عصرتبریز – کتایون حمیدی: با پیشرفت و توسعه جوامع، چهره بصری شهرها و کلانشهرها نیز تغییر یافته است، جنس فقر نیز دستخوش تغییراتی شده، به طوریکه وضعیت معیشت برخی از حاشیهنشینان شهرها از روستاییانی که در سالهای گذشته فقیرتر از جمعیت شهری شناخته میشدند بدتر شده! در حقیقت بسیاری از این حاشیهنشینان همان مهاجران روستایی هستند که با مهاجرت از روستا به شهر فقیرتر شدهاند.
بحث حاشیهنشینی همواره یکی از چالشهای کلانشهرهای کشور بوده و تبریز نیز از این قائده مستثنی نیست! فاصله طبقاتی بین کاخنشینان و کوخنشینها در این شهرها به گونهای نمود عینی پیدا کرده که با گذری کوتاه در کوچه پس کوچههای این دو منطقه میتوان به عمق فاجعه پی برد.
جولان و دور دور خودروی چندصد میلیونی در بالای شهر، خودنمایی خانههای ویلایی و لوکس، قیمت اجناس فروشگاهها، مجتمعهای تجاری و آسمانخراشها و یا نصب آگهی مژدگانی چند میلیونی برای یابندگان یک حیوان خانگی و.. از یک طرف و خانههای آلونکی و چند متری، پلههای طولانی،کوچههای تنگ و بدقواره، نبود امکانات اولیه خدماتی و بهداشتی، فروش موادمخدر، اعتیاد، و نصب آگهیهای جانفروشی برای لقمهای نان از طرف دیگر، نمودهایی از این فاصله طبقاتی عیان در کلانشهری چون تبریز است.
با افزایش هزینههای معیشتی و افزایش بیکاری در جامعه که وضعیت سختی را برای زندگی مردم رقم زده است، شاهد رشد زیرخاکی آسیبهای اجتماعی هستیم.
یکی از آسیبهای اجتماعی که اخیراً در تبریز رو به افزایش است، فروش اعضای بدن از سوی برخی افراد نیازمند است.
کافی است در خیابان ۱۷ شهریور، روبهروی بیمارستانها و برخی درمانگاهها به آگهیهایی که بر روی دیوار، پلهای هوایی، دکههای تلفن و ... دقیقتر شویم، با انبوهی از اطلاعیههای فروش کلیه،کبد و حتی قرنیه چشم مواجه خواهیم شد که با درج شماره تلفنهایی از فروش آنها خبر دادهاند.
نکته جالب اینکه فروش اعضای بدن به این آگهیهای خیابانی ختم نشده و پای فضای مجازی نیز به این عرصه باز شده است. از صفحات اینستاگرامی گرفته تا آگهیهای تلگرامی و برنامههای دیوار و شیپور نیز از این قافله عقب نماندهاند.
در این میان آنچه پرواضح بوده، این است که بسیاری از این آگهیها از سوی افراد به سبب مشکلات اقتصادی و معیشتی منتشر شده حال در این میان سودجویان نیز بیکار ننشسته و دست به فریب مردم ناچار زدهاند و سود کلانی به جیب خود میزنند.
با توجه به اینکه اهدای عضو یک اقدامی خداپسندانه بوده که برای نجات حیات فردی انجام میگیرد و معمولاً از سوی کسانی که بنا به دلایلی فوت کرده و با رضایت خانواده این متوفیان اعضای بدن آنها به بیماران و نیازمندان اهدا میشود و در برخی موارد حتی افراد زنده و سالم بنا به روحیه نوعدوستی و ایثار اقدام به اهدای عضو میکنند اما متاسفانه با پیدایش بازار سیاه و رشد فقر این پدیده شکل دیگری به خود گرفته و از حالت ایثار و همدلی به بازاری برای داد و ستد جان مبدل شده است.
البته ناگفته نماند ایران تنها کشوری است که فروش کلیه انسانها قانونی است. در دیگر کشورها این اقدام غیرقانونی و ممنوع است.
در این راستا به سراغ برخی آگهیها روی دیوارهای سطح شهر میرویم با اولین شماره آگهی تماس گرفته و بلافاصله بعد از اولین زنگ تماس صدای یک جوان به گوش میرسد و بدون مقدمه وارد بحث شده و قیمت کلیههای گروه خونی o+ خود را ۲۰ میلیون اعلام میکند.
امیر ۲۳ ساله و دانشجوست، دلیل فروش کلیه خود را مشکلات مالی و عدم توانایی تأمین مخارج خانواده اعلام کرده و میگوید: هیچ اطلاعی از نحوه فروش کلیه ندارم ولی به علت نیاز شدید مالی چارهای جز این کار برایم باقی نمانده است.
به اعتقاد امیر،کلیهها و حتی سایر اعضای بدنش پساندازی از جانب پرودگار برای اوست تا در صورت نیاز بتواند از آنها استفاده کند!
این جوان از تقاضای زیاد افراد نیازمند و برخی سودجویان خبرداده و میافزاید: برای من فرقی نمیکند که چه کسی کلیهام را میخرد چون من نیاز به پول آن دارم.
در آگهی دیگری که فروش قرنیه و کلیه درج شده بود، بعد از تماس با شماره مورد نظر متوجه صحبت با دلالی شدیم که جز منفعت خود چیزی مدنظرش نبود!
