فرصتی برای دموکراسی یا چالشی برای مدیریت شهری؟
فرصتی برای دموکراسی یا چالشی برای مدیریت شهری؟
انتخاب شهرداران یکی از مهم‌ترین تصمیماتی است که بر مدیریت شهری و کیفیت زندگی شهروندان تأثیر مستقیم دارد.

عصرتبریز – سعید خسروشاهی: در ایران، این انتخاب توسط شوراهای شهر انجام می‌شود، اما گاه بحث‌هایی درباره مزایا و معایب این روش و همچنین امکان انتخاب مستقیم شهرداران توسط مردم مطرح می‌شود.

هر یک از این روش‌ها، نقاط قوت و ضعف خود را دارد که بررسی دقیق آن‌ها می‌تواند به بهبود سازوکار مدیریت شهری منجر شود.

یکی از مزیت‌های انتخاب شهرداران توسط شوراهای شهر که می‌توان متصور شد، تخصص‌گرایی و شایسته‌سالاری نسبی است.

اعضای شورا به دلیل نزدیکی به مسائل محلی و آشنایی با نیازهای شهر، می‌توانند شهرداری را انتخاب کنند که با چالش‌های خاص منطقه آشنا باشد.

بدین منظور افرادی باید وارد شوراهای شهر شوند که دارای تجربه در زمینه‌های مختلف باشند و این امر امکان بررسی دقیق‌تر توانایی‌های نامزدها را فراهم می‌کند.

به علاوه، انتخاب شهردار توسط شورا می‌تواند هماهنگی میان ارکان مختلف مدیریت شهری را افزایش دهد.

با این حال، این روش با چالش‌های قابل توجهی روبه‌رو است؛ یکی از مهم‌ترین مشکلات، تأثیر منافع جناحی و سیاسی بر تصمیم‌گیری شوراها است.

در برخی موارد، اعضای شورا ممکن است به جای توجه به منافع عمومی، تحت تأثیر فشارهای حزبی یا اقتصادی قرار گیرند و فردی را انتخاب کنند که اولویت‌هایش با نیازهای واقعی شهر همخوانی ندارد. این موضوع می‌تواند منجر به سوءمدیریت و کاهش اعتماد عمومی شود.

دیگر معضل مهم، کاهش پاسخگویی شهردار به مردم است؛ در مدل انتخاب غیرمستقیم، شهردار بیشتر به شوراها پاسخگو است تا مردم.

این امر ممکن است باعث کاهش شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها شود و شهروندان احساس کنند که در فرآیندهای مدیریتی نادیده گرفته شده‌اند؛ به‌ویژه زمانی که تصمیمات شهرداری مورد مخالفت گسترده مردم قرار گیرد، این فاصله بیشتر احساس می‌شود.

در مقابل، انتخاب شهرداران با رأی مستقیم مردم، راهکاری است که در برخی کشورها همچون آمریکا، آلمان، ایتالیا، ژاپن، کره جنوبی و ترکیه برای افزایش مشارکت عمومی و تقویت دموکراسی محلی به کار گرفته می‌شود.

در این مدل، شهروندان احساس می‌کنند که نقش مستقیمی در تعیین مدیریت شهری دارند؛ این حس مالکیت و مسئولیت‌پذیری می‌تواند به افزایش مشارکت در امور شهری، از جمله رعایت قوانین و مشارکت در پروژه‌های عمومی، کمک کند.

همچنین، شهرداری که مستقیماً با رأی مردم انتخاب می‌شود، ناگزیر به پاسخگویی به خواسته‌های عمومی است و این می‌تواند شفافیت و اعتماد را تقویت کند.

با این وجود، روش انتخاب مستقیم نیز چالش‌های خاص خود را دارد. یکی از اصلی‌ترین معایب این روش، احتمال انتخاب افراد غیرمتخصص یا پوپولیست است.

در چنین مواردی، شهردارانی که بیشتر به وعده‌های جذاب اما غیرواقعی تکیه می‌کنند، ممکن است از سوی مردم انتخاب شوند که این موضوع می‌تواند منجر به مدیریت ناکارآمد و حتی بدهی‌های سنگین برای شهر شود.

هزینه‌های بالای برگزاری انتخابات مستقیم نیز از دیگر معایب این روش است؛ انتخابات شهرداری در شهرهای کوچک یا مناطقی که منابع مالی محدود دارند، می‌تواند بار سنگینی بر بودجه عمومی وارد کند.

همچنین، فرآیند انتخاباتی ممکن است به ایجاد شکاف‌های اجتماعی یا سیاسی میان گروه‌های مختلف منجر شود، به‌ویژه در جوامعی که تنش‌های قومی یا جناحی وجود دارد.

از سوی دیگر، انتخاب مستقیم می‌تواند باعث شود که تمرکز شهردار تنها بر مسائل کوتاه‌مدت و جلب رضایت عمومی باشد، در حالی که مدیریت شهری نیازمند برنامه‌ریزی بلندمدت است.

شهردارانی که نگران رأی مجدد خود هستند، ممکن است از تصمیمات دشوار اما ضروری اجتناب کنند، که این امر در درازمدت می‌تواند به زیان شهر باشد.

یکی از راهکارهای پیشنهادی برای ترکیب مزایای هر دو روش، مدلی تلفیقی است. برای مثال، می‌توان انتخاب شهرداران را به دو مرحله تقسیم کرد: در مرحله اول، شوراهای شهر چند نامزد واجد شرایط را معرفی کنند و سپس شهروندان از میان این نامزدها شهردار را انتخاب کنند. این مدل می‌تواند هم تخصص‌گرایی را حفظ کند و هم مشارکت عمومی را افزایش دهد.

در نهایت، موفقیت هر مدلی به زیرساخت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور بستگی دارد. شفافیت در فرآیند انتخاب، نظارت بر عملکرد شوراها و شهرداران، و آموزش شهروندان درباره اهمیت رأی‌گیری آگاهانه، از عوامل کلیدی در تضمین کارآمدی مدیریت شهری است. آنچه اهمیت دارد، ایجاد سیستمی است که در آن منافع عمومی در اولویت قرار گیرد و شهروندان بتوانند با اطمینان از عملکرد شهرداری، در زندگی شهری خود مشارکت مؤثر داشته باشند.