به گزارش عصرتبریز، بین صحبتهایش وقتی که از انتخابات سخن به میان میآید، گریزی به فرمایش امام (ره) درباره مجلس میزند و میگوید: «مجلس باید عصاره فضائل ملت باشد.»
با اینکه حدود نیم ساعت دیرتر از زمان مقرر به محل مصاحبه رسیده بود، با خونسردی و طمأنیه خاصی به سوالات پاسخ میداد و سعی میکرد از همه نظر حسابشده سخن بگوید.
مدیر سابق دولت تدبیر و امید، که بهواسطه قانون منع بکارگیری بازنشستگان کاخ استانداری آذربایجانشرقی را در سال ۹۷ ترک کرد، سخنانش را ابتدا از پیروزی انقلاب آغاز کرد، از ایامی که فقط ۱۷ سال داشت گفت: «سال ۵۷ و پس از پیروزی انقلاب وقتی که فقط مشغول تحصیل در دوران دبیرستان بودم، وارد کمیته انقلاب اسلامی شده و در ماههای نخست تشکیل سپاه نیز به عضویت این نهاد نظامی انقلاب درآمدم.»
رحیم شهرتیفر که ۵۷ ماه سابقه ایثارگری و به تبع آن جانبازی نیز دارد، پس از اتمام جنگ تحمیلی در سال ۶۹ وارد دانشگاه تبریز شده و بعد از اخد مدرک کارشناسی تاریخ، از سال ۷۳ بهعنوان مدیرکل امور اجتماعی و انتخابات استانداری آذربایجانشرقی منصوب شده است.
از جمله دیگر سوابق مدیریتی شهرتیفر میتوان به مدیرکل سیاسی و انتظامی استان آذربایجانشرقی، فرمانداری شهرستان میانه، مدیریت موسسه پژوهشی آذربایجان، معاونت امور اداری و توسعه منابع انسانی گروه تراکتورسازی، عضویت در هیات علمی دانشگاه، فرمانداری تبریز و معاونت سیاسی امنیتی استانداری آذربایجانشرقی اشاره کرد.
به عقیده وی بزرگترین ضعف و کاستی در کشور ما، مساله قانون است. او در اینباره میگوید: «از گذشته نیز قانون بهعنوان کلمهی مهمی تلقی میشد و در حال حاضر نیز حائز اهمیت است بنابراین اولاً وضع قانون باید با دقت انجام شود و ثانیاً افرادی که در مرجع قانونگذاری حضور میبایند، از نظر شخصیت، دانش و تجربه باید به صورت نسبی برترینهای جامعه باشند بهگونهای که حضرت امام (ره) نیز دراینباره تاکید فرمودهاند که مجلس باید عصاره فضائل ملت باشد و در آخر نیز مساله نظارت بر اجرای قانون اهمیت فراوانی دارد.»
شهرتی فر که در سطح آذربایجانشرقی به عنوان یک چهره اصلاحطلب شناخته میشود، معتقد است: «قوانینی که در مجلس وضع میشوند در مدت زمان کوتاهی نیاز به بازنگری و تجدیدنظر دارند یا برخی قوانین از همان لحظه تدوین و بررسی نیز بارها اصلاح میشوند. بهعنوان مثال میتوان به قانون برگزاری انتخابات اشاره کرد که همواره و در تمامی دورهها مطرح بوده و این نشان از ضعف مجلس است.»
وی ادامه میدهد: «گاهی منافع کوتاهمدت به منافع بلندمدت ترجیح داده میشوند و مردم باید به این مساله توجه داشته باشند که باید به دنبال انتخاب افرادی باشیم که منافع بلندمدت ملت کشور را به منافع کوتاهمدت شخصی و آنی خود ترجیح میدهند.»
