غمگین ترین حماسه ی تبریز: عصر تبریز: سی سال پیش، توی همین کوچه زل زد به چشم های تر ات مادر در گیر و دار رفتن و ماندن تو… اما شکسته در نظرت مادر سی سال پیش، تو به پدر گفتی… من می روم مواظب مادر باش اما پدر فقط به تو این را گفت: […]
غمگین ترین حماسه ی تبریز:
عصر تبریز:
سی سال پیش، توی همین کوچه
زل زد به چشم های تر ات مادر
در گیر و دار رفتن و ماندن تو…
اما شکسته در نظرت مادر
سی سال پیش، تو به پدر گفتی…
من می روم مواظب مادر باش
اما پدر فقط به تو این را گفت:
فرزند من! همیشه کبوتر باش
تو رفتی و شبیه کبوترها
پرواز سهم بال و پرت می شد
خمپاره ها به بال و پرت می خورد
تیر و گلوله همسفرت می شد
زخمی تر از همیشه به تو گفتند
باید به فکر چاره و درمان بود
اما تو با همان بدن زخمی
گفتی به فکر کشور ایران بود
گفتی که زخم سینه و بازویم
در راه عشق و دین و هدف هیچ است
باید گذشت از شب بی روزن
باید رهید از شب و از بن بست
گویا میان شاهرگ ات ای مرد!
بر جای خون، حماسه طپیدن داشت
مردانه سمت خون و خطر رفتی
می رفتی و نگاه تو دیدن داشت
در آخرین نگاه تو می دیدی
با عرشیان به سمت خدا رفتی
تیری نشست روی گلوی تو
مانند یک پرنده، رها رفتی
سی سال بعد، کوچه ؛ همان کوچه
از عطر نام و یاد تو لبریز است
سی سال بعد، مادر پیر تو
غمگین ترین حماسه ی تبریز است
بی چفیه و پلاک و نشان هستی
گمنامی ات همیشه سزاوار است
ای معنی قداست و آزادی
مردان بی نشان چو تو بسیار است
ابراهیم قبله آرباطان
شهاب داداری
تاریخ : ۳۰ - خرداد - ۱۳۹۴بی چفیه و پلاک و نشان هستی
گمنامی ات همیشه سزاوار است
ای معنی قداست و آزادی
مردان بی نشان چو تو بسیار است
ابراهیم قبله آرباطان
منظر عبدی
تاریخ : ۳۰ - خرداد - ۱۳۹۴مردان بی نشان چو تو بسیار است
عالیه
دست استاد آرباطان درد نکنه
مهدیه سادات زینالی
تاریخ : ۳۰ - خرداد - ۱۳۹۴مادر پیر تو
غمگین ترین حماسه ی تبریز است
حسینی
تاریخ : ۳۰ - خرداد - ۱۳۹۴گمنامی ات همیشه سزاوار است
عالی
احمدی
تاریخ : ۳۰ - خرداد - ۱۳۹۴بسیار زیبا
دست مریزاد استاد آرباطان