکه با توجه به فعالیت سه هزار مدرسه از این دست، اگر معلمان بواسطه فعالیت خود شناخته شوند، می توانند با قراردادهای مناسب و در مدارس بنام مشغول به کار شوند.
با این حال رئیس اداره مشارکت های مردمی و مدارس غیرانتفاعی اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی مسئله مهم در این زمینه را همچنان سهولت دریافت مجوز مدارس غیرانتفاعی می داند و می افزاید: متاسفانه متقاضیان تاسیس این مدارس تنها با تعداد اندکی کلاس مجوز را دریافت می کنند و نیز بسیاری از مدارس جدیدالتاسیس نیز پشتوانه مناسب مالی ندارند، در نتیجه بار این نابسامانی بر دوش معلمان و مدرسانی قرار می گیرد که برای کاهش هزینه های این مدارس با حقوق های نامناسب به خدمت گرفته شده اند.
به جای احیای سیستم های آموزشی منسوخ و ناکارآمد گذشته باید با تدابیر اصولی جایگاه و شأن معلمان ارتقا یابد
نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی نیز ک به تازگی درد و دل برخی از نمایندگان معلمان حق التدریس مدارس غیرانتفاعی را شنیده، می گوید: در خصوص نحوه اداره مدارس مباحثی در مجلس مطرح شده اما باید این واقعیت را پذیرفت که تفاوت هایی بین دریافتی و بیم معلمان حق التدریس در مدارس دولتی و غیرانتفاعی وجود دارد و باید پیگیری کنیم که اگر این موضوع ناشی از اشکالات آیین نامه ای است، حل شود.

محمد اسماعیل سعیدی تاکید می کند: حق التدریس دمعلمان ر مدارس غیرانتفاعی کم بوده و عموماً  بیمه نیستند در حالی که براساس قانون، هر رابطه کاری شامل بیمه نیز می شود و باید در این خصوص بررسی های لازم صورت گیرد تا اگر نیاز به تشدید نظارت وجود دارد اقدامات لازم صورت گیرد زیرا موضوع تنها تضییع حق و حقوق این افراد نیست بلکه بی توجهی به حق یک جامعه است چرا که جفا در حق معلمان به عنوان یکی از اقشار زحمتم کمش وم تمربیتم کمنمنمدمهم نمسل همای بعدمی، در واقع ظلم به جامعه است.
اجتناب از نگاه انتفاعی و تلقی بنگاه اقتصادی از مدارس غیرانتفاعی آسیب دیگری است که این نماینده مجلس در وضعیت فعلی این مدارس دخیل می داند و می گوید: علاوه بر این دستگاه های ناظر نیز باید مانع از تحت الشعاع گرفتن بحث آموزش در برابر مباحث مالی باشند زیرا بسیاری از مشکلات در این خصوص ناشی از عملکرد و رویکرد دولت است که می خواهد بار خود در حوزه آموزش و پرورش را کاهش دهد و نتیجه آن وضعیت نامناسب سیستم و نظام آموزشی فعلی است که در نتیجه آن موضوع و فرآیند آموزش از مدارس به آموزشگاه ها منتقل شده و از این وضعیت به عنوان یک موقعیت اقتصادی استفاده می شود و بدتر از آن، استرس شدیدی را نیز به خانواده ها وارد می کند.
وی ناکارآمدی طرح های آموزشی در ساختار آموزش و پرورش را از مهمترین دلایل بروز چنین معضلاتی دانسته و می افزاید: چه توجیهی برای احیای نظام معیوب آموزشی دوران پیش از انقلاب و رنگ و لعابی دیگر وجود دارد تا در نتیجه چنین رویکردهایی مردم و نیروهای آموزش و پرورش در یک تناقض و پارادوکس گرفتار شوند.
سعیدی معتقد است چنین سیاست هایی تبعیض آموزشی را موجب شده و می گوید: مردم بیش از فقر از فرق ناراضی اند زیرا نگاه های معیوب و اقتصاد گونه به حوزه آموزش و پرورش و آن هم با چنین روال و رویه هایی، شهروندان را حتی در مورد مسائل آموزش به درجه یک و دو سه دسته بندی می کند در حالی که باید با تدابیر اصولی به دنبال ایجاد جایگاه و ارزش برای معلم باشیم تا تمام ذهنیت خود را معطوف آموزش کند نه مباحث حاشیه ای چون حقوق و مزایا که نتیجه آن طی شدن فرآیندهای آموزشی در آموزشگاه ها و موسسات خارج از مدارس و ایجاد دغدغه برای خانواده است.
گزارش: حسن عبدالهی/مهر