گزارشی از یک معجزه/گفتگو با خانم جوانی که پس از تصادفی عجیب در مشهد، چند کیلومتر بر روی زمین کشیده شد و زنده ماند
گزارشی از یک معجزه/گفتگو با خانم جوانی که پس از تصادفی عجیب در مشهد، چند کیلومتر بر روی زمین کشیده شد و زنده ماند

حادثه‌ای عجیب و غیرقابل‌باور در مشهد به وقوع پیوست، حادثه‌ای که عده‌ای آن را باور نکردند و هنوز هم ناباورانه به آن نگاه می‌کنند. در این حادثه، یک خودروی پژو پارس در بزرگ‌راه میثاق با دو خانم که از عرض بزرگ‌راه عبور می‌کردند برخورد می‌کند. عصر تبریز: حادثه‌ای عجیب و غیرقابل‌باور در مشهد به وقوع […]

حادثه‌ای عجیب و غیرقابل‌باور در مشهد به وقوع پیوست، حادثه‌ای که عده‌ای آن را باور نکردند و هنوز هم ناباورانه به آن نگاه می‌کنند. در این حادثه، یک خودروی پژو پارس در بزرگ‌راه میثاق با دو خانم که از عرض بزرگ‌راه عبور می‌کردند برخورد می‌کند.

عصر تبریز: حادثه‌ای عجیب و غیرقابل‌باور در مشهد به وقوع پیوست، حادثه‌ای که عده‌ای آن را باور نکردند و هنوز هم ناباورانه به آن نگاه می‌کنند. در این حادثه، یک خودروی پژو پارس در بزرگ‌راه میثاق با دو خانم که از عرض بزرگ‌راه عبور می‌کردند برخورد می‌کند.

img_20161102_130804
یکی از خانم‌ها به حاشیه بزرگ‌راه پرتاب می‌شود که خودروی دیگری هم با او برخورد می‌کند، اما در این میان، خانم جوان دیگر ناپدید می‌شود. راننده خودرو برای فرار از صحنه، به سرعت خودرواش اضافه می‌کند، اما از همان لحظه فرار، دو خودرو و یک موتورسیکلت سر در پی او می‌گذارند. راننده که گمان می‌کند می‌خواهند او را بگیرند، سرعتش را بیشتر می‌کند تا اینکه در نزدیکی میدان امام‌حسن(ع)، یعنی چند کیلومتر دورتر از محل تصادف، متوقف می‌شود و اینجا تازه متوجه گیر‌کردن خانم جوان در زیر خودرو می‌شود. این خانم جوان به شکل معجزه‌آسایی زنده می‌ماند و به بیمارستان طالقانی منتقل شد.
حالا پس از گذشت ١٣روز، به سراغ مصدومان این حادثه می‌رویم و با خانواده پورمحمد در بیمارستان طالقانی هم‌کلام می‌شویم.
خانم پورمحمد، برای شما حادثه‌ای رخ داده که برای خیلی‌ها غیرقابل‌باور است. اینکه چند کیلومتر را زیر یک خودرو باشی و خودرو در حال فرار، مطمئنا تجربه عجیبی است. لطفا بفرمایید که آن شب چه اتفاقی افتاد و شما از کجا می‌آمدید.
من با مامانم و دختر دو‌ساله‌ام بودم. داشتیم از روضه برمی‌گشتیم. خواهرشوهرم با همسرش با ماشینشان ما را رساندند خانه پدرم که در حاشیه بزرگ‌راه میثاق، میثاق۵ است. خواهرشوهرم و همسرش چون می‌خواستند بروند بولوار وکیل‌آباد، از آن‌ها خواستیم که ما را همین‌ طرف بزرگ‌راه پیاده کنند و این‌همه راه دور نزنند. وقتی می‌خواستیم از عرض بزرگ‌راه رد بشویم، همسر خواهرشوهرم گفت که بچه را بدهید من بغل کنم و با هم رد بشویم که آن حادثه اتفاق افتاد.


دقیقا چه شد؟ شما تا کجا کشیده‌شدید؟
هیچ‌چیز یادم نیست. از اینکه کجا برخورد کردم و تا کجا کشیده‌شدم هیچ‌چیز یادم نمی‌آید/ منبع : شهرآرا