عصرتبریز- سعید خسروشاهی : بحران آلودگی هوا که هر ساله در فصول سرد در کلانشهرهای ایران به ویژه تبریز تکرار میشود، تأثیرات مخربی بر سلامت عمومی و زیرساختهای اجتماعی، بهویژه آموزش، به جا گذاشته است. تبریز که به عنوان یک شهر صنعتی شناخته می شود آلودگی هوا را بیشتر در طول سال به ویژه در ایام وارونگی دمایی در ایام سرد سال تجربه می کند.
تعطیلیهای مکرر مدارس برای حفظ سلامت دانشآموزان، در حالی که اقدامی اجتنابناپذیر است، چالشهای ساختاری و بنیادین مدل آموزشی کشور را آشکار میکند.
این وضعیت تلنگری است تا کارگزارن را وادار سازاد نظام آموزشی سنتی را از منظر انعطافپذیری در برابر بحرانهای محیطی بازنگری کنند.
یکی از پیامدهای اصلی تعطیلی مدارس، اختلال در پیوستگی برنامههای آموزشی است؛ این امر باعث میشود معلمان برای جبران ساعات تعطیل شده، محتوای درسی را بهصورت فشرده ارائه دهند که به نوبه خود کیفیت یادگیری را کاهش میدهد و بر دانش آموزان فشاری مضاعف وارد می آورد.
از طرفی، تعطیلیهای مکرر موجب از بین رفتن عادتهای یادگیری مستمر در دانشآموزان و کاهش انگیزه آنان میشود؛ این تأثیرات در بلندمدت میتواند به افت تحصیلی و کاهش مهارتهای پایهای دانشآموزان منجر شود، بهویژه در مقاطع حساسی همچون کنکور یا دورههای گذار تحصیلی.
آموزش مجازی به عنوان یکی از راهحلهای بالقوه برای مقابله با این اختلالها مطرح است. با این حال، مدلهای فعلی آموزش آنلاین در ایران، به دلیل کمبود زیرساختهای فناوری، دسترسی محدود به اینترنت پرسرعت، و عدم آشنایی کافی معلمان و دانشآموزان با ابزارهای دیجیتال، کارآمدی لازم را ندارند.
همینطور به دلیل عدم نیازی که در سیستم آموزشی به آموزش های ترکیبی احساس می شود، انگیزه ای در معلمان و دانش آموزان برای استفاده از سیستم دیده نمی شود.
علاوه بر این، کیفیت آموزش مجازی، بهویژه در دروس عملی و تجربی، هنوز جایگاه مطلوبی پیدا نکرده است. در نتیجه، صرفاً انتقال آموزش به فضای مجازی نمیتواند چالشهای ناشی از بحران آلودگی را حل کند و باید زیرساخت های فنی و علمی آن تدوین و آماده شود.
بازنگری در سیستم آموزشی، مستلزم طراحی مدلهای آموزشی ترکیبی (Blended Learning) است که بتواند آموزش حضوری و آنلاین را بهصورت متوازن ادغام کند. در این مدلها، آموزش حضوری محدود به مهارتهای تعاملی و عملی خواهد بود، در حالی که بخشهای نظری و قابل ارائه در قالب دیجیتال، بهصورت مجازی تدریس میشوند.
بسیاری از مدارس و سازمانهای آموزشی شروع به استفاده از یادگیری ترکیبی کرده اند و مطمئناً در آینده محبوبیت بیشتری پیدا خواهد کرد.
این رویکرد نه تنها انعطافپذیری بیشتری در مواجهه با تعطیلیهای اضطراری ایجاد میکند، بلکه میتواند هزینهها و تراکم جمعیتی در مدارس را نیز کاهش دهد.
با این حال، تحقق این تغییرات نیازمند توجه به مسئله عدالت آموزشی است. بسیاری از دانشآموزان به دلیل نابرابریهای اقتصادی و جغرافیایی، دسترسی مناسبی به ابزارهای دیجیتال و اینترنت ندارند و زیرساخت ها در برخی مناطق به ویژه محروم مناسب این امر نیست.
بنابراین، هرگونه اصلاح ساختاری در نظام آموزشی باید با تأمین زیرساختهای فناورانه، بهویژه در مناطق محروم، و کاهش شکاف دیجیتال همراه باشد؛ این امر مستلزم سرمایهگذاری دولت در تجهیز مدارس به فناوریهای مدرن و ارائه یارانه برای خانوادههای کمدرآمد است.
آموزش ترکیبی (Blended Learning) یکی از نوآورانهترین رویکردهای آموزشی در دهههای اخیر است که ترکیبی از یادگیری حضوری و مجازی را برای ارائه محتوای آموزشی و تعاملات یادگیری به کار میگیرد. در این مدل، دانشآموزان بخشی از زمان یادگیری را در محیط فیزیکی مدرسه و بخشی دیگر را از طریق ابزارها و پلتفرمهای دیجیتال سپری میکنند. این رویکرد نه تنها انعطافپذیری بیشتری فراهم میکند، بلکه میتواند متناسب با نیازهای فردی دانشآموزان طراحی شود.
