به گزارش عصرتبریز، اصولاً ما آدمهای کمّی هستیم تا کیفی، در واقع به نوعی عادت داده شدهایم که کمّیت گرا باشیم تا کیفیت طلب، دست خودمان هم نیست، این گونه پروش یافته و بار آمدهایم. حجم انبوهی از سیاهی لشکر را ترجیح میدهیم به چند جنگ آور خبره و حرفهای و به همین دلیل است که همواره به آمار و ارقام متوسل میشویم تا به متن، نمایش تعداد و کثرت آدمهای دور سفره برایمان ارجحیت دارد تا محتوای سفره و همین امر سبب شده است که همواره در سطح باقی بمانیم وکارها و عملکردمان عمق پیدا نکند، ریشه ندواند و بار ندهد.
کل حاصل بار آمده از کمّیت گرایی با وزش هر نسیمی که منجر به جابجایی مدیری میشود از بین رفته و ما را به سر خط باز میگرداند تا با مدیری جدیدتر و برنامهای حاصل از ارقام و آمار، شروعی دوباره داشته باشیم.
البته این کمّیت گرایی همواره به سمت بیشینهها نیست و چه بسا هرکجا منافع ما ایجاب کند به سمت کمینهها تغییر جهت خواهیم داد و این “باری به هر جهت بودن” یکی دیگر از خصیصههای ماست که در اختلاط با کمّیت گرایی ، ملغمه جالبی را تشکیل میدهد.
نمونههای بسیاری را میتوان در رویدادهای فرهنگی و هنری شهر تبریز یافت که با گرفتار شدن در دام کمّیتها جز نامی از آنها باقی نمانده است. از جشنواره فیلم رحمت که در دومین دوره خود به دام آمار و ارقام بین المللی بودن افتاد و چراغش در دوره چهارم خاموش شد تا همین فقره اخیر: جشنواره فیلم تبریز.
مدیرانی که به فکر رزمه و بیلان کاری خود بوده و برایشان فرق چندانی نمیکند که چه کسی در راس برگزاری جشنواره باشد و حتی حاضرند زمام امور را به رهگذران فیلم و سینما نیز بسپارند تا خورجین خود را همواره از آمار پر نگه دارند، طبیعی است که محتوا برایشان اهمیت چندانی نداشته باشد، چرا که کیفیت برایشان مقولهای نامانوس و نامیمون بوده و عجبا که هنرمندان و فیلمسازان ما نیز در این راستا همپوشانی مسالمت آمیز و نامحسوسی با آنها داشته و به تمامی خواستههای مربوط و نامربوط مدیران تن میدهند تا خورجین آنها نیز خالی از اعداد نمانده و همان ذائقه کمّیت گرایی خود را حفظ کنند.
نگاهی اجمالی به برنامههای جشنواره دوم و مقایسه آنها با دور اول این امر را به اثبات میرساند که آفت کمّیت گرایی بدجورگریبان ما را گرفته و این دامی است که خودخواسته گرفتار آن شدهایم.
در راستای کمّی گرایی و کاهش اعضاء کمیته انتخاب (کاری به اینکه دو نفر از سه عضو کمیته انتخاب در دور اول نیز از اعضای کمیته انتخاب بودند، نداریم) و دور شدن از افراد متخصص و به مثابه کسی که از هول حلیم توی دیگ افتاده باشد، چندین گاف بزرگ در ابتدای امر به جشنواره تحمیل گردید: فیلم لچک تولید سال ۹۳ که به بخش مسابقه جشنواره راه یافته بود بدون هیچ توضیح و بی سر وصدا از لیست و برنامه جشنواره حذف میگردد و فیلمهای سرریز (از اردبیل) آنتی پولتیک ( از اردبیل) و نقاشی دیواری (از انزلی) که از استانهای دیگر ارسال شده اند در بخش آزاد(که مختص فیلمسازان استان بود) پذیرفته شده و به رقابت میپردازند و فیلم کردی ژیوار که هیچ یک از مفاهیم تعریف شده در خصوص سینمای آذربایجان را دارا نمی باشد در بخش مسابقه حضور یافته و حتی جایزه نیز کسب می کند، گویا در این میان کسی نبوده تا فراخوان و قوانین جشنواره را برای کمیته انتخاب و ستاد اجرایی تعریف و تبیین کرده باشد.
پخش فیلمهای بلند نیز که گویا فقط برای تطویل تایم برگزاری در برنامه گنجانده شده بودند، بدون برنامهریزی و اطلاع رسانی قبلی، یکباره روی پرده نمایش رفتند، فیلمهایی بدون ارزش هنری کافی و صرفاً برای خالی نبودن عریضه. داستان حذف فیلمهای فیلمسازان در شورای بازبینی و رفتار سلیقهای این شورا بدون هیچ توضیح و تفسیری حکایت دیگری است در این رویداد و اینکه چه کسی و چگونه بایستی حافظ منافع فیلمسازان باشد موضوع این یاداشت نمیباشد.
البته جهت فلش کمّیت گرایی در این رویداد بیشتر به سمت کمینهها بوده و به جز سیاهه فیلمهای ارسالی در سایر موارد تلاش در راستای کاهش بوده تا افزایش:کاهش بودجه و مبلغ ریالی جشنواره، کاهش ایام برگزاری جشنواره، کاهش برنامه های جنبی، کاهش تبلیغات محیطی، کاهش اخبار و گزارشهای جشنواره و … البته در برخی موارد این کاهش به حذف نیز منتهی شده بود: حذف مهمانان خارجی، حذف حضور فیلمسازان بخش مسابقه، حذف نمایشگاه های جنبی، حذف بخش فیلمهای بلند، حذف برخی جوایز تعریف شده بخش مسابقه، حذف بخش مرور بر آثار سینمای ارومیه، حذف بخش فیلم اولی ها، حذف هدایای فیلمسازان، حذف روابط عمومی، حذف تیزر حرفهای جشنواره، حذف بولتن و نشریه اختصاصی جشنواره، حذف مدیای فضای مجازی و …
کاهش و حذف موارد فوق الذکر و گرفتار شدن در تله کمّیت گرائی موجب شد برگزاری رویداد مهمی همچون جشنواره فیلم تبریز خلاصه شود فقط و فقط به پخش فیلم(طبیعی است که کیفیت پخش نیز مهم نباشد) و برگزاری “باری به هر جهت” ؛ به سادگی سر و ته جشنواره ای که در شعارهای پر طمطراق از جهانی کردن آن دم میزنیم را هم آورده و در انتها برخی خشنود از کسب جوایز جشنواره و برخی دل چرکین از داوریها به انتظار سال آتی بنشینیم تا خورجین ما نیز از آمار و ارقام پر شود. و این رسم دیرینه ای است که ما توان عبور از آن را نخواهیم داشت چرا که عادت داده شده ایم به کمّیت گرا بودن.