از این دلال اعضای بدن، مشکلات بعد از اهدای قرنیه و کبد را می پرسیم، می گوید: روزانه به قدری با من تماس میگیرند و خواستار اهدای عضو خود هستند که دیگر وقت توضیح مسائل ریز را ندارم زیرا افرادی که میخواهند اهدای عضو کنند همه چیز را در نظر میگیرند و پا به این میدان میگذارند!
در ادامه این تماسها، با آگهی دیواری دیگری تماس گرفتم که بعد از چند بار تماس هیچ پاسخی داده نشد ولی در نهایت پیام کوتاهی از آن شماره دریافت کردم که در آن شرایط فروش کلیههایش را این چنین اعلام کرده بود: زنی ۲۷ ساله با گروه خونی B و اگر مشتری واقعی هستید قرار ملاقات در بیمارستان بگذاریم!
نکته جالب در این آگهیها این بود که در برخی از آنها فروش قرنیه چشم و حتی کبد که اهدای آن از انسان زنده تقریباً غیرممکن است نیز مشاهده میشود، یکی از جالبترین آگهیها در اینستاگرام بود که فردی بدون هیچگونه درج شمارهای کلیههایش را به فروش گذاشته بود و به صراحت اعلام کرده بود که هر جای ایران باشد، میتواند برای اهدا کلیههایش برود و جای تأملی در ذهن هر بیننده ایجاد میکند که چرا باید انسانی به این مرحله برسد و حتی از ترس انگ آسیب اجتماعی جرات نوشتن شماره خود را نیز نداشته باشد و معامله کلیههایش را از طریق پیام انجام دهد.
افزون بر همه گفتهها، با تأمل در درد و دل افراد متقاضی فروش اعضای خود غمی از جنس نداری و ناچاری لمس میشد که باعث شده روز به روز شاهد افزایش آگهیهای از این قبیل در شهر باشیم.
در همین رابطه و البته با چند سوال دیگر به گفتوگو با مسؤول هماهنگی پیوند اعضاء جامعه پزشکی استان و عضو هیات مدیره انجمن پیوند ایران نشستیم که ماحصل این گفتوگو در ادامه آورده شده است.
۲۷ هزار بیمار در انتظار پیوند عضو در کشور/ روزانه ۷ تا ۱۱ بیمار پیوندی جان خود را از دست میدهند
مسؤول هماهنگی پیوند اعضاء جامعه پزشکی استان و عضو هیات مدیره انجمن پیوند ایران با اشاره به اینکه ۲۷ هزار نفر در کشور منتظر اهدای عضو هستند، می گوید: متاسفانه به لحاظ کمبود اهدای عضو روزانه ۷ تا ۱۱ بیمار در اثر عدم دریافت عضو جان خودشان را از دست میدهند.
وجود ۸ هزار مرگ مغزی در سال
رسول زارعزاده توضیح می دهد: سالانه در حدود ۸ هزار نفر مرگ مغزی شده که فقط ۴ هزار نفر از آنها برای پیوند اعضا مناسب بوده و قابل وصول است، ۴ هزار نفر از افراد مرگ مغزی شده که نمیتوان پیوند اعضا کرد به دلیل برخی مشکلات از قبیل آسیبدیدگی کلیه، کبد، بیماری، ورود الکترو شوک به بدن و غیره است.
فرهنگ اهدای عضو در کشور جا نیافتاده است
مسؤول هماهنگی پیوند اعضاء جامعه پزشکی استان با ابراز تاسف از اینکه هنوز فرهنگ اهدای عضو در کشور جا نیافتاده است، می گوید: در حال حاضر مردم رغبتی به اهدای عضو نداشته و علاقهای به اهدای عضو فرد مرگ مغزی شده خانواده خود را ندارند.
او به تلاش سه ساله جامعه پزشکی استان در رابطه با ارتقای فرهنگ اهدای عضو نیز اشاره کرده و می گوید: در حال حاضر با حمایت سپاه عاشورا بیش از ۶۰ نفر از سفیران سلامت که اکثراً از بین بسیجیان استان هستند، اقدام به فرهنگسازی در بین مردم جهت آگاهی از اهدای عضو کردهایم.
با خدا عهد تاسیس بخش پیوند اعضاء در شمالغرب بستم
عضو هیات مدیره انجمن پیوند ایرانیان ادامه می دهد: خود نیز پیوند عضو شده و کاملاً مشکلات بیماران پیوندی را درک و لمس کرده ام، هفت ماه در بیمارستان شیراز تحت درمان بودم و از نزدیک با مشکلات یک بیمار پیوندی آشنا هستم و در دیدار با وزیر بهداشت این مشکلات را مطرح کرده و در همان دیدار درخواست اخذ مجوز و تخصیص اعتبار ۴ میلیارد تومانی برای تاسیس بخش پیوند شمالغرب را داشتم.
او با تاکید به اینکه، این رسالت دانشگاه علوم پزشکی بود که مسؤولیت پیوند اعضا را بر عهده بگیرد، می افزاید: البته حمایتهای زیادی در راستای فرهنگسازی از طرف علوم پزشکی صورت پذیرفته که کافی نیست.