زندگی‌های خصوصیِ عمومی
زندگی‌های خصوصیِ عمومی

عصر تبریز: یکی دوروزی است دوباره آزاده نامداری به صدر اخبار برگشته است. این مجری سابق که مدت هاست کار قابل تاملی نداشته به جز تهیه یک مستند و بازی در یک فیلم که هنوز اکران هم نشده است؛ بیش از آن که به خاطر حرفه اش مطرح باشد به خاطر زندگی خصوصی اش خبرساز […]

عصر تبریز: یکی دوروزی است دوباره آزاده نامداری به صدر اخبار برگشته است. این مجری سابق که مدت هاست کار قابل تاملی نداشته به جز تهیه یک مستند و بازی در یک فیلم که هنوز اکران هم نشده است؛ بیش از آن که به خاطر حرفه اش مطرح باشد به خاطر زندگی خصوصی اش خبرساز می شود. ماجرای ازدواجش با فرزاد حسنی در مقطعی حسابی سر وصدا کرد. بعدش شایعه جدایی شان، در نهایت هم که جدایی آن ها توسط خود نامداری تایید شد. کمی بعد با پخش تصویری از چهره اش که مدعی بود توسط شوهر سابق به آن روز افتاده دوباره در صدر اخبار قرار گرفت و حالا هم با خبر ازدواج مجددش و البته حذف کلیه پست های اینستاگرامش. اما این که چرا باید خبر ازدواج مجدد فردی که وجهه هنری چندانی هم ندارد اینقدر مورد توجه قرار بگیرد چند علت دارد:

نخست رفتارهای خود نامداری که از یک طرف هر جا لازم باشد از شهرتش و تعداد زیاد فالوئرهای اینستاگرامش استفاده می کند تا اعلام موضع و ایجاد موج کند و البته این بار بعد از انتشار دو پست درباره ازدواج مجددش، کمی صحبت از حریم خصوصی کرد و در نهایت تمام پست هایش را هم پاک کرد. علت دیگر در صدر توجه قرار گرفتن چنین اتفاقاتی وجود رسانه هایی است که حیاتشان وابسته به بازنشر و پرو بال دادن به چنین اتفاقاتی است. در همین ماجرای ازدواج مجدد آزاده نامداری، این رسانه ها که رصد خوبی هم روی شبکه های اجتماعی دارند جزئیات ماجرا را حتی از زبان همسر قبلی شوهر فعلی نامداری هم منتشر کردند و به واکاوی درباره گذشته و نسبت های خانوادگی این افراد پرداختند. صد البته هدف ما هم از پرداختن به این موضوع افتادن در دام چنین خبرسازی هایی نیست چون رسالت کار رسانه ای را هر نوع اطلاع رسانی نمی دانیم. در کار رسانه ای جز راست نباید گفت، اما هر راست نشاید گفت. این که رسانه هایی فراگیر بیایند دلواپسی های زنانه فردی (همسر قبلی شوهر فعلی نامداری) را که حدود دو هفته است از شوهرش جدا شده و طبیعتاً هنوز در شوک این ماجرا است به راحتی منتشر کنند ولو این که از صحت آن هم مطمئن باشند، کار شایسته ای نیست چون فقط واقعیت ها نیست که ذهن افراد را شکل می دهد بلکه انگیزه، لحن و زمینه ای که صحبت در آن بیان شده هم در تاثیرپذیری کلام موثر است. در مورد همسر سابق شوهر فعلی خانم نامداری که صفحه اش یک فضای خصوصی با مخاطب کمی بود کار به جایی رسید که طی ۲۴ ساعت پس از انتشار پستی که حاوی نکات بسیار خصوصی بود تعداد کامنت ها به دلیل همین خبرسازی رسانه های زرد به ۵ هزار کامنت رسید. هزاران نفر از کاربران هم به صفحه نامداری هجوم بردند تا پاسخ او را بشنوند و به این شکل یک ماجرای خصوصی تبدیل به دغدغه و شاید هم سرگرمی چندصد هزار نفر. اگر از کنار زمینه های بروز چنین اتفاقی بگذریم و به همین مقدار تحلیل خوش بینانه بسنده کنیم باید برای پیشگیری از اتلاف ظرفیت جامعه در پیگیری چنین موضوعاتی چند نکته را هم مرور کنیم.

اول این که باور کنیم زندگی خصوصی سلبریتی ها خصوصی است و ما نباید تریبون عمومی شدن بخشی از آن باشیم که خود آن ها جسارت بیانش را ندارند.

دوم این که باید از افراد مشهور انتظار داشت جایگاه شان را بشناسند، رفتار آن ها می تواند بسیاری از خط قرمزها و تابوهای جامعه را بشکند.

قرار نیست بدون سعه صدر و با هر اتفاقی سریع واکنش نشان دهند و سپس از خودشان در قبال توجه و الگوبرداری مخاطب سلب مسئولیت کنند. سوم این که ما باید در انتخاب و استفاده از رسانه ها دقت کنیم. رسانه خیلی زیرپوستی و وقتی ذهن ما فعال نیست به رفتار ما شکل می دهد. اگر هم دوست داریم همه رسانه ها را رصد کنیم باید نگاه مان از بالا باشد تا با نقد و نظر خود به رویکرد رسانه شکل بدهیم نه اینکه به راحتی رفتارمان تحت تاثیر رسانه باشد. همین دقت را باید در استفاده از شبکه های اجتماعی داشته باشیم. قرار نیست هر چیزی که در این فضاها منتشر می شود صحت داشته باشد. قرار نیست ما فقط بازدید کننده منفعل صفحات مختلف باشیم و از آن مهم تر قرار نیست با پیش فرض های مان به صفحات افراد معروف برویم و هر چه خواستیم بگوییم. در نهایت باید انتظارات مهمی را هم از صدا و سیما داشت به خصوص تلویزیون، این روزها با رونق شبکه های اجتماعی، فاصله بین خود واقعی سلبریتی ها که در شبکه های اجتماعی به خصوص اینستاگرام فعال هستند با آن چه در قاب رسانه می بینیم، بسیار زیاد است و مخاطب شاید این فاصله و اقتضائاتش را درک نکند. از یک طرف مجری و بازیگر و … در تلویزیون از اهمیت خانواده و حریم خصوصی و صداقت و… می گویند از سوی دیگر پوشش و رفتار و مواضع شان در اینستاگرام چیز دیگری است و باعث می شود تناقضی در ذهن مخاطب شکل بگیرد که یا آن حرف ها شعاری بیش نیست یا عمل به آن ها غیر ممکن است. در حالی که اگر این افراد به عنوان افراد معمولی معرفی شوند و خودشان هم مسئولیت شان را بپذیرند کاربران هم مثل یک آدم معمولی که خوشحال می شود، ناراحت می شود، دل می بندد و دل می کند با آن ها رو به رو می شوند تا موجوداتی بی نقص که اگر خللی در رفتارشان مشاهده شود اصول خدشه دار می شود!

خراسان / سید مصطفی صابری