این فعال سیاسی اضافه میکند: «۴۰ سال تجربه خوبیست که بتوان نحوه مدیریت و خدمت تفکرهای مختلف را بررسی کنیم تا ببینیم در کدام زمان وضعیت بهتری در جامعه حاکم بوده است. بسیار خوشحالم که برخی فعالان عرصه اصلاحات معتقدند درون این جبهه باید اصلاحاتی انجام شود و یا برخی اصولگرایان نیز بر این باورند که باید در سیاستها، روشها و عملکردشان تجدیدنظری داشته باشند. ناگفته نماند که وضعیت دوره کنونی که از آن بهعنوان اعتدالگرایی نیز یاد میشود باید مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد تا از درون تمامی این دورهها، تجربیات ۴۰ سالهی عملکردی و موضعگیری تمامی جناحها و شخصیتها اخذ شده و در آینده حداقل به صورت نسبی به سمت و سوی مجلس و دولت کارآمد برویم.»
او همچنین با اشاره به سوابقش در حوزه مدیریت، به مدیران جوان یادآوری میکند: «نگاه و برخورد من به مردم به این صورت بود که هر چیزی را که برای خود میپسندیدم برای مردم نیز میپسندیدم و هرچه را برای خود نمیپسندیدم برای مردم نیز نمیپسندیدم.»
شهرتیفر البته در بین سخنانش به موضوع باشگاه تراکتور هم گریزی زده و میگوید که تراکتورسازی نباید به صفحه و صحنه تبلیغات بعضیها تبدیل شود. او همچنین به نتیجه نرسیدن پیگیریها درباره پرونده محسن فروزان را مورد اشاره قرار داده و در اینباره معتقد است اگر حرف حق را با نیت باطل پیگری کنیم به نتیجهای نمیتوان رسید.
چند تن از خبرنگاران آذربایجانشرقی با حضور در دفتر پایگاه خبری عصرتبریز، درباره آفتهای انتخاباتی، انتخابات آینده مجلس، مسائل و معضلات فرهنگی استان و… با او به گفتوگو نشستهاند که در ادامه میخوانید.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی عصرتبریز با رحیم شهرتیفر است:
*به عنوان سوال اول، با توجه به اینکه مقام معظم رهبری وظیفه مطالبهگری در بیانیه گام دوم را بر عهده جوانان گذاشتهاند، مهمترین مطالبه و انتقاد نسل جوان و انقلابی متوجه عملکرد مسوولان نظام، نمایندگان، دولتیها و بطور کلی رجل سیاسی کشور میباشد. از عملکرد سیاسی گرفته تا زندگی شخصی مسوولان و فرزاندانشان که برخی از آنها اخیراً حواشی بسیاری داشتهاند. چه بلایی بر سر مسوولان آمده؟
علت اصلی اینکه مسوولان و یا در اصطلاح همان کسانی که به انقلاب وابستگی دارند به مسیرها و روشهای غلط افتادهاند، این است که امکان نظارت افکار عمومی بر مسؤولیت مسوولانمان فراهم نشده است که افکار عمومی باید از طریق رسانهها این نظارت را اعمال میکردند.
معتقدم بزرگتترین آسیب را زمانی دیدیم که به اصحاب رسانه و به طور کلی افکار عمومی آن طور که شایسته اجتماعی همچون ایران است، اجازه نظارت داده نشده و نمیشود و به تبع آن مشکلاتی که باید به موقع مطرح و رسیدگی میشدند، مانده و همانند زخمی عفونی به یکباره سربازمیکنند که بارها چنین مواردی برای مسوولانمان به وجود آمده است. پس همانند سراسر دنیا، رسانهها، خبرنگاران، احزاب سیاسی و افکار عمومی بر تمام مسائل ریز و درشت یکدیگر و بهویژه به عملکرد مسوولان و رجل سیاسی باید نظارت داشته باشند تا پیش از وقوع واقعه بتوان درد را درمان کرد.
*نظر شما درباره مطالبات فرهنگی بهحق استان آذربایجانشرقی چیست؟ گاهی اوقات شاهدیم که برخی مطالبات مردم توسط افرادی مطرح میشوند که به هیچ وجه قائل به قانون نیستند بهعنوان مثال در بحث اجرای اصل ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی که عملاً راکد مانده است، علم به دست برخی افراد مغرض افتاده است.