ویژگیهای کلیدی آموزش ترکیبی
۱- ادغام آموزش حضوری و آنلاین: محتوای آموزشی در این مدل بهگونهای طراحی میشود که دانشآموزان بتوانند بهصورت مستقل در فضای آنلاین با منابع مختلف مانند ویدئوهای آموزشی، آزمونهای تعاملی و محتوای دیجیتال کار کنند و در عین حال از تعامل چهرهبهچهره با معلمان و همکلاسیها برای حل مسائل پیچیده یا انجام پروژههای گروهی بهره ببرند.
۲- شخصیسازی یادگیری: یکی از مزایای اصلی آموزش ترکیبی این است که معلمان میتوانند از دادههای جمعآوریشده در محیط آنلاین برای تحلیل نقاط قوت و ضعف دانشآموزان استفاده کرده و محتوای آموزشی را متناسب با نیازهای هر فرد تنظیم کنند.
۳- فزایش مسئولیتپذیری دانشآموزان: در این مدل، دانشآموزان فرصت بیشتری برای مدیریت زمان و یادگیری مستقل دارند. آنها میتوانند با سرعت خودشان پیش بروند و درک عمیقتری از مفاهیم داشته باشند.
۴- تعامل دوگانه: آموزش ترکیبی با استفاده از فناوریهایی مانند جلسات ویدئویی زنده، تالارهای گفتوگو، و کارگاههای حضوری، امکان تعامل سازنده و دوسویه میان معلمان و دانشآموزان را فراهم میکند.
در نهایت، تعطیلی مدارس به دلیل آلودگی هوا تنها نشانهای از ناتوانی سیستم آموزشی در انطباق با شرایط بحرانی است؛ زمان آن رسیده که مدل آموزش کشور به جای وابستگی مطلق به حضور فیزیکی، به سمت ساختاری پویا، انعطافپذیر و متناسب با تحولات قرن جدید حرکت کند.
این تحول نه تنها برای مدیریت بحرانهای زیست محیطی مانند آلودگی هوا، بلکه برای تطبیق با روندهای جهانی در حوزه فناوری و یادگیری ضروری است.
مدلهای ترکیبی و انعطافپذیر آموزش، که شامل تلفیق آموزش حضوری و مجازی است، در بسیاری از کشورهای پیشرفته و حتی در حال توسعه بهطور گستردهای پیادهسازی شدهاند.
در این کشورها، مدلهای آموزشی بر اساس شرایط اقلیمی، فناوریهای نوین و نیازهای جامعه طراحی شدهاند. برخی از نمونههای شاخص عبارتاند از:
۱- فنلاند: سیستم آموزشی فنلاند به دلیل انعطافپذیری و تمرکز بر یادگیری خلاقانه شهرت دارد. در این کشور، از مدلهای ترکیبی بهویژه در شرایط اضطراری یا برای موضوعات خاص استفاده میشود. همچنین، رویکردهای یادگیری مبتنی بر پروژه و فناوری دیجیتال در برنامههای درسی ادغام شده است.
۲- آمریکا: بسیاری از ایالتهای آمریکا، بهویژه در مناطقی که با بحرانهای طبیعی مانند طوفان یا آتشسوزی مواجهاند، از مدلهای ترکیبی استفاده میکنند. مدارس در این ایالتها اغلب به پلتفرمهای یادگیری آنلاین مجهز هستند و در مواقع اضطراری آموزش مجازی را جایگزین کلاسهای حضوری میکنند.
۳- استرالیا: در مناطقی با پراکندگی جمعیتی بالا یا دسترسی محدود به مدارس، آموزش از راه دور و مدلهای ترکیبی بسیار رایج است. این کشور از فناوریهای پیشرفته برای ارائه آموزش به دانشآموزانی که در مناطق دورافتاده زندگی میکنند، استفاده میکند.
۴- کره جنوبی: کره جنوبی به دلیل سرمایهگذاری عظیم در زیرساختهای فناوری و اینترنت پرسرعت، توانسته است سیستم آموزش ترکیبی کارآمدی ایجاد کند. در این کشور، دانشآموزان بخشی از آموزش خود را از طریق سامانههای یادگیری الکترونیکی و ابزارهای هوشمند دریافت میکنند.
۵- سنگاپور: سیستم آموزشی سنگاپور بر نوآوری و فناوری متمرکز است. این کشور از مدلهای ترکیبی برای تقویت یادگیری دانشآموزان و افزایش انعطافپذیری سیستم آموزشی خود استفاده میکند. مدارس این کشور اغلب از ابزارهای تعاملی دیجیتال و پلتفرمهای یادگیری آنلاین بهره میگیرند.
این کشورها نشان میدهند که موفقیت مدلهای ترکیبی آموزش نهتنها به وجود فناوری بستگی دارد، بلکه به برنامهریزی دقیق، آموزش معلمان، و تأمین دسترسی برابر برای همه دانشآموزان نیز نیازمند است.