داشته های مادی و معنوی هر جامعه ای، مجموعه فرهنگ و تمدن آن جامعه محسوب می شوند بهعنوان مثال با فرا رسیدن سال نو و عید نوروز مردم به یکدیگر تبریک میگویند که این همان فرهنگ ماست و یا زبان مادری که از بدو تولد با فرد عجین است بخشی از فرهنگ ملتها میباشد. چنانچه مسوولان امر به سیاستهای محدودکننده متکی نباشند و ظرفیتهای قانونی را نیز با سلیقههای شخصی کنار نگذارند، در آن صورت بسیاری از مشکلات فرهنگی که امروز مطرح هست وجود نداشت.
در هیچ جای قانون نمیتوان بندی یافت که در آن نوشته باشد اجرای کنسرت موسیقی در فلان شهر یا استان ممنوع است.
ببینید بهطور مثال در چهل سال گذشته در ارتباط با موسیقی و بهخصوص موسیقیهای محلی چه مراحلی را طی کرده و به جایگاه امروزی رسیدهایم که میشد سی سال پیش از امروز، به این نقاط رسید؟ چراکه در قانون بسیاری از محدودیتهای این قضیه اصلاً وجود نداشته و تعریف نشده بودند و فقط محدودیتهای خودخواسته برخی افراد بود که مانعی برای این عرصه شد. در هیچ جای قانون نمیتوان بندی یافت که در آن نوشته باشد اجرای کنسرت موسیقی در فلان شهر یا استان ممنوع است اما افرادی پیدا شده و با مصلحت شخصی و فراتر از ضوابط قانونی مانع برگزاری چنین مراسمی میشوند. بنا به تجربه شخصیام در مسائل فرهنگی معتقدم که اگر همتی برای همراهی و همکاری از سوی مسوولان وجود داشته باشد، هنجارهای اجتماعی، اعتقادات دینی و باورهای عمومی توسط عامه مردم محترم شمرده میشوند.
در ارتباط با زبان مادری نیز اگر طبق قانون اساسی، از ابتدا آموزش زبانهای مادری اجرایی میشد، بسیاری از سؤالات و مطالبات امروزی مطرح نبودند و به تبع آن سوءاستفادهکنندگان از این موضوع نیز میدانی برای عرض اندام پیدا نمیکردند. باید قبول کرد که امروز در بحث مسائل فرهنگی، گرفتار سلایق برخی افراد تصمیمساز شدهایم.
*این بحث سلیقه شخصی در مسائل فرهنگی آیا از درون استان نیز اعمال میشود؟ بهعنوان مثال در سال ۹۲ و زمان فرمانداریتان در شهرستان تبریز، بحث تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی تصویب شد اما استاندار وقت به طورکلی مطالبه فرهنگی مردم و وعده دولت را با تصمیمات شخصی عملاً از بین برد.
تا جایی که اطلاع دارم دولت بر وعدهای که داد پایبند بود و فقط نحوه اجرای آن را به چهار استانی که مردم به زبان ترکی آذربایجانی تکلم میکنند سپرده بود و در اینجا همان بحث سلایق و نظرهای اشخاص تاثیر گذاشت. در جلسات متعددی که با استانداران این چهار استان برگزار شد و بنده نیز در برخی حضور داشتم، مسوولان و حتی برخی کارشناسان تاکید داشتند که در بحث فرهنگستان، علاوه بر موضوع زبان، دیگر مسائل مرتبط با فرهنگ عمومی از جمله هنر وجود دارد و تصمیم گرفته شد تا تمامی این موضوعات در قالب تشکیل یک بنیاد پیگیری شوند.
البته من معتقدم مسائل فرهنگی را باید به اهالی فرهنگ بسپاریم یعنی همانطور که دخالت دولت در اقتصاد صحیح نیست، در بحث فرهنگسازی نیز این اصل صدق میکند. بنابراین اگر بحث فرهنگستان ادب و زبان ترکی به اهل فرهنگ سپرده میشد و دولت فقط بحث نظارتی و حمایتی داشت، موفقیت قابل توجهی در این خصوص حاصل میشد. اما ماحاصل مشورتها، جلسات و کارگروههای تخصصی بین چهار استان، به تاسیس بنیاد فرهنگ، ادب و هنر آذربایجان ختم شد که در چهار سال اخیر یک کتاب نیز در این خصوص چاپ شده است.
*چرا برخی مسوولان رسانهها را مانعی برای خود میپندارند؟
من در وزارت کشور بودهام و تجربیات بسیاری دارم که ذکر آنها خالی از لطف نیست. وقتی فردی برای چهار سال فرماندار یک شهرستان است طبیعتاً جایگاه آینده خود در سیستم را فراتر از این پست فرض میکند اما متاسفانه یکباره خود را حذف یا کنار گذاشته شده از سیستم میبیند و تمام تجربیاتاش را نیز با خود میبرد. نحوه انتصاباتمان از قانون نظاممند و چارچوب مشخصی برخوردار نیست به طوریکه با فعالیت در زمان انتخابات به نفع یک فرد یا جناح، سفارش توسط افراد و بدون تجربه کافی برخی انتصابات صورت میگیرد فلذا در موارد اینچنینی که عملکرد قابل دفاعی از سوی مسوولان وجود ندارد و به تبع آن از واهمه اینکه این عملکرد ناصحیح فاش شود، میدان عملی برای اصحاب رسانه داده نمیشود تا مبادا برخی عیوب برملا شوند.
هرکجا شفافیت، عملکرد صحیح و انتصاب شایستهای وجود داشته، هیچ ترسی از برخورد با رسانه وجود نداشته و برعکس استقبال نیز میشود. از سوی دیگر نتوانستهایم مطابق قانون اساسی کشور، احزاب فراگیر مردمی، نظاممند و سرآمد تشکیل دهیم تا رقابتهای درونحزبی برای پیشرفت و ترقی افراد سرآمد فراهم شود بنابراین بسیاری از انتصابات از طریق مشورت یا سفارشات انجام میشوند پس چنین مدیرانی نمیگذارند نحوه انتصاب یا عملکردشان از سوی خبرنگاران و مردم نقد شود.
استاندارانمان اکثراً فرماندار نبودهاند و گاهی بسیاری فرماندار بودهاند که هیچگاه حتی کارمند و کارشناس بخشداری نشدهاند.
اگر مجلس عملکرد درستی داشت و نظام انتصابات را بر اساس بخشنامههایی ابلاغ میکرد، فرد مدیریتش را از بخشداری آغاز کرده و به ترتیب در سیستم اداری و با سلسلهمراتب تا پستهای فرمانداری، استانداری و وزارت پیش میرفت که متاسفانه چنین ساختاری در حال حاضر وجود ندارد و به همین دلیل است که هیچکدام از وزرای کشور ما، استاندار نبودهاند، استاندارانمان اکثراً فرماندار نبودهاند و گاهی بسیاری فرماندار بودهاند که هیچگاه حتی کارمند و کارشناس بخشداری نشدهاند. طبیعی است که چنین افرادی تمایل ندارند خبرنگار یا عامه مردم عملکردشان را کنکاش کند پس در ساختار ادارای کشور باید بازنگری صورت گیرد و نظام انتصابات با یک سری تعاریف علمی و تجربی دنیا تعریف شوند. همچنین به احزاب سیاسی کشور باید اجازه فعالیت و ظهور بیشتری داد.
*اشاره کردید که بحث انتصابات در کشور از چارچوب و مقیاس خاصی پیروی نمیکند، نظرتان در خصوص قانون منع به کارگیری بازنشستگان چیست؟ آن طور که انتظار میرفت نتوانست روح و نفس تازهای به بدنهی مدیریتی کشور بدمد چراکه بسیاری از افراد به نوعی این قانون را دور زدند یا حتی تبصرههایی برای قانون مذکور تصویب شد.
در هنگام وضع قانون باید به پیامدهای قانون و جامعه آماری که شامل آن قانون میشوند توجه کرد و همچنین برای هدف غایی آن که همانا در قانون منع به کارگیری بازنشستگان، جوانگرایی است، فضایی ایجاد شود. قانون منع به کارگیری بازنشستگان وضع شد اما چارچوب و امکانی برای ورود جوانان به عرصه مدیریت تعریف نشد. زمانی که این قانون تصویب میشد بنده پرسوجو کردم اما متاسفانه حتی نمایندگانی که این قانون را وضع کردند اطلاعی از تعداد مدیرانی که مشمول این قانون بودند نداشتند و پس از اعمال قانون، برخی از همان نمایندگان آمدند و در استانداری نسبت به نحوهی اجرایش اظهار تاسف کردند. در شمالغرب کشور یعنی زنجان، اردبیل، ارومیه و تبریز قانون منع به کارگیری بازنشستگان در کل شامل ۵ نفر شد که یکی از آن افراد هم بنده بودم و با ۲۹ سال سابقه بازنشسته شدم.
قانونی که در مجلس تصویب میشود باید بهگونهای وضع شود که همه مجبور به تبعیت از آن بوده و به هیچ وجه امکان دور زدن آن وجود نداشته باشد. همانطور که میدانید این قانون در استان آذربایجانشرقی فقط شامل آقای دکتر خدابخش استاندار وقت و معاون ایشان که بنده باشم گردید و بنده در مراسم تودیع خودم گفتم که یادش بخیر زمانی که بنده دانشجو بودم آقای پورمحمدی رئیس دانشکده ما بودند، آیا این جوانگرایی است؟ من در ۱۸ سالگی پاسدار رسمی بودم و بعد از سی سال خدمت فقط ۴۸ سال داشتم، در کجای دنیا به یک فرد ۴۸ ساله که تجربه سی سال خدمت نیز دارد میگویند برو و در خانهات بخواب؟
*چرا بافت مجلس کنونی با انتقادات فراوانی روبرو است؟ چرا بسیاری از نمایندگان به دعواهای سیاسی مشغولاند؟ و در هنگام وضع قانونی همانند منع بکارگیری بازنشستگان، از لحاظ اجرایی با مشکلات و چالشهای فراوانی روبرو میشوند؟
تا زمانی که منافع فردی بر منافع دراز مدت کشور ترجیح داده شوند وضعیت همین خواهد بود. وقتی قانونی وضع میشود و در آن نمایندگان فعلی مجلس مستثنی میشوند، آن قانون به هیچ وجه قابل قبول نیست. قانونی قبل قبول است که تمام آحاد جامعه را شامل شود. چگونه ممکن است منِ نماینده حق دیگران را سلب کرده و خودم را استثنا کنم. در پاسخ به اینکه چرا چنین وضعیتی بوجود میآید باید گفت که در نظام انتخاباتی ما شرایط برای فعالیت سرآمدان و نخبگان فراهم نیست و از سوی دیگر مردم نیز باید انتخابشان آگاهانهتر باشد به این معنا که تعصبات قومی و محلی یا فامیلی ملاک انتخابشان نباشد.
بنده رئیس ستاد انتخابات استان آذربایجانشرقی بودهام و بر اساس این تجربه میگویم که متاسفانه منابع مالی خاص در کسب و خرید آرا دخالت فراوانی دارند به طوریکه برخی افراد با کمال پررویی بهعنوان پیمانکار انتخابات شناخته میشوند. درصورت برچیدن چنین معضلاتی، مجلس کارآمد خواهیم داشت.
بافت مجلس آینده را به چه صورت پیشبینی میکنید؟
جامعه در حال حاضر از نظر سیاسی آمادگی لازم برای مشارکت حداکثری در انتخابات را ندارد و دلیل این موضوع، مشکلات اقتصادی موجود در جامعه است. انتقاد دیگری که مردم و بسیاری از کارشناسان به مجلس دارند، نحوه عملکرد آن و عمدتاً این سوال است که آیا مجلس واقعاً در رأس امور است؟ مجلس کدام طرح و پیشنهادی را برای فائق آمدن به مشکلات اقتصادی به دولت ارائه کرده است؟ مجلسیها چه نظارتی بر عملکرد دولت داشتند؟ این ضعفها سبب شده که فعلاً در جامعه شرایط انتخاباتی وجود ندارد مگر اینکه در ماههای آتی اتفاقات دیگری رخ دهد.
اصولاً در فضایی که احتمال مشارکت اندکی وجود دارد، انتخابات نتایج مناسبی نخواهد داشت بنابراین رسانهها که بر افکار عمومی تاثیرگذارند باید نسبت به جلب مشارکت مردم تلاش کنند تا ملت آگاهانه پای صندوقهای رأی حاضر شوند. ملاک انتخاب افراد نیز باید شخصیت متناسب، دانش کافی و داشتن تجربه و مهارت لازم باشد.
*اگر اجازه دهید کمی هم درباره مسائل فرهنگی استان نظرتان را جویا شویم. با توجه به سبقه مسولیتتان در فرمانداری و یا معاونت سیساسی استانداری، آیا یک نوع نگاه امنیتی و سختگیری در ارتباط با مسائل فرهنگی آذربایجان وجود داشته و یا دارد؟
این موضوع که شما اشاره کردید مقداری پیشینهی تاریخی داشته است. در دوره پهلوی قائله فرقه دموکرات رخ داد و سبب شد تا زمان انقلاب اسلامی، رژیم پهلوی نگاه امنیتی به خطه آذربایجان داشته باشد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در اوایل انقلاب حوادثی در آذربایجان به وقوع پیوست که آن هم تاثیراتی داشته اما میتوانم شهادت دهم که در بین مسوولان عالی نظام هیچگونه نگاه امنیتی وجود نداشته و ندارد اما ممکن است در وزارتخانهها و بدنهی کارشناسی دولت، یکسری افراد نگاه تحقیرآمیزی به مناطق یا اقوام داشته باشند. در خوشبینانهترین حالت باید گفت که چنین افرادی متوجه نیستند و نمیدانند اما در نگاه بدبینانه، باید این نوع تفکرات را غرضآلود برشمرد.
به اعتقاد من بیش از آنکه محدودیتهای موجود در حوزه فرهنگ، از جای دیگری سرچشمه گرفته باشد، از خود ما آذربایجانیها نشأت میگیرد و خودمان هستیم که محدویتها را ایجاد کردهایم بهعنوان مثال در استان همجوارِ ما که روش یا رویکردی مجاز بوده، در استان ما ممنوع است، چرا؟ چون فلان شخصیت استانی ما با آن موافق نبوده است بنابراین باید گفت که گاهی اوقات «از ماست که بر ماست».
*در تایید فرمایش شما، بهعنوان مثال آیتالله آملی در استان اردبیل جوی مثبت نسبت به فرهنگ آذربایجان ایجاد نمودهاند به طوریکه از جمهوری آذربایجان برای اقامه نماز جمعه پشت سر ایشان میآیند یا در جلفا نیز چنین جوی را حاج آقا سنجری امام جمعه جلفا ایجاد کرده است. اما گاهاً افرادی هستند که بر عکس عمل میکنند. تا به کی برخی خود را فراتر از قانون اساسی کشور خواهند دید؟
البته این را نباید فراموش کرد که با حضور حاج آقا «آلهاشم» در تبریز، نسبت به مسائل فرهنگی با گشادهرویی برخورد میشود. اما در هر جامعهای آزادی و آگاهی باید توأمان پیش بروند چراکه در صورت محدودیت برای آزادیهای قانونی، امکان ارتقاء آگاهی وجود نخواهد داشت و در صورت نبود آگاهی از آزادی نمیتوان به درستی استفاده کرد.
*شما سوابق ورزشی از جمله ریاست هیأت جدو را نیز در کارنامه دارید و با ورزش بیگانه نیستید، نگاه شما نسبت به آینده باشگاه تراکتورسازی چیست؟ چرا تراکتور سال گذشته درگیر حواشی بسیاری از جمله قضیه محسن فروزان شد؟ چرا پس از گذشت چند ماه هنوز نتیجه قطعی برای این پرونده صادر نشده؟
پیش از این در فضای مجازی نیز اعلام کردهام که تراکتورسازی صفحه و صحنه تبلیغات بعضیها نیست. اگر حرف حق را با نیت باطل پیگری کنیم به نتیجهای نمیتوان رسید. متاسفانه باشگاه تراکتورسازی که بهعنوان نمود بسیاری از مطالبات مردم آذربایجان است حواشی بسیاری دارد و فلسفه وجود حواشی، این است که مطالبات فرهنگی و محلی در جریان مسابقات فوتبال مجال مطرح شدن پیدا میکنند و این درست نیست. باید فضا و شرایط قانونی و ضابطهمند گوناگونی برای این قبیل نیازها و مسائل وجود داشته باشد تا همه خواستهها در قالب تماشگر فوتبال طرح نشوند.
به عقیده من، باشگاهداری در دنیا قوانین خاص خود را دارد بنابراین وقتی نام باشگاه تراکتور سازی مطرح میشود بایستی این باشگاه در اختیار مجموعه و گروهی به نام تراکتورسازی باشد؛ دیگران و نهادها نباید در این زمینه دخالتی کنند. اگر دخالتی نیز صورت گیرد منجر به تشدید حواشی میشود. حال اگر بخش خصوصی وارد عمل شده، واقعاً باید فقط وظیفه باشگاهداری را انجام دهند. البته نباید فراموش کنیم که در ورزش و بهخصوص رشته فوتبال، سیاستهای غلطی حاکم است و فدراسیون فوتبال مدیریت صحیحی ندارد.
زمانی که تراکتورسازی در آستانه قهرمانی قرار داشت و در آستانه دیدار مهم با نفت تهران، بنده فرماندار تبریز بودم و آقای تاج را به فرمانداری دعوت کرده و صراحتاً به او اعلام کردم که ما معتقدیم شما برنامهریزیهایی انجام دادهاید تا نگذارید تراکتورسازی قهرمان شود. آقای تاج هم توضیح دادند که چنین نیست و حتی امکانات برگزاری جشن قهرمانی را به تبریز آوردهاند. البته من پیشنهاد دادم که برای منتفی شدن این شایعات، آقای فغانی و گروه داوریاش که برای دیدار تراکتورسازی – نفت انتخاب شده بودند، تغییر یابد. اما با کمال تأسف رئیس هیأت فوتبال استان آذربایجانشرقی [ششگلانی] و رئیس وقت باشگاه تراکتورسازی [عباسی] با این پیشنهاد مخالفت کرده و گفتند که فغانی بهترین داور حال حاضر لیگ است!
اگر خود مجموعه تراکتورسازی، باشگاه را اداره میکرد حواشی کنونی وجود نداشت و نام باشگاه نیز با عملکرد و صاحب آن یکسان بود.
خب، بنده بهعنوان فرماندار شهر تشخیص داده بودم که احتمال دارد ماجراهایی رخ دهد و داور باید عوض شود اما افرادی که مسوول مستقیم این امر بودند، با پیشنهادم مخالفت کردند و طبیعتاً من بیش از آن نمیتوانستنم اصرار بر تصمیمم داشته باشم چراکه اگر با نظر من داور تغییر یافته و اتفاق دیگری رخ میداد تمام مسوولیت آن متوجه من بود.
آنچه نباید میشد، شد و داور واقعاً ناداوری کرد و همان زمان به آقای تاج گفتم که دیدید شما چنین برنامهای برای تراکتورسازی داشتید؟ پس در ارتباط با فوتبال ایران، خانه از پایبست ویران است.
البته زمان آقای شفق و مدیریت بنده در معاونت توسعه منابع انسانی مجموعه تراکتورسازی، باشگاه از دسته یک به لیگ برتر صعود کرد بنابراین از تمام ریز و بم اتفاقات آن دوران و باشگاه تراکتورسازی خبر دارم و معتقدم اگر خود مجموعه تراکتورسازی، باشگاه را اداره میکرد حواشی کنونی وجود نداشت و نام باشگاه نیز با عملکرد و صاحب آن یکسان بود. اما امروز متاسفانه باشگاه تراکتورسازی به این سمت و آن سمت کشانده میشود.
محمدرضا کیانفر
تاریخ : ۱۸ - تیر - ۱۳۹۸سیدمحمد خاتمی گفت: مردم سؤالهایی در ذهنشان است که باید پاسخ مناسب بگیرند تا هرچه بیشتر جذب انتخابات شوند اگر اصلاحطلبان نمیتوانند کاری از پیش ببرند باید به مردم بگویند.
آقای خاتمی،
فقط رد صلاحیت نشدن کاندیداهای مخالف انقلاب موجب جذب مردم به انتخابات میگردد زیرا مردم از اصلاحطلب و اصولگرا عبور کردهاند.
سرور گرامی،
تنها راه نجات کشور اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
۱- مذاکره با آقای ترامپ برای دفع تهدیدات خارجی،
۲- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی،
با تشکر از توجه